مکانیابی شهر باستانی شاپورخواست
شکوه مدفون
ارنست هرتسفلد در سال ۱۹۲۹م.، هنری رایت، جیمز نیلی و گریگوری جانسون در سال ۱۹۷۵م. و جودیت برمن نیز در سال ۱۹۷۸م. گزارشهایی در مورد منطقه ارائه کردند که متضمن اطلاعاتی درباره این شهر و ادوار ساسانی و اسلامی دره خرمآباد بود. علاوه بر این، پژوهشهای دیگری مانند آنچه شیلا بلر (۱۹۹۲) به انجام رسانده، در ارتباط با رونق شهر شاپورخواست براساس کتیبههای یادبود موجود است. از جمله مطالعاتی که در ارتباط با شهر شاپورخواست انجام گرفته، مطالعات پژوهشگران بومی از جمله حمید ایزدپناه در دهه ۱۳۵۰هـ .ش. است که در زمان وی، آثار باستانشناختی مرتبط با شهر در جنوب شرق خرمآباد نمایان بوده است و تصاویری از آثار شهر که اینک مورد تخریب و تعرض قرار گرفته، در کتاب ایشان چاپ شده است (ایزدپناه، ۱۳۷۶: ۱۱۹).
چندین تپه باستانی در جنوب دره خرمآباد در سالهای ۱۳۶۰، ۱۳۶۳ و ۱۳۷۸ هـ .ش. توسط میرعابدین کابلی و عمران گاراژیان مورد گمانهزنی و تعیین حریم قرار گرفت (جوادی و نوروزبرازجانی، ۱۳۷۹: ۲۲). در سال ۱۳۷۹ هـ .ش. بررسی سطحی از دره خرمآباد به وسیله هیات باستانشناسی اداره میراث فرهنگی استان لرستان انجام شد و بسیاری از محوطههای استقراری این دره مورد شناسایی قرار گرفت (جوادی و نوروزبرازجانی، ۱۳۷۹). مطالعه پلهای تاریخی و موقعیت ارتباطی منطقه (پرویز، ۱۳۸۰)، کاوش محوطه پامنار به منظور کشف آثار شهر شاپورخواست به سرپرستی جلال عادلی (۸۶-۱۳۸۵)، بررسی تاریخ و معماری دژ شاپورخواست و ارتباط آن با فرآیند سقوط و متروک شدن شهر به وسیله حمیدرضا دالوند (۱۳۸۸) و مکانیابی شاپورخواست در دره خرمآباد که به وسیله محمد محمدیاصل انجام شد (محمدیاصل و کشوری، ۱۳۹۳)، از جمله مطالعات پژوهشگران ایرانی در ارتباط با این شهر باستانی است.
شاپورخواست در منابع تاریخی
اطلاعات ما از ادوار پیش از اسلام دره خرمآباد محدود به آثار باستانی و لایههای استقراری ادوار مختلف در غارها، تپهها و محوطههای این دره است. در متون دوره ساسانی، اشارهای به وجود چنین شهری نشده است؛ اما در متون جغرافیدانان و مورخان قرون اولیه اسلامی از قرن ۳ تا ۸ هـ .ق. به این شهر و دژ مهم آن، که امروزه به قلعه «فلکالافلاک» مشهور است، اشاراتی شده است. کهنترین منبعی که نام شاپورخواست مورد بحث این پژوهش در آن آمده، البلدان ابن فقیه (۲۹۰ هـ .ق.) است. وی چنین مینویسد: «... و بطن ماستر و هو شابورخواست و ...» (ابنفقیه همدانی، ۱۳۴۹: ۲۵). حمزه اصفهانی (نیمه اول سده ۴ هـ .ق.) در ذکر اخبار پادشاهان ایران، شهرهای ساخته شده توسط شاپور پسر اردشیر ساسانی را بیان کرده مینویسد: «... و شهرهایی نیز بنا کرد، از آن جمله است: نیشاپور، بیشاپور، شادشاپور، به از اندیوشاپور، شاپورخواست، بلاش شاپور و فیروزشاپور» (حمزه اصفهانی، ۱۳۶۷: ۴۶). اصطخری (۳۲۱- ۳۱۸ هـ .ق.) و ابن حوقل (۳۶۷ هـ .ق.) به ذکر شهرهای بین همدان به خوزستان و مسافتهای آنها اشاره کرده و موقعیت شاپورخواست را بین لاشتر و لور روی نقشه صورت دیار جبال ترسیم کردهاند (اصطخری، ۱۳۷۳: ۲۰۳؛ ابنحوقل، ۱۳۴۵: ۱۰۴).
نویسنده ناشناس حدودالعالم (۳۷۲ هـ .ق.)، نام این شهر را ذیل عنوان «ناحیت جبال، سخن اندر ناحیت جبال و شهرهای وی» بعد از ذکر نام شهر نهاوند و لیشتر آورده، مینویسد: «سارجلست، جایی... است» که بقیه آن از بین رفته است (مینورسکی، ۱۳۷۲: ۳۹۰). مقدسی (۳۷۵ هـ .ق.) در احسنالتقاسیم فی معرفهالاقالیم در توصیف جادههای لرستان، شاپورخواست را به صورت «سابُرخُواس» مابین هشت منزلگاه از کرج ابودلف تا لور ذکر کرده است (مقدسی، ۱۳۶۱: ۶۰۱- ۶۰۰). در مجمعالتواریخ و القصص (۵۲۰ هـ .ق.) و فارسنامه ابنالبلخی (۵۱۱- ۴۹۸ هـ .ق.)، از این شهر در کنار سایر شهرهای ساخته شده توسط شاپور اول نام برده شده است (مجملالتواریخ و القصص، ۱۳۱۸: ۴۶ و ۶۳؛ ابنبلخی، ۱۳۶۳: ۶۳).
ابن اثیر و ابن خلدون، به تحت تصرف بودن شهر و قلعه شاپورخواست اشاره میکنند (ابناثیر، ۱۳۵۱: ۳۵۳؛ ابنخلدون، ۱۳۸۳: ۸۷۳). همچنین در تاریخ ابنخلدون آمده: «اقطاع بنی برسق الشتر (متن: الامسیر) و شاپورخواست بود و جز آن دو، سرزمینهای میان اهواز و همدان بود» (ابنخلدون، ۱۳۶۸: ۷۴). شاپورخواست بـه هنـگام سـلطنت سلاجقه نیـز از شـهرهای مهـم و معتبـر به شـمار میآمـد و در بسـیاری از کتـب دوره سـلجوقی نـام آن بـه کـرات آمـده اسـت (بنداری اصفهانی، ۲۵۳۶: ۲۰۱). یاقوت حموی (۶۲۳ هـ .ق.) بدربن حسنویه را صاحب شاپورخواست و دژ آن را محل نگهداری اموال وی معرفی میکند (یاقوت حموی، ۱۳۸۳: ۶۷). وی در برگزیده مشترک چنین مینویسد: «شاپورخواست شهر و دژ بنامی است در کوههای لر از همدان و خوزستان» (یاقوت حموی، ۱۳۶۲: ۱۰۹).
در تاریخ جهانگشای جوینی (۶۵۸ هـ .ق.) در شرح حرکت سـلطان جلالالدین بـه جانـب بغـداد، بـه بزرگـی و شـهرت شاپورخواسـت در گذشـته کـه در زمـان نویسـنده ذکـر آن در تواریـخ مسـطور رسـمی بیـش نمانــده بــود، اشــاره شــده اســت (جوینی، ۱۳۸۷: ۴۹۲). در مراصدالاطلاع صفیالدیــن عبدالمومــن بغــدادی، دربــاره شاپورخواســت آمــده اســت کــه نــام شــهری از ولایتی واقــع در بیــن خوزســتان و اصفهــان، در بیســت فرســنگی نهاونــد، و شــهر لــور بیــن ایــن شـهر و خوزسـتان اسـت (قاسمی، ۱۳۸۲: ۱۹). حمدالله مستوفی در ذکر شهرهای آباد لر کوچک در تاریخ گزیده (۷۳۰ هـ .ق.) مینویسد: «و از شهرهای آنجا سه معمور است، بروجرد و خرمآباد و شاپورخواست و آن در اول شهری بود و از هر جنس مردم بسیار در آنجا بودند و به غایت معمور و آباد و تختگاه پادشاهان و اکنون قصبه است» (مستوفی قزوینی، ۱۳۶۲ ب: ۶۵). وی همچنین در نزههالقلوب (۷۴۰ هـ .ق.) در ذکر مسافت طرق بغداد به نهاوند و سپس به اصفهان، به موقعیت شاپورخواست اشاره کرده است (مستوفی قزوینی، ۱۳۶۲ الف: ۱۷۱ و ۱۷۲).
شواهدی دیگری در نشان از موقعیت شهر در محدوده مورد نظر ما در این پژوهش هستند، متون مربوط به جغرافیدانان، سفرنامهنویسان و سیاحانی است که در عهد قاجار و پهلوی، پیش از شکلگیری محلات امروزی خرمآباد و مدفون شدن آثار شهر باستانی شاپورخواست در زیر آن، از خرمآباد عبور و به بقایای شهر کهن در طرف دیگر رودخانه و به فاصله چندی از خرمآباد اشاره کردهاند. «بارون دوبد» که در سال ۱۲۵۷ هـ . ق. از خرمآباد دیدن کرده، به وجود این خرابهها در اطراف مناره آجری اشاره کرده است. وی در سفرنامهاش چنین نوشته است: «۲۰ فوریه ساعت دو ربع خرابههای یک پل و یک منار و در مجاور آن خرابههای زیادی مشاهده گردید»
(دوبد، ۱۳۷۱: ۴۰۰). در نقشهای که در سال ۱۲۷۰ هـ .ق./ ۱۸۵۰م. توسط یک گروه روسی به سرپرستی «سرهنگ جریکف» که برای مقاصد نظامی خود به ثبت اطلاعات شهرهای ایران و از جمله خرمآباد اقدام کردند، ترسیم شده به «محله خرابههای شهر خرمشاه» در جنوب شرقی قلعه، در اطراف سنگنوشته اشاره شده که با بخشهای شمالی محدوده مورد نظر ما برای شهر منطبق است. در توضیحات نقشه مزبور آمده: «برفراز صخره و در جایی که قلعه وجود دارد، تمامی اضلاع آن و حتی بخش جنوبی، در محاصره خرابههای شهر باستانی قرار دارد... در اطراف شهر باغهای متعددی وجود دارد و در نزدیکی آنها خرابههای شاهآباد، محل ویرانههای شهر قبلی خرمشاه، برجها، مسجدها، منارهها، امامزاده و ... واقع است» (مهریار، ۱۳۷۸: ۶۴). تصور میشود که منظور از خرابههای خرمشاه، بقایای باستانی شاپورخواست است. همچنین در نقشهای که در سال ۱۳۰۰ هـ .ق. در جغرافیای لرستان ترسیم شده و بافت شهر خرمآباد را در مجاورت قلعه نشان داده، در غرب کوه مدبه و جنوب شرق قلعه فلکالافلاک، به «تنگ تاریخی» اشاره شده است (جغرافیای لرستان، ۱۳۷۰: ۲۰).
شواهد باستان شناختی
دادههای حاصل از کاوش محوطه پامنار
در گمانهزنی و کاوش محوطه پامنار در جنوب شرقی خرمآباد که در سالهای ۸۶- ۱۳۸۵ هـ .ق. به سرپرستی جلال عادلی انجام شد آثار مربوط به دوران اسلامی شاپورخواست به دست آمد. گمانه مزبور در شرق مناره آجری قرار داشت. در کاوش محوطه، ۵ لایه شناسایی شد که به دلیل عدمدسترسی به خاک بکر، از بالا به پایین شمارهگذاری گردید. لایهها در برخی نقاط مضطرب و مخلوط بوده اما قابلیت تفکیک داشته و تکدورهایاند. آثار بهدستآمده مربوط به قرون ۳ و ۵ و ۶ هـ.ق. تاریخگذاری شدهاند (عادلی، ۸۶-۱۳۸۵)، (طرح ۱ و تصویر۳).
شواهد معماری
در کاوش محوطه، بقایای معماری فراوانی بهدست آمد. آنچه از شواهد برمیآید، معماری مربوط به آخرین دوره و دوره افول شهر است. دیوارها از سنگ با ملات ساروج و آجرهای ادوار قبلی با ملات گل و در برخی قسمتها سنگهای خشکهچین ساخته شدهاند. آجرها بهصورت نامنظم چیده شدهاند. در برخی کارگاهها، مسیرهای منظم کانالکشی با مصالح سنگی و در برخی دیگر، تجمعی از سفالینهها ظاهر گردید (عادلی، ۸۶-۱۳۸۵).
یافتههای سفالی
همانطور که اشاره شد، تجمع فراوانی از سفالینهها در محوطه پامنار کشف شد و با کشف سرباره و جوشکوره، کاربری کارگاهی محوطه اثبات گردید. در این پژوهش، تعدادی سفال شاخص یافت شده از محوطه بهصورت انتخابی ارائه شده است. سفالهای مکشوف، شامل انواع کوزه، کاسه، پیهسوز بهصورت ساده یا منقوش با نقوش استامپی، نقش کنده، افزوده و انواع لعاب پاشیده و زرینفام اوایل دوران اسلامیاند. غالب سفالینهها به قرون ۳، ۵ و ۶ هـ.ق. تعلق دارند. تعداد اندکی از سفالهای دوره اشکانی نیز از این محوطه بهدست آمد.با وجود کورهها و جوشکوره و سرباره، میتوان کاربری کارگاهی را برای این محوطه تصور نمود و این بخش از شهر را میتوان کارگاه صنعتی تلقی کرد. همچنین معبر سنگفرش شده و کانالهای شهری از کاوش این محوطه کشف گردید و تصور میشود که این کانالها در زیر منطقه قاضیآباد امروزی امتداد مییابند (عادلی، ۸۶-۱۳۸۵).
سایر شواهد
از مهمترین شواهد باستانشناختی در مکانیابی کلی شاپورخواست، سکههای ضرب این شهر است که نشاندهنده وجود ضرابخانه در آن است (پورغلام و خاکباز، ۱۳۷۶: ۱۲۶-۱۲۱؛ پرویز، ۱۳۸۰: ۴۱؛ قوچانی، ۱۳۷۳: ۶۵-۴۶). سکههای مزبور مربوط به دوره حکومت «بدر» است و نام «بدر بن حسنویه» و محل ضرب سکه بهصورت «سابرخواست» روی آنها درج شده است. سکههای ضرب شاپورخواست با تاریخهای ۳۹۳، ۳۹۵ و ۳۹۶ هـ.ق. از جنس طلا و نقره، در سازمان میراث فرهنگی تهران موجود است (قوچانی، ۱۳۷۳: ۵۰). کشف این سکهها از مهمترین مدارک جهت شناخت دوران اوج و رونق این شهر در اواخر قرن ۴ هـ.ق. است. نام سابرخواست حک شده روی سکههای مزبور کاملا با این نام روی کتیبه سنگی خرمآباد مشابهت دارد. این کتیبه که در محل به «سنگنوشته» مشهور است، مربوط به دوره سلجوقی بوده و اکنون در کنار خیابان شریعتی در جنوب شرقی خرمآباد قرار دارد.
در محله قاضیآباد در سالهای ۴۶ تا ۴۸ هـ.ش. طی روند ساختوسازهای شهری، قطعه سنگی کشف شد که بر سطح آن به خط کوفی جمله «برکة لصاحبه» نوشته شده است. ایزدپناه در کتاب خود آورده: «... و نیز در قسمتهای شمالی آثار ساختمانهای آجری و سفالهای لعابدار عصر سلجوقی دیده شده. اخیرا نیز نقبی طولانی و پیچدرپیچ که شاید برای فاضلاب شهر تعبیه گردیده است، ظاهر شد. داخل یکی از چهاردیواریهای سنگی، قسمتی از طاق و دیوارهای چند اتاق بیرون است. وسعت بناهای سنگی زیاد است...» (ایزدپناه، ۱۳۷۶: ۱۱۹). طی بررسیهای جنوب شرقی خرمآباد در این محله، کتیبه سنگی دیگری به سال ۳۷۵ هـ.ق. یافت شد که با خط کوفی و به دستور بدر نوشته شده است. این کتیبه که به «کتیبه سنگ آبدان» مشهور است، سندی تاریخی است که وجود آن نشاندهنده اهمیت بدر به امور عمرانی و آبرسانی این شهر بوده است. همچنان که منابع مکتوب نیز موید این امر است (Blair؛ اعتمادالسطنه، ۱۳۶۷: ۱۶۱). این توجه وافر بدر بن حسنویه به شاپورخواست باعث اهمیت آن و در نتیجه پررنگ شدن نام این شهر در کتب جغرافیایی و تاریخی بهویژه از قرن ۴ هـ.ق. به بعد شد.
از شواهد سطحی میتوان به دیوارهای سنگ ساروجی اشاره کرد که شامل قلوه سنگهای عظیم با ملات ساروج بوده و بقایایی از آنها در اطراف مناره آجری هنوز پابرجاست و با بازسازی مسیر آن میتوان به سازه بسیار مهمی دست یافت (تصویر ۱۴). ایزدپناه در توصیف این دیوارها مینویسد: «آنچه از این شهر باقی است دیوارهای بزرگ و پهنی است از سنگ و ملات به سبک بناهای ساسانی که در سطح آن کوچهها و معابر کاملا مشخص و معلوم است، پهنای هر دیوار بیش از ۲ متر میباشد و تخته سنگهای بزرگ به ابعاد ۴۰ × ۵۳ × ۸۰ در آن به کار رفته» (ایزدپناه، ۱۳۷۶: ۱۱۰). امروزه بقایای اندکی از دیوارهای مزبور در اطراف مناره در سطح زمین باقی مانده و قسمت اعظم آن طی روند ساخت و سازهای شهری از بین رفته است. تصاویری از بقایای این قلوهسنگها در زمان تخریبشان به وسیله شهرداری، در آرشیو اداره میراث فرهنگی استان لرستان موجود است. علاوهبر موارد ذکرشده، در عکس هوایی سال ۱۳۳۵ هـ.ش. نیز بقایای باستانی و سیستم آبرسانی شهر مشهود است و در عکس هوایی دهه ۷۰ هـ.ش. که تراکم ساختوسازها در محله قاضیآباد کم بوده، بقایای باستانی شهر در اطراف مناره آجری و محله قاضیآباد مشخص است.
ارسال نظر