شکلگیری طبقه تاجر زمیندار در عصر ناصری
میرزا حسین تحویلدار نیز به تمایل تجار اصفهان به زمینداری و کشت و زرع، با هدف فروش و صدور محصولات کشاورزی، اشاره کرده است (نک: تحویلدار اصفهانی، ۱۳۴۲: ۹۲). نمونه مشابه را در این زمان، فسائی در فارس ذکر کرده و در این خصوص نوشته است: «سلاله سادات حسینى حاجى میرزا محمدعلى و حاجىمیرزا بزرگ تاجر، خلفان صدق مرحوم حاجى میرزا سیدمحمد تاجر شیرازى که نسل به نسل مشغول تجارت بوده به درستکارى معروف گشتهاند و ولد الصدق حاجى میرزا محمدعلى است: سلاله میرزا آقا تاجر، در این چند ساله که متاع تجارت، کساد و بازار معاملات، فاسد گشته، از سرمایه خود، ضیاع و عقارى در بلوکات فارس خریدهاند و حصه دیگر را در معامله تجارت تریاک که نزدیک به ده سال است رواجى گرفته، انداختهاند و به این جهت این جماعت را تاجر تریاکى گویند و حاجى میرزا محمدعلى ساکن بندر هنگان چین گشته، تجار ایرانى، عموم تریاک اصفهان و یزد و فارس را به حواله او روانه چین نمایند» (حسینی فسائی، ۱۳۸۲: ۲/ ۹۵۶).
بهدنبال نفوذ سرمایهداری در ایران، تجار بزرگ که در واردات و صادرات نقش داشتند از سرمایه چشمگیری بهرهمند شدند. عواملی مانند نبود امکان سرمایهگذاری در صنعت، محدودیت دایره فعالیت در بخش توزیع به علت فشار کالا و سرمایه خارجی و نیز امکان صدور موادخام کشاورزی به بازارهای جهانی برای کسب سود، تشکیل قشر تاجر زمیندار را موجب شد (شجیعی، ۱۳۷۲: ۴/ ۵۹؛ اشرف، ۱۳۵۹: ۸۰؛ رواسانی، بیتا: ۶۵، ۴۸ و ۴۹). بهنظر میرسد تشکیل طبقه تاجر زمیندار، معلول حجم واردات کالاهای خارجی بود. آنان میتوانستند از این رهگذر، سرمایه خود را افزایش دهند؛ اما به علت صنایع پیشرفته نوظهور غرب در تولید کالاهای انبوه و مبادرت به صدور آن، تجار ایرانی در تولید و فروش توانایی رقابت با آنان را نداشتند. بعدها در زمان سلطنت مظفرالدینشاه، تلاشهای سیدجمالالدین واعظ اصفهانی و میرزا نصرالله بهشتی (ملکالمتکلمین) مبنی بر تشویق تجار اصفهان و تاسیس صنایع داخلی با عنوان «شرکتهای اسلامیه» در اصفهان و سپس شیراز، دال بر توسعه نیافتن صنایع داخلی و نیز ناتوانی آنان در رقابت با صنایع خارجی بود. از اینرو در این زمان، تجار ناچار بودند بهجای سرمایهگذاری در بخش صنعت و تولید کالاهای صنعتی به راه آسانتر، یعنی خرید املاک کشاورزی و فروش محصولات خام آن، روی آورند؛ چنانکه فسائی به بازار پررونق فروش تریاک اشاره کرده است. این امر از کشت خشخاش توسط تجار زمیندار در سطح گسترده، در شهرهای مختلف ایران حکایت دارد. بنابراین سرمایه به جای صنعت، در جهت زمینداری سوق داده شد که نتیجه آن، شکلگیری طبقه تجار زمیندار بود.
حاج محمدحسن امینالضرب و پسرش، حاج محمدحسین امینالضرب، از جمله این تجار بزرگ زمیندار بودند. حاج محمدحسن در اوایل عمر فقیر بود و برای صرافی دورهگردی میکرد؛ اما بعد از گذشت چند سال، مجموع دارایی غیرمنقول و املاک و سرمایه آنها به چند میلیون میرسید و این پدر و پسر بیشتر خالصجات سلطنتی سیستان را خریداری کردند؛ برادران تومانیانس ارمنی نیز از این گروه بودند که دارایی آنان تا ۳میلیون میرسید؛ یا حاج معینالتجار بوشهری که در اوایل عمر فقیر و مدتی در نجف اشرف کفشدار زوار بود؛ اما بعدها املاک پهناوری به دست آورد و با هندوستان و انگلستان معاملات پرسودی انجام داد. وی در اوایل سلطنت مظفرالدینشاه، ناحیه ممسنی در فارس را از دولت خریداری کرد؛ همچنین حاج کاظم ملکالتجار که دارایی وی به حدی بود که میتوانست در یک نوبت ۸۰هزار تومان به شاهزاده مویدالدوله قرض دهد. او از نظر میزان دارایی، بعد از امینالضرب و برادران تومانیانس قرا داشت (نک: لمبتن، ۱۳۸۹: ۴۶۵؛ علوی، ۱۳۸۵: ۳۱، ۱۳۸ و ۱۳۹؛ اشرف، ۱۳۸۷: ۵۳؛ رواسانی، بیتا: ۴۸ و ۴۹؛ اتحادیه، ۱۳۸۱: ۱۹۲؛ شهواری، ۱۳۸۴: ۱۲).
حاج سیاح نقل کرده است که در سالهای پایانی سلطنت ناصرالدینشاه، حرص و طمع عجیبی در میان حکام، روسای ایلات و بالاخره تجار برای به چنگ آوردن املاک پدید آمده بود (حاج سیاح محلاتی، ۱۳۵۶: ۴۷۱). آمار زیر نشان میدهد که در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه، از میزان املاک دولت بهطور چشمگیری کاسته شده و بر نظام بزرگ مالکی و املاک خصوصی و اربابی افزوده شده است؛ چنانکه ۶۶درصد املاک در اختیار زمینداران بزرگ بوده، ۱۰درصد املاک وقفی، ۶درصد از خرده مالکان، ۴درصد از روسای قبایل و تنها ۴درصد در دست دولت باقی مانده بود (رواسانی، بیتا: ۶۹). بنابراین در آستانه انقلاب مشروطه، در سایه فروش اراضی خالصه و نیز تمایل تیولداران به موروثی کردن املاک خود و همچنین ورود عناصر جدید از جمله تجار یا دیگر صاحب منصبان دولتی به عرصه زمینداری، املاک خصوصی و نظام بزرگ مالکی بهطور چشمگیری گسترش یافته بود. از یک طرف، زمینداران اعم از اعیان، اشراف، شاهزادگان، تجار و روسای ایلات بهطور بیسابقهای قدرتمند شده و با وجود اختلافات، خود به عناصر مهمی از نیروهای اجتماعی انقلاب مشروطه تبدیل شدند؛ از طرف دیگر، دهقانان و رعایای دهات در نتیجه رشد املاک خصوصی و اربابی و تجاری شدن کشاورزی و به دنبال ادغام اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی، بیش از پیش به ملاکان و زمینداران وابسته شدند و در آستانه انقلاب مشروطه، نیروهای منفعلی بیش نبودند.
ارسال نظر