سیاستمدار زلزله‌نگار علی‌اکبر معین‌فر

نخستین فعالیت‌های سیاسی وی از همین سال‌ها آغاز شد. طوری که خودش گفته است: «در جریان ملی‌شدن صنعت نفت، اعتراضات دانشجویی نقشی مهم بازی کرد. همزمان با نطق‌های آتشین حسین مکی در مجلس که بخش عمده آنها را دکتر کاظم حسیبی، استاد دانشکده فنی تهیه می‌کرد، ما دانشجویان نیز بیرون مجلس با نصب پرچم ایران به‌صورت نواری روی سینه‌مان درحالی‌که در قسمت سفیدرنگ پرچم نوشته شده بود «صنعت نفت در سراسر کشور ایران باید ملی شود»، به تظاهرات و راهپیمایی می‌پرداختیم.»

وی تحصیلات خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۰ به پایان برد و در سال ۳۱ به خدمت نظام وظیفه اعزام شد. وی از سال ۳۲ کار در زمینه نفت را آغاز کرد و برای فعالیت در شرکت نفت آبادان که ریاست آن را مرتضی‌قلی بیات بر عهده داشت عازم آن شهر شد. هنوز یک روز از ورود به آبادان نگذشته بود که از تهران خبر کودتا علیه دولت مصدق رسید. بعدها در بانک ساختمان به‌عنوان مهندس ناظر مشغول به‌کار شد. در سال ۱۳۳۸ به‌دنبال آشنایی و همکاری با گروه مهندسی ژاپنی که برای بررسی زلزله ۱۹۵۷ مازندران به ایران آمده بودند، از سوی پروفسور تاچی نایتو، استاد برجسته زلزله و طراح و سازنده برج توکیو، برای دوره‌ای تحقیقاتی در مهندسی زلزله به دانشگاه واسدا دعوت شد و دوره مهندسی زلزله را در سال ۱۹۶۰ به پایان رساند.

بعد از بازگشت از توکیو و به‌دنبال زلزله بوئین‌زهرا در سال ۴۱، مقدمات تهیه کد زلزله در ایران را فراهم کرد. از سال ۱۹۶۵، به‌عنوان عضو افتخاری «انجمن اروپایی مهندسین زلزله» به تحقیق و مطالعه در زمینه زلزله ادامه داد. مدتی هم به‌عنوان استاد پاره‌وقت در مقطع فوق‌لیسانس به تدریس مهندسی زلزله در دانشگاه پلی‌تکنیک پرداخت. وی از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۱ در بانک ساختمانی و از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر فنی سازمان برنامه و بودجه کشور به فعالیت مشغول بود. علی‌اکبر معین‌فر ابتدا در دولت موقت از سوی مهدی بازرگان به‌عنوان وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه برگزیده شد و سپس از سوی نخست‌وزیر دولت موقت به‌عنوان نخستین وزیر نفت در جمهوری اسلامی ایران کار خود را آغاز کرد.

پس از استعفای دولت بازرگان در ۱۴ آبان ۵۸، دولت شورای انقلاب آغاز به‌کار کرد. بدنه اصلی این دولت، همان وزرای دولت بازرگان بود و تنها چند وزیر تغییر کرد. معین‌فر همچنان در این دوران وزیر نفت بود. پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ۵ بهمن ۵۸، ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ اولین انتخابات مجلس شورای‌اسلامی برپا شد. معین‌فر در این انتخابات با ۱٬۴۳۹٬۳۶۰ رای در رتبه چهارم قرار گرفت و موفق به ورود به مجلس در دور اول شد. دکتر مهدی زارع، زلزله‌شناس در گفت‌وگویی با این چهره سیاسی و مهندسی خاطرات او از شهرداری نازی‌آباد تا زلزله‌نگاری طبس را جویا شده است که در اینجا بخش‌هایی از آن از نظرتان می‌گذرد:

آقای مهندس، با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اصلا چه شد که به موضوع زلزله علاقه‌مند شدید؟

مرحوم ‌دکتر مصدق وقتی که به مشکل مسکن مردم برخورد کرد، راه‌حلی به ذهنش رسید. راه‌حلش این بود که بانک ساختمانی (با بانک مسکن کنونی و بانک رهنی سابق اشتباه نکنید)، تاسیس کند تا این مشکل حل شود. سرمایه این بانک را هم از ۱۷ فقره اراضی متعلق به دولت (در نارمک، نازی‌آباد و جاهای دیگر) تامین کرد. این بانک سها‌مدارانی مثل دولت، شرکت بیمه و... داشت. شرکت بیمه مالک ده نازی‌آباد بود و به این ترتیب ده نازی‌آباد هم جزو سرمایه‌های بانک شد. اراضی یوسف‌آباد را هم تقسیم کردند و به‌کارمندان دولت دادند. بانک ساختمانی نارمک و نازی‌آباد و بقیه جا‌ها را قطعه‌بندی کرد و به مردم فروخت. اراضی نارمک را متر مربعی ۴۰ ریال به متقاضیان فروختند که ۱۰ ریال آن نقد بود و ۳۰ ریال بقیه را طی سه سال می‌پرداختند. اراضی نازی‌آباد را هم ۳۰ ریال فروختند که ۱۰ ریال نقد بود و ۲۰ ریال دیگر را به اقساط می‌پرداختند. من مهندس ناظر آن ساختمان‌ها بودم. قرار بود تا زمانی که آنجا شهر نشده است، وظایف شهرداری هم برعهده بانک ساختمانی باشد. یکی از پست‌های من در آن زمان، ریاست بانک ساختمانی نازی‌آباد بود.

در آن زمان تهران، شهرداری به نام «مهام» داشت که چون تعداد زیادی فواره در شهر ساخت، مردم به او شهردار فواره‌ساز می‌گفتند! «مهام» گفت آنجا‌ها جزو شهر تهران است و مرا به همراه سایر روسای بانک ساختمانی در هر منطقه به‌عنوان شهردار‌‌ همان منطقه انتخاب کرد. پس من ضمن اینکه رئیس بانک ساختمانی بودم، شهردار نازی‌آباد هم شدم. (آن موقع به دوشغله‌ها کاری نداشتند!) بعد هم قرار شد دولت در مکان کوره‌های آجرپزی نازی‌آباد، آپارتمان‌سازی کند که مسوولیتش با من بود. در ۱۲ تیر ۱۳۳۶ در سنگچال مازندران زلزله‌ای با بزرگای ۷/۶ ریشتر آمد. کارشناسانی از ژاپن آمدند تا از آن مناطق زلزله‌زده دیدار کنند. دکتر «هاگی‌وارا» (استاد دانشگاه توکیو و از زلزله‌شناسان برجسته)، در این گروه بود. دکتر «تاچی نایتو» شخصیت برجسته علمی و استاد دانشگاه واسدای ژاپن، از دیگر اعضای این گروه بود. اینها از سنگچال دیدار کردند.

آنها هم از این بازدید گزارش تهیه کردند و هم از ساختمان‌های نوساز و مدرن تهران، از جمله همان جایی که ما می‌ساختیم، یعنی نازی‌آباد. بعد‌ها دعوت‌نامه‌ای از ژاپن آمد که دو نفر از ایران به ژاپن بروند و دوره زلزله‌شناسی را بگذرانند که من و یک نفر دیگر از موسسه ژئوفیزیک را برای این دوره انتخاب کردند. من با وجود آنکه ازدواج کرده بودم و دو فرزند داشتم، به توکیو رفتم. پس از آنکه به توکیو رسیدیم، ما را به «نایتو سن‌سی» (استاد نایتو) معرفی کردند و من دیدم او‌‌ همان کسی است که پیش از این، از ایران (در نازی‌آباد تهران) دیدار کرده بود. او در‌‌ همان برخورد اول، کلی به ما تعظیم کرد و ما فهمیدیم تعظیم در ژاپن به معنای سلام است. این استاد «نایتو»‌‌ همان شخصی است که دانشجویانش پس از بازنشستگی او، آزمایشگاهی به نامش ساختند. من در این آزمایشگاه زیر نظر مستقیم دکتر «نایتو» کار می‌کردم.

هزینه تحصیل شما را ایران پرداخت می‌کرد یا ژاپن؟

زمانی که ما در ژاپن بودیم کمک‌هزینه‌ای هم به ما می‌دادند که برای گذران یک زندگی معمولی کافی بود. دکتر «نایتو» چند باری هم از من پرسیده بود آیا این کمک‌هزینه‌های تحصیل کافی است یا باید بیشتر شود که من گفتم کافی است. من در ابتدای کار نمی‌دانستم اما پس از مدت‌ها فهمیدم که این اسکالرشیپ یا هزینه‌های تحصیل ما را در ظاهر دانشگاه پرداخت می‌کند اما درواقع این هزینه‌ها را خود دکتر «نایتو» می‌پردازد.

 ‌انگیزه‌اش از پرداخت این هزینه‌ها چه بود؟

دکتر «نایتو» بعد‌ها در مصاحبه‌ای با یک روزنامه گفت وقتی من به ایران رفتم، دیدم ساختمان‌های ایران در برابر زلزله چندان مقاوم نیست. گفتم انسانیت حکم می‌کند من افرادی از ایران و ترکیه را  به ژاپن بیاورم و آنها را با علوم جدید زلزله‌شناسی و مهندسی آشنا کنم. (البته از ترکیه فقط دکتر «مظفر ایپک» آمده بود که او هم در زمینه زلزله صاحبنظر است.) این را هم بگویم که دکتر «نایتو»، انسان بسیار بامحبتی بود و بسیار به ما علاقه داشت و من می‌توانم بگویم روابط ما، روابط پدر و فرزندی بود. او به من می‌گفت «معین‌ سان» یعنی «آقای معین». بعد هم برایم یک کارت ویزیت طراحی کرد که در آن مرا انسانی آرام توصیف کرده بود که در زیر درخت باطراوتی نشسته است.

  ماجرای چاپ مقاله از اطلاعات زلزله طبس چه بود؟

در سال ۱۹۸۳ مقاله‌ای سه صفحه‌ای در مورد زلزله طبس منتشر شد؛ داستانش هم این‌طور بود که زمانی که من به پاسادانای آمریکا رفتم، رکوردهای شتاب‌نگاری را بردم و در یک سخنرانی علمی به «هاوز»، «هادسون» و دیگران دادم. آنها هم بسیار به ما محبت کردند و برای تفسیر اطلاعات علمی جلسه‌ای تشکیل دادند و بعد‌ها از روی این اطلاعات، مقاله‌ای هم نوشتند. تا آن موقع اطلاعات از حوزه نزدیک زلزله بسیار کم بود، البته هنوز هم بسیار کم است. این رویداد در فاصله پنج کیلومتری از گسل زمین‌لرزه‌ای ثبت شد. من معتقدم این زلزله، از لحاظ مدت زمان و شدت، هم دامنه و هم شدت در طول موج‌های مختلف، قوی‌ترین زلزله ایران و یکی از قوی‌ترین زلزله‌های جهان و از این لحاظ کم‌نظیر است.