همراه با خواجه اعظم، با تعداد زیادی حضار که مسیر را تحت‌نظر داشتند، پزشک با مراقبت وصف‌ناپذیری به اندرونی قدم می‌گذارد. برخی از زنان، خود را به بیماری می‌زدند تا نظر یک پزشک را داشته باشند، به همان میزان نیز برای پزشک، گذر از پرده حرمسرا جذاب بود.  چنانچه پزشک پا فشاری می‌کرد که بیمار را به‌دلیل شرایطش ببیند، این امر رد می‌شد، «اول از همه اینکه او آن زن را به جهنم خواهد فرستاد.» در چنین شرایط ویژه‌ای، زن می‌مرد. این منش برخورد تا دهه ۱۹۳۰ وجود داشت. فری استارک گفت که یکی از دوستانش، یک مرد روشنگری، «از شانس نجات دخترش هنگامی که پزشک آمد امتناع کرد زیرا بر او چنین مقدر شده بود که با یک موجود نامناسبی چون مرد دیده نشود؛ از این رو تنها چیزی که او اجازه داد فرستادن یک دوز از املاح Epsom برای دخترش بود.»

منبع: سلامت مردم در ایران قاجار، ویلم فلور،

ترجمه ایرج نبی‌پور.