چاپلین و دنیای مُد
در نگاه نویسنده این مطلب، نکتهای که بیشتر از هر چیز دیگری در سینمای چاپلین جلب توجه میکند، نمایش نیم قرن زندگی یک ملت است، از سالهای پیش از جنگ جهانی اول تا اواخر دهه ششم قرن بیستم: بهعنوان نمونه، آثار فقر و کمیابی حاصل از جنگ اول جهانی در فیلمهای «زندگی سگی»، «پسربچه» و «پیشفنگ»، آثار بحران اقتصادی آمریکا در «روشناییهای شهر» و «جویندگان طلا»، آثار زندگی ماشینی و عصر صنعت و تکنولوژی مدرن در «عصر جدید»، آثار جنگ ویرانگر دوم در فیلم «دیکتاتور بزرگ» و بالاخره آثار حاصل از جامعه «مککارتیسم» در فیلمهای نهایی او «سلطان در نیویورک.» آن روزها بازار مد و مدسازی حسابی داغ بود و مدهایی در «ینگه دنیا» عرضه میشد که به قول نویسنده ستاره سینما دود از کله آدم بلند میکرد. ظاهرا آن زمان، مرگ چاپلین دستمایهای شده بود تا مد چارلی! بازارها را تسخیر کند. مدسازان در واقع بر اساس شکل و شمایل خاص او برای بانوان ترکیبی از لباس و آرایش طراحی کرده بودند که گویا مورد توجه قرار گرفته بود. پاپیونهای بزرگ، کتهای یقه پهن یک دکمه، جورابهای بافتنی راهراه، کفشهای نوک گرد، سایه سیاه دور چشم و ابروهای باریک و کوتاه از جمله مشخصات این مد به شمار میرفتند؛آن مد البته به اقتضای طبیعتش بعدها از سکه افتاد اما چیزی که با گذشت زمان هیچ وقت از مد نیفتاد، نام چارلی چاپلین بهعنوان نابغه تکرارنشدنی دنیای سینما بود.
- به نقل از مقالهای به قلم میثم غلامپور
ارسال نظر