ساسانیان از نگاه مورخ دانمارکی

یک عالم زنده و یک روح جاویدی در پس این دیواری که امروز یکه و تنها در وسط این بیایان برپاست، وجود دارد و با استعانت روایات و نوشته‌های مورخان، مخیله‌ها می‌تواند این دیوارهای خاموش را تجدید تجلی داده و این تالار بزرگ را از صور انسانی و البسه رنگین دلفروز تلألو جواهرات ذی‌قیمت مملو سازد. کف تالار با قالی‌های نرم مفروش شده و قسمت‌های زیادی از دیوارها نیز در پس قالی‌ها مستور هستند. تخت شاهنشاهی در ته تالار و در پشت‌پرده‌هایی مخفی است که اطراف آن را به فاصله‌های معین صاحب منصبان عالی رتبه و بزرگان کشوری احاطه کرده‌اند، مثلا صدراعظم یا بزرگ‌ترین روحانی عالم زرتشتی یا سردار کل قشون یا مهردار و رئیس دارالانشاء سلطنتی یا سایر وزرا و عده زیادی دیگر از ماموران درباری و کشوری و لشکری مثل رئیس دربار و پیشخدمت‌های مخصوص و رئیس قشون‌داران و رئیس اصطبل، رئیس قراولان مخصوص شاهی نیز جزو حضار این تالار می‌باشند. دفعتا پرده‌ها پس رفته و پادشاه پادشاهان نمایان می‌شود. روی مسند نشسته جامه چین داری از زری در بر کرده و شلواری که از مفتول‌های طلا و با دست بافته شده در پای کرده، موی‌های سرش با کمال قشنگی شانه شده و حلقه حلقه در اطراف سر و صورتش قرا ر دارند.در انتهای ریشش نیز حلقه‌ای از طلا دیده می‌شود تاج شاهی که دارای یکصد عدد مروارید خیلی درشت و عده زیادی نگین‌های یاقوت و زمرد است، به‌وسیله زنجیری از طلا از سقف بالای سر شاهنشاه آویزان شده و این تاج به قدری سنگین است که سر هیچ انسانی طاقت تحمل آن را ندارد.

   

همین که شاه از ساز خسته می‌شد اغذیه می‌آوردند و بدیهی است که اولا آن غذا که اسمش خوراک شاهی است به میان می‌آید که عبارت است: گوشت‌های سرد و گرم،شیر برنج و مرغ یا طیوری که شکمشان از خرما و شکر است. بعد نوبت «خوراک خراسانی» می‌رسد که آن نیز عبارت است از گوشتی که با کره و عصاره طبخ شده است و بعد خوراک‌های سبک‌تری می‌آورند از قبیل خوراک‌های یونانی که از تخم‌مرغ و عسل و برنج و کره و شیر و قند تهیه شده است.

خوراک دهقان نیز عبارت از: گوشت گوسفند و تخم مرغ و چیزهای دیگر، دسر نیز شامل مغز بادام کوبیده و مخلوط با قند و جوز تازه هندی مسحوق با شکر یا دانه‌های انار ترش و شیرین که کمی گلاب به آن می‌زده‌اند، یا سیب‌های سوریه و قومیس و خرمای تازه یا بادام یا از هلوهای ارمنستان.

همین که غذا تمام می‌شد کنسرت را تجدید می‌کردند. الحان عود و چنگ و نای و نغمات دلکش نواهای هفت‌گانه سلطنتی که هر یک نماینده یکی از احساسات روحی است، شنیده می‌شد.

- به نقل از سخنرانی ایران‌شناس نامدار دانمارکی، آرتور کریستن سن است که در دومین سفر او به ایران در سال ۱۹۲۹ در مدرسه آمریکاییان(کالج البرز) ایراد شده است.