گزارشی از نشست بررسی کتاب «حیات اقتصادی ایرانیان در دوره مشروطه»
کنشگری در بستر تاریخ
فرد تاریخی اقتصادی
کاری که قرار بر ارائه در اینجا بود، مجموعه کتاب من با عنوان «حیات اقتصادی ایرانیان در دوره مشروطه» بوده است که خلاصه و تلخیصی از رساله دکترای من بوده است. پرسش من در این پژوهش همان سوال تکراری بود که بارها پرسیده شده است و آن اینکه چرا توسعه پیدا نمیکنیم؟ به عبارت دیگر چرا ما همواره خیزی به سمت توسعه داریم ولی قادر بهدستیابی به آن نیستیم؟ شروع کار من با ماکس وبر بود و دلیل این امر آن بود که پیش از این پژوهش بحثهای ساختاری و کلان در باب توسعه زیاد صورت گرفته بود اما مساله این بود که اساسا فرد اقتصادی چگونه شکل میگیرد و این فرد اقتصادی چگونه میتواند کنشگری داشته باشد که کارش به توسعه منجر شود و همین امر موجب شد که روح سرمایهداری وبر برای من مورد توجه قرار گیرد.
دلیل دیگری که این موضوع برای من اهمیت پیدا کرد آن بود که من پیش از این پژوهشهایی روی کارآفرینان ایرانی داشتم و سلسله مصاحبههایی با حدود ۴۰ کارآفرین ایرانی انجام دادم و مسائل این افراد در اجتماع و نگاه آنان را مورد ارزیابی قرار داده بودیم. تقریبا میتوان گفت اغلب این افراد مسائل اجتماعی داشتند. از این جهت موضوع ثروت و برداشتهای مردم نسبت به آن مهم شد و روح سرمایهداری با مدلی که مارکس بیان میکند یعنی مجموعه خلقیات و نیروهایی که به توسعه یک کشور منجر میشود، مورد توجه من قرار گرفت. مساله من این بود که چرا در جامعه ایرانی روح سرمایهداری شکل نمیگیرد. یعنی فرد تاریخی ما و کنشگری ما چه میکند که نمیتواند به این امر شکل دهد. از این رهگذر تاریخ و به ویژه دوران مشروطه بهعنوان شروع شکلگیری نهادهای مدرن و بحثهای فردی و اینکه بخش زیادی از نفس واقعه مشروطه سوار بر موضوعات اقتصادی بود، مورد توجه قرار گرفت.
چارچوب نظری
در آغاز پژوهش کار وبر را هم به لحاظ روشی و هم از جهت پژوهشی موردنظر قرار دادم. بهویژه مطالعاتی که در زمینه اخلاق پروتستانیسم و کار روی ادیان داشتم چرا که جامعهشناسی دین و ارتباط آن با اقتصاد در اینجا برای من مساله بود. در کنار آن پژوهشهای نهادی را نیز مورد استفاده قرار دادم بهویژه کارهای داگلاس نورث که خود یک گذشته شومپیتری و وبری دارد و فضای فرد تاریخی در کارهای آنان اهمیت داشت. به این ترتیب برای من نگاه به تاریخ اهمیت یافت تا ببینم کنشگر ایرانی یا سوژه فعال ایرانی چه میکند و این سوژه فعال چگونه میتوانست بر امر اقتصاد و کنشگریهایی از این دست تاثیرگذار باشد.
منابع پژوهش
کار من منابع مختلفی داشت. یکی از جاهایی که میتوان در آن صورت وقایع روز و مردم را دید، روزنامهها بود که مطالعه خوبی بر آن انجام شد. به جهت اهمیت نگاه خارجی به ما و توجه به برخی از مسائلی که ما به آن نظر نداشتیم، بررسی سفرنامهها نیز دارای اهمیت بود و البته تلاش کردم که درگیر نگاه شرقشناسانه به ایران نشوم. اسناد، گزارشها و تاریخچههای آن دوران منابع دیگری بود که مورد استفاده من قرار گرفت. نگاه من وبری بود، به این صورت که وی زمانی که به اخلاق پروتستانی میپردازد آن را بهعنوان یک ایدهآل برای تولید روح سرمایهداری و توسعه در نظر میگیرد و خودش در کنار این یکسری از ادیان سنتی مانند کنفسیوس و بودا را میآورد و با پروتستانیسم مقایسه میکند.
تبدیل ایده به نیرو در مشروطه
در پژوهش من سوژه انسانی و فرد تاریخی دارای اهمیت است و زمانی که به حیات اقتصادی، اخلاق اقتصادی و کنش اقتصادی سخن میگویم، پیرو وبر هستم. در این پژوهش به دنبال بزنگاههای تبدیل ایده به نیرو بودم. یعنی بحث آن است که اخلاق یک امر درونی است که برونداد آن به رفتارها و کنشگریهای فردی نیتمند آگاهانه برساخت میشود و به نیرو مبدل میشود. بنابراین کنش افراد در آن دوره برای من اهمیت مییابد و بهدنبال اخلاق اقتصادی در میانه آن هستم. نمیشود به کنشگری جدای از نهادها پرداخت و زمینههای آن را نادیده گرفت. یعنی نمیشود به وضعیت فرد اقتصادی در ایران پرداخت بدون آنکه اوضاع اقتصادی و تجاری مشروطه را بررسی کرد و خب این پردازش اقتصادی بهطور کامل و جمعبندی شده جای دیگری وجود نداشت که من از پرداختن به آن صرف نظر کنم. در پرداختن به فرد انسانی نیز به وضعیت او در گروهها نظر داشتم. در این راستا موضوعاتی مانند سبک زیست و ارتباط با دربار و الگوی مصرف مورد پردازش قرار گرفت. در آثار دست اول تاریخی که به اقتصاد نظر داشتند مانند کتاب چارلز عیسوی، نمیتوانید رفتار جزئی اقتصادی مردم را بهدست آورید. یکی از کارهایی که من کردم توجه به آگهیهای روزنامهها و دیگر منابعی بود که امکان ارزیابی کنش اقتصادی جزئی مردم را بهدست میداد و جدولی را در مورد سبد خوراکی افراد بهدست آوردم و از طریق آن نرخ تورم را در سالهای مختلف بهدست آوردهام. از این امر کمک گرفتم تا فرد را در بستر شرایط اقتصادی مشروطه مورد ارزیابی قرار دهم.
کنشگری در ارتباط
برای بررسی کنشگران باید آنها را در ارتباط با دیگران مورد بررسی قرار میدادم و بر مبنای آنها کنشها را دستهبندی کردم. به این ترتیب کوشیدم ارتباط کنشگران با خدا را در ایران با آنچه وبر در مورد پروتستانیسم و خدای فرادنیوی یا خدای زمینیشده که به کار ارزش میدهد، میگوید مقایسه و بررسی کنم. خدای انسان ایرانی در این عصر همچنان در آسمانها میماند و واضع تقدیر و سرنوشت است. ارتباط انسان با طبیعت موضوع دیگری است که در کنشگری دارای اهمیت است. در اخلاق پروتستان بحث سازگاری با طبیعت از طریق تلاش بیوقفه وجود دارد ولی وقتی زندگی ایرانی را از گذشته تا بهحال دوره میکنیم، برای ما زندگی طرد و لذت توامان است یعنی اگر لذتی میبریم، همواره نوعی عذاب وجدان توامان با آن وجود دارد. در مورد ارتباط با دین نیز نمیشود پیامبران و واضعان دینی را نادیده گرفت. در اخلاق پروتستان این پیامبران و بعد واضعان دینی مانند لوتر و کالون هستند که در این جایگاه قرار دارند ولی در ایران آنچه در تجربه زیسته و سبک زندگی آدمها در اینجا وارد شده، روحانیون، مراجع و گروههای مختلف دینی هستند که هریک استفادههای مختلفی از دین میکردند و من دستهبندیهای آنها را در کتاب مشخص کردهام و به ویژگیهای آنان پرداختهام. موضوع آخر هم روابط انسانی است، یعنی تبعیت همه مناسبات انسانی از وظایف انسان در برابر خداوند بهعنوان چیزی که اصل اساسی نگرشهای لوتری است در کنار مدل خانوادهگرایی افراطی که در مدل ایرانی است که ما حتی در سرشناسان تجار و گروههای مختلف مانند ایل و طایفه میبینیم.
به این ترتیب اگر فردگرایی از مشخصههای یک جامعه مدرن است، خانوادهگرایی ویژگی جوامع سنتی از جمله ایران است. در مورد سرنوشت دو فاکتور مهم وجود دارد. یکی اینکه چون خدا هست و فراماده برای ما مهم است، بحث تقدیر و سرنوشت در ایران اهمیت مییابد و فکتها به شکل استقرایی این موضوع را برای من جدی میکردند. در مدل نگاه به مذهب امر فراماده به شدت برای انسان ایرانی اهمیت داشت و چون تقدیر و سرنوشت مساله اصلی جامعه ایرانی است و چون نمیداند آینده چه میشود و خود را صاحب نقشی در آن نمیبیند، میکوشد به حال بپردازد و با هر وسیله ممکن از آینده اندک اطلاعی پیدا کند. همین امر موجب گرایش به خرافه، فال و... در ایران شد. یکی از موضوعاتی که به کرات در دربار و حرمسرا دیده میشود، تلاش برای آگاهی از آینده از طریق تکیه بر استخاره و سعد و نحس ایام است. در کتاب سعی کردم که فکتهای این تقدیرگرایی را ارائه کنم. به این ترتیب زمانیکه آیندهای وجود دارد، طول زمان اهمیت خود را از دست میدهد و بازه زمانیکه فرد برای آن میاندیشد و در آن زندگی میکند کوتاه است و این امر همان تمایز جامعه سنتی و جامعه مدرن است.
جامعه سنتی در لحظه زیست میکند و چشمانداز و امیدی به آینده وجود ندارد و به این ترتیب گذر زمان و کیفیت این گذر اهمیت خود را از دست میدهد و زمان ارزشی ندارد. خواب روزانه، قلیان کشیدن، درگیری سهچهارم مردم با اعتیاد و... همه مصادیق این عدم توجه و اهمیت برای زمان است و تنها دم را غنیمت میشمارند. مصداق دیگر این وضعیت بذلهگویی و طنزبافی است که فقدان آینده و اهمیت غنیمت شمردن لحظه موجب میشود که فرد حتی بدترین اتفاقات ممکن را که خود درگیر آن است نیز دستمایه طنز و خنده قرار دهد. در چنین جامعهای نوعی ارجحیت منافع آنی بر منافع آتی وجود دارد.
موضوع دیگر نوع نگاه به سرمایه و پول بود. فراز و فرود مساله پول هم دارای اهمیت بود، یعنی اینکه خود پول چگونه حرکت کرده و مردم چگونه به این پول نگاه میکنند و با آن رفتار میکنند. در ماجراهای تنزیل نقره و کاهش ارزش پول ایران، در جایی اعلام میشود که چون پول سیاه در دست مردم زیاد است، این پولها را از مردم میگیریم و براساس پول سیاه آنها به مردم نقره میدهیم اما این قیمتها با یکدیگر همخوانی نداشت و به این ترتیب صفهای طویلی شکل میگیرد که مردم به نرخ اعلامشده پول را دریافت کنند. با این توصیف مدل کنشگری اقتصادی ما تقریبا تا به امروز چینشهای سینوسی منظمی داشته است.
سرمایه در نزد ایرانیان
در بررسی مدلهای اقتصادی اینکه این افراد چه کنشگریهایی داشتند دارای اهمیت است. طلا و زمین از جمله مهمترین اندوختهها است. در بررسی مهریه زنان و قبالهنامهها شاهد هستیم که مهمترین اندوختهای که در این راستا به آن توجه میشود، طلا و زمین است و موضوع دفینهسازیها نیز از همین اهمیت نشات میگیرد. افرادی چون کاتوزیان بحث امنیت و مالکیت را مطرح میکنند ولی برخلاف تصور رایج یکی از امنترین نوع مالکیت در دوره قاجار زمین است و قبالههای جدی برای آنها به وسیله روحانیت تنظیم میشد و همین امنیت است که موجب شده همه تجار این دوره زمیندار باشند. چون اعتقاد برآن است که زمین باقی میماند. با نگاه به اسناد اوقاف شاهد هستیم که حتی اگر این عدم امنیت از سوی افراد زمیندار احساس شود، آنها از سازو کار وقف استفاده میکنند چون در وقف این امکان وجود دارد که پشتیبانی مذهبی برای جلوگیری از دستاندازیهای احتمالی پدید آید و اداره زمین را بهصورت موروثی قرار میدهند تا بهره لازم نیز از زمین برده شود. بنابراین سیستم مالکیت زمین متفاوت است و به مفهوم منفی بودن آن نیست.
ارسال نظر