غرور و سقوط
سر آنتونی پارسونز سالها در کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی بهعنوان نماینده تام و تمام بریتانیا حضور داشت، اما بعدها حتی وقتی در آخرین سالهای خدمتش در وزارت امور خارجه بریتانیا راهی نیویورک شد باز هم حضورش در تهران نقطه درخشان کارنامهاش بود، چیزی که او را یک سر و گردن از دیگر سفرای انگلیسی همعصرش بالاتر میبرد. ۵ سالی که در ایران بود برای او تجربههایی را به همراه داشت که بعدها حاصلش کتابهایی شد که همچنان یکی از منابع بررسی یک برهه تاریخی سرنوشتساز در روابط ایران و بریتانیا است. او یکی از چهرههای سرشناس وزارت امور خارجه بریتانیا بود، سالها بهعنوان مسوول بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا کار کرده بود و تحلیلگر اقتصادی تمامعیاری هم بهحساب میآمد. در واقع در دورهای که او بهعنوان سفیر بریتانیا در ایران انتخاب شد، بخش بازرگانی سفارت بریتانیا جانی دوباره گرفت و آن دوره را میتوان به آسانی بهار بازرگانان بریتانیایی در ایران دانست. آن قدر که شاه ایران هم او را در زمینه مسائل خارجی مشاوری بیهمتا میدانست.
پارسونز در کتاب «غرور و سقوط» به بررسی دقیق شرایط ایران و وضعیت محمدرضا شاه پرداخت. سالهای سال یکی از مشاوران ارشد مارگارت تاچر بود. روایتهای مستندی در اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا موجود است که نشان میدهد او یکی از اصلیترین چهرههایی بود که دولت بریتانیا را متقاعد کرد که محمدرضا شاه بعد از خروج از ایران میهمان بریتانیا نباشد. پارسونز سال ۱۹۷۴ به ایران آمد تا با مردان شماره یک پادشاهی محمدرضا پهلوی به راهکارهای اساسی برسد، او به زودی با چهرههایی همچون امیرعباس هویدا به همدلی رسید و بعدها جابهجا در خاطراتش به این دوستی که فراتر از عرصه سیاست بود هم اشاره میکند.
ارسال نظر