مهدی صوفیان

تعاونی‌ها به عنوان واحدهای تجاری نمی‌توانند از محیط رقابتی که تعیین کننده‌ بقای آنهاست کناره‌گیری نمایند. تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته به واسطه‌ ماهیت تجاری‌شان گرایش به وابستگی به مساعدت‌های دولتی دارند. با وجود جهانی شدن و آزادسازی، مواجهه و رقابت تعاونی‌ها- خواه با مساعدت دولتی یا بدون آن- با سایر شرکت‌های تجاری اجتناب ناپذیر خواهد بود. این وضعیت، موقعیت حساسی برای تعاونی‌ها به وجود آورده است که ناگزیر از بررسی همه جانبه و مطابقت با آن هستند. هدف اصلی این مقاله پرداختن به تاثیرات جهانی شدن بر توسعه تعاونی‌ها و واکنش‌های مناسبی است که تعاونی‌ها باید برای بقایشان انجام دهند. برای تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته بسنده نیست که تاکید بیشتری بر حوزه‌های سنتی مانند فعالیت‌های اعتباری کوچک، مصرف کنندگان،کشاورزی و مسکن داشته باشند، بلکه باید تصمیمات استراتژیکی جهت گسترش به مناطق جدیدی از طرح‌های تجاری اتخاذ نمایند که در عین حال که رقابتی‌تر و ریسک‌پذیرتر هستند، اما منفعت بیشتری دربردارند. آنچه بسیار نگران کننده است، دست‌اندازی غول‌های تجاری در حوزه‌های سنتی مانند اعتبارات است که تصور می‌شود منافع بیشتری برای تعاونی‌ها دارند. بنابر این تعاونی‌ها ناگزیر از ارزیابی مجدد مسایل خود در انواع مختلف تجارت به موازات محیط جدید تجاری‌اند.

چالش های جهانی شدن

جهانی شدن یکی از رایج‌ترین و برجسته‌ترین موضوعات سیاست تجاری آینده است که بر کشورهای توسعه‌یافته و کمتر توسعه یافته هر دو تاثیر می‌گذارد و لاجرم تاثیرات منفی عمیق‌تری بر کشورهای کمتر توسعه‌یافته خواهد گذاشت.

جهانی شدن در عین حال که توان رشد اقتصادی زیادی عرضه می‌کند، به آزادسازی مداوم و افزایش فشارهای رقابتی نیز می‌انجامد. شکست کشورهای کمتر توسعه یافته در یافتن پاسخ‌های مثبت و سازنده به چالش‌های متعدد جهانی شدن، فشارهای شدیدی را در خصوص تلاش آنها برای توسعه اجتماعی/ اقتصادی و به ویژه کاهش فقر وارد خواهد ساخت.

لاجرم کشورهای کمتر توسعه یافته باید به منظور طلایه‌دار بودن در توسعه اقتصادی تلاش بیشتری نمایند و منافع بالقوه نهفته در جهانی شدن را به دست آورند.

گرچه به صورت مفهومی می‌توان جهانی شدن را از ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، دینی، فرهنگی و غیره نگریست، اما جهانی شدن در بعد تجاری و اقتصادی قدم اصلی را برداشته و در این بحث توجهات بیشتری را به خود جلب کرده است.

برای بیشتر مردم، جهانی شدن دلالت ضمنی بر یک روند وحشتناک دارد و نمایانگر یک جهان یکپارچه است که در آن حکومت‌، اقتصاد و نهادهای اجتماعی و مذهبی به وسیله اقتصادهای توسعه یافته شکل داده می‌شوند. به همین دلیل برخی از آن می‌هراسند که این فرایند عظیم بتواند فراتر از نظارت انسانی پیش برود. شیوه‌های متمایزی در مفهوم سازی و دلایل جهانی شدن و همچنین توصیف تاثیر تغییرات ساختاری منتج از جهانی شدن وجود دارد. با وجود این، یک فهم مشترک در خصوص افزایش وابستگی متقابل میان اقتصاد و وضعیت جوامع و چگونگی وقوع بین‌المللی شدن اقتصاد وجود دارد. در جهان امروز، محیط تجارت جهانی به واسطه سرعت پیشرفت فن‌آوری، تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهانی، افزایش آگاهی‌های محیطی و عواملی از این دست، به طور مداوم تحت فشار است. اغلب کشورهای کمتر توسعه یافته از قدرت جهانی شدن که ناشی از قدرت سرمایه فراملی و نابرابری مزمن و متداول در اقتصاد جهانی که از منظر اخلاقی غیر قابل قبول و از منظر سیاسی ناپایدار است، بسیار می‌هراسند. بنابراین جهانی شدن یک پدیده پیچیده است و بر همگرایی اقتصادی و نیروهای اجتماعی، بر منافع و تعهدات، ارزش‌ها و سلایق و چالش‌ها و فرصت‌ها تاثیر می‌گذارد.

پیدایش جهانی شدن

جهانی شدن به عنوان یکی از مهم‌ترین ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در روابط بین کشورهای توسعه‌یافته و کمتر توسعه‌یافته آشکار شده است. جهانی شدن اقتصاد که در میانه قرن نوزدهم آغاز شده بود، در دهه ۱۹۹۰ همچنان بر سر زبان‌ها جاری است. به دلیل تاثیر فراگیر جهانی شدن بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به ویژه بر کشورهای کمتر توسعه یافته، Waters (۱۹۹۵) جهانی شدن را رایج‌ترین مفهوم دهه ۱۹۹۰ می‌داند که باید توسط همه کشورها به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته به منظور تداوم به دست آوردن منافع بهینه در نظر گرفته شود. همانگونه که مدعیان خاستگاه جهانی شدن بسیارند، تعاریف متعددی نیز برای آن وجود دارد. در خصوص الگوی اقتصادی، جهانی شدن و آزادسازی، یک مدل اقتصادی جدید ارائه می‌کنند که بر وابستگی متقابل و اقتصاد به هم پیوسته، مرزهای جغرافیایی ناشفاف، دانش محوری و تکنولوژی محوری و جابجایی سریع سرمایه در بازار دلالت دارد. این مدل اقتصادی همچنین مبتنی بر عوامل بسیار پیشرفته‌ای در تولید مانند مهارت‌، دانش و بهره‌وری کار و توانایی برای تسلط یافتن بر تکنولوژی پیچیده و نوین است. گرچه تعاریف می‌توانند متاثر از دیدگاه‌های افراد متفاوت باشند، به دلیل همین تاثیرات فرضی فراگیر بر کشورهای کمتر توسعه یافته، مفهوم جهانی شدن توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. به عنوان یک اصطلاح عام، جهانی شدن دلالت دارد بر یک جابجایی سریع کالاهای اقتصادی میان کشورها و مناطق، که در نتیجه فاصله اقتصادی میان این ملت‌ها را کاهش می‌دهد و وابستگی متقابل بازیگران اقتصادی آنها را افزایش می‌دهد. برای مثال هلد و دیگران (۱۹۹۰) جهانی شدن را به عنوان مجموعه‌ای از فرایندها تلقی می‌کنند که متضمن تغییر فضای سازمان‌ها در روابط اجتماعی و فعالیت‌های ارزیابی شده بر حسب وسعت، شدت، سرعت و فشار فراقاره‌ای منتج از جریانات منطقه‌ای و شبکه فعالیت‌ها، تعامل و اعمال قدرت است.

با این حال اندرسون (۲۰۰۰) جهانی شدن را به عنوان کاهشی در هزینه‌ فعالیت‌ها تلقی می‌کند که این هزینه‌ها مانعی در فعالیت‌های تجاری و تعامل با مردم مناطق دیگر دنیاست. بسیاری دیگر از نویسندگان، آغاز جهانی شدن را تنها در دهه ۱۹۸۰ همراه با توسعه‌ سریع ابعاد سیاسی، اقتصادی، مذهبی، فرهنگی و فن‌آوری می‌نگرند.

از دیدگاه تاریخی، جهانی شدن از بدو تجارت و بازرگانی (یعنی آنجایی که قوانین و مردمان ساده بودند) ذهن بازرگانان را به خود مشغول داشته است. منافع اقتصادی می‌توانند و باید به صورت عادلانه از طریق جهانی شدن و مبتنی بر ارزش‌های مشترک جهانی و رعایت حقوق بشر و شأن افراد تقسیم شوند. فقدان نظارت جهانی در گذشته دلیل نقص تجارت بین‌المللی و نظام پولی بین‌المللی بوده است.

تحول جهانی شدن بر روی مسیر سریعی از ارتقای ارتباطات راه دور، انتقال و کاربرد تکنولوژی قرار گرفته که فعالیت‌ها را تسهیل کرده است. همانگونه که این پیشرفت‌ها در کشورهای توسعه یافته رخ می‌دهند، آنها نخستین مشعل‌داران ظهور جهانی‌شدن هستند. هیچ یک از کشورها به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته نمی‌توانند از تهاجم مداوم تضمین شده جهانی شدن اجتناب کنند. برای مثال، در حال حاضر شرکت‌های آمریکایی یک تریلیون دلار سرمایه گذاری خارجی داشته‌اند و بیش از ۱۰۰ میلیون کارگر بین‌المللی در اختیار دارند و بیش از ۱۰۰ هزار موسسه آمریکایی دست اندر کار معاملات جهانی هستند که بیش از ۲ تریلیون دلار برآورد می‌شود. تعجبی ندارد که کشورهای توسعه یافته منافع بی‌شماری از جهانی شدن به دست می‌آورند. برای مثال سرمایه‌های خارجی در آمریکا فراتر از ۳ تریلیون دلار است و تخمین زده می‌شود که ۲ میلیارد دلار در روز گردش دارد.

جهانی شدن و تغییر نقش تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته

هجوم مستمر جهانی شدن لاجرم فشارهای اقتصادی به همراه دارد، مگر اینکه شرکت های چند ملیتی به صورت استراتژیک به فکر راههایی برای بقا در این محیط متلاطم باشند. برای مثال مارک تعاونی به عنوان یک ابزار بازاریابی جذاب برای عموم مردم از طریق پرداخت پول کمتر و کیفیت بهتر برای خدمات شناخته شده است. در آینده از این طریق، شرکت‌های تعاونی می توانند یک ابزار بازاریابی قدرتمند ارائه نمایند که یک بدیل رقابتی برای عملیات جهانی مهیا می‌کند. تعاونی‌ها به عنوان نیروهای اقتصادی مهم در سراسر جهان در تقابل با شرکت های موجود منافع بی شماری دارند. به هر حال به دلیل محدودیت ها، تعاونی‌ها نمی‌توانند به منافع‌شان اتکا کنند. به عنوان یک شرکت تجاری موفق به ویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته شناخته شوند. از این گذشته در مقایسه با شرکت‌های تجاری موجود، تعاونی‌ها می توانند برنامه کاری خودشان را داشته باشند که کمابیش پیچیده است. آنها به وسیله اصول راهنمای واحد، فلسفه و ارزش‌هایی هدایت می شوند که متفاوت از بازیگران شرکت های جهانی هستند که عمده‌ترین اهدافشان خیلی سرراست به حداکثر رساندن منافع‌شان است. سناریوی تغییرات سریع و متداول اقتصاد جهانی فشار معناداری وارد می کند که منجر به بازاندیشی اهداف تعاونی‌ها از گرایش حمایتی به گرایش تعاونی خودمختارمحور می شود. ظهور جهانی شدن لاجرم مقتضی آرایش جدیدی در اهداف تعاونی است که نه تنها بر نیازهای محلی بلکه همچنین بر شبکه و همکاری جهانی به عنوان استراتژی های اقتصادی و تجاری برای تداوم بیشتر تمرکز کند. در این رابطه تعاونی‌ها به صورتی ایده آل برای بازی در یک نقش استراتژیک برای ساخت یک جهان عادلانه تر به دلیل ترکیب اهداف اجتماعی و اقتصادی طراحی می شوند. بنا بر این تعاونی‌های فراملی در عین توجه به اجتماعات محلی، همزمان به دنبال ایجاد محیط رقابتی با شرکت‌های چند ملیتی هستند. علاوه بر این، دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی به وسیله اعضا صرفنظر از عملیاتی سازی آنها در مقیاس بین‌المللی دریافت می‌شود. تغییرات سیاسی و اقتصادی فشار زیادی بر دولت‌ها می گذارند که در خصوص سیاست‌هایشان درباره تعاونی‌ها بازاندیشی نمایند. این اعتقاد وجود دارد که در گذشته دخالت‌ها و کمک‌های بیش از حد دولت در کشورهای کمتر توسعه یافته منتج به وابستگی بیش از حد تعاونی‌ها به مساعدت‌های دولتی شده است.

اکنون زمان آن است که تعاونی‌ها خودشان ابتکار عمل بیشتری به خرج دهند و تلاش نمایند از الگوهای موفق تعاونی‌ها در کشورهای توسعه یافته به عنوان واحدهای تجاری موفق در مقایسه با سایر انواع شرکت‌های تجاری بهره جویند.

چالش‌های توسعه تعاونی در کشورهای کمتر توسعه یافته

پرسش اینجاست که در رویارویی با فشارهای مداوم جهانی شدن، نهضت تعاون در کشورهای کمتر توسعه‌یافته چه نقشی خواهد داشت؟ نقش محوری در عرصه اقتصادی خواهد داشت یا به عنوان یکی از بازیگران منفعل حاشیه‌نشین شده و به عنوان یک مکمل بی‌اهمیت برای واحدهای تجاری خواهد بود؟ با وجود عقب‌افتادگی کلی تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته، آنها اکنون می توانند نقش مهمی در شکل دادن به تحول جهانی شدن همسو با سایر بازیگران جامعه مدنی ایفا نمایند. گرچه چالش‌های رویاروی تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته دشوار است، اما به طور قطع غیر قابل حل نیست.

برخی از این چالش‌ها که نقش تعاونی‌ها را در این کشورها تقویت می کنند عبارتند از:

تقویت سازمانی خودیار در زمینه های اقتصادی و اجتماعی

تعاونی‌ها به عنوان یک نهاد مردمی از مزیت ایجاد یک فرصت خودیاری بدون اتکای زیاد به دیگر نهادها برخوردارند. بیش از ۸۰۰ میلیون نفر در سراسر دنیا عضو انواع شرکت‌های تعاونی هستند و آنها باید برای ایجاد و کسب فرصت‌های اقتصادی بیشتر بسیج شوند و بدین نحو بقای خود را تضمین نمایند. از آنجایی که فلسفه بنیادین تعاونی‌ها عضویت خودیار است، آنها باید به منظور جذب حمایت و پشتیبانی مستمر به اعضای خود تکیه کنند. تعاونی‌ها باید ابزارها و روش‌هایی برای حفظ اعضای موجود و نیز جذب اعضای جدید بیابند به نحوی که بتوانند پیشرفت بیشتری داشته باشند.

ارتقا و تقویت ظرفیت سازی

ظرفیت سازی برای هر سازمان باید یک تلاش مداوم باشد و رهبران آن سازمان باید از بینش عمیق‌تری برخوردار باشند تا اطمینان حاصل نمایند که کارکنان‌شان آموزش های لازم را برای بهره‌ور بودن و تحقق قابلیت‌های بالقوه خود گذرانده اند. بنابر این مدیریت باید به طور مستمر در آموزش و توسعه منابع انسانی و به ویژه در حوزه‌های جدید تجاری سرمایه‌گذاری کند. گرچه ظرفیت‌سازی هزینه زیادی برای تعاونی‌ها تحمیل خواهد کرد اما بازدهی آن در بلند مدت ارزشمند خواهد بود. کارکنان بهره‌ور و دوراندیش دارایی های ارزشمندی برای تعاونی در کمک به تفکر استراتژیک و در مسیر حرکت آن خواهند بود.

برقراری توازن بین نیازهای محلی و جهانی

با وجود فرصت‌های تجاری نهفته در سطح جهانی، تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته باید اطمینان حاصل نمایند که ورود آنها به این عرصه، منافع اعضایشان را در سطح محلی حفظ نموده و در بلند مدت به فراموشی سپرده نمی‌شود. تعاونی‌ها باید بین نیاز به فعالیت در سطح بین المللی و رقابت با شرکت های بزرگ و در همان حال حفظ منافع داخلی‌شان توازن برقرار نمایند. بهترین گزینه برای تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته اتخاذ یک رویکرد محافظه کارانه نسبت به توسعه و تقویت مرزهای داخلی پیش از اقدام برنامه‌ریزی نشده در ابعاد جهانی است.

تنوع محصول

در این فضای رقابتی، به منظور برآوردن خواسته‌های متغیر مشتریان، توسعه محصول باید به صورت مستمر انجام شود. تعاونی‌ها باید در ارائه محصولات جدید دوراندیش و جسور باشند به نحوی که حمایت و وفاداری مشتریان تقویت شود. برای حصول اطمینان از اینکه تعاونی‌ها قادر به ارائه مستمر محصولات جدید و جالب به مشتریان هستند، داشتن ابتکار و نوآوری بین تعاونگران امری حیاتی است.

تقویت نظام اداره شرکت

یکی از بزرگترین مسایل رویاروی تعاونی‌ها در کشورهای کمتر توسعه یافته در حل معضل جذابیت اندک محیطی‌شان، ضعف نظام اداره تعاونی است که منجر به سوء مدیریت مستمر شده و پیامد آن فقدان اعتماد و حمایت اعضا خواهد بود. بنابراین تعاونی‌ها برای پویاسازی منابع‌شان به منظور کسب فرصت‌های تجاری بیشتر از موفقیت اندکی برخوردارند. از این رو ضروری است تعاونی‌ها به منظور کسب اعتماد و اطمینان مشتریانشان این مسأله را به طور قاطع حل نمایند.

واکنش تعاونی‌ها به جهانی شدن

دنیای جهانی شده به طور مستمر در حال تغییر، چالش و رقابت است. برای بقا در این محیط به شدت رقابتی و برآوردن الزامات چالش‌های جهانی شدن، تعاونی‌ها باید بازآفرینی و کسب موقعیت مجدد را به طور مستمر انجام دهند تا بتوانند نیاز اعضای خود را به داشتن امنیت و رفاه اقتصادی برآورند. مشارکت‌های فراملیتی یکی از ابزارهای اصلی است که جهانی شدن از طریق آن صورت می گیرد و با فعالیت شرکت‌ها در سطح جهانی آنها رقابت را افزایش می دهند. به منظور کاهش هزینه‌ها، شرکت‌های فعال در عرصه جهانی به منظور سرشکن کردن هزینه هایشان، واحدهای خود را به واحدهای کوچک‌تری تفکیک می‌نمایند. در اغلب موارد با در نظر گرفتن مشوق‌های مختلفی که از سوی کشورهای کمتر توسعه یافته ارائه می‌شود، این کشورها بهترین مکان برای احداث کارخانه هستند. بنابراین با ظهور هرروزه رقبای جدید در عرصه جهانی، شرکت‌ها پیچیده‌تر می‌شوند. تلاش‌های جدید برای رویارویی با اثرات جهانی شدن حداقل کاری است که نهضت تعاون می‌تواند انجام دهد. به عنوان واحدهای تجاری با اهمیت، تعاونی‌ها می‌توانند چندین گزینه را اتخاذ نموده و واکنش‌های مناسبی نظیر موارد زیر انجام دهند:

تقویت حرفه‌ای‌گرایی

به منظور رقابت جهانی، در یک بازار جهانی که شرکت‌ها بزرگترند، باید توسط کارمندان حرفه‌ای مدیریت شوند که کارمند تمام وقت بوده و از تعاونی حقوق دریافت می‌نمایند. این عمل هزینه‌های اندکی برای تعاونی‌های بزرگتر خواهد داشت، اما برای تعاونی‌های کوچک که برای بقای خود مبارزه می‌کنند، می‌تواند هزینه‌های گزافی داشته باشد. بنابر این تعاونی‌ها باید یک محیط حمایتی را نه تنها با استخدام حرفه‌ای‌ها بلکه با حفظ آنها در بلند مدت ایجاد نمایند. مشتریان باید متقاعد شوند که تعاونی‌ها انتخاب بهتری نسبت به سایر اشکال تجاری‌اند.

به کارگیری الگوی جدید فناوری اطلاعات

کارکنان تعاونی به ویژه آنهایی که در سطوح میانی و بالای مدیریتی قرار دارند می‌باید درک خوبی از نحوه کمک فناوری اطلاعات به رشد و توسعه محصولاتشان به منظور ارائه خدمات بهتر به مشتریان داشته باشند.

توسعه سریع فناوری اطلاعات در بازار رقابتی در یک روند هشدار دهنده‌ در حال گسترش است. همسو با توسعه مستمر بخش‌های خدماتی که به طور اجتناب‌ناپذیری رویه استفاده از دانش فناوری اطلاعات را اتخاذ نموده‌اند، تعاونی‌ها گزینه دیگری به جز پیوستن به این جریان و تجهیز خودشان به پیش‌شرط‌های فناوری اطلاعات نخواهند داشت.

پیوستن به پیمان‌های استراتژیک

در مواجهه با رقابت فزاینده، شرکت‌ها باید از مزایای صرفه‌جویی در مقیاس، به منظور بقا در طول زمان به ویژه در محیط متزلزل جهانی بهره‌مند شوند. صرفه جویی در مقیاس می‌تواند از ادغام و پیمان‌های استراتژیک ریشه بگیرد. بنابراین تعاونی‌ها نه تنها باید با یکدیگر همکاری داشته باشند بلکه باید با سایر انواع شرکت‌ها نیز همکاری نموده و پیمان‌های فرامرزی را به منظور بهره‌مندی از مزایای بیشتر و بقای بلندمدت‌شان تشویق نمایند.

نوآوری مستمر

نظیر سایر شرکت‌ها که به طور مداوم به منظور بقا در محیط آشفته، در جهت نوآوری اقدام می‌کنند، دلایل متقاعد کننده بسیاری برای تعاونی‌ها برای داشتن چنین رویه‌ای نسبت به نوآوری وجود دارد. بنابراین نوآوری باید در مجموعه فکری هر تعاونی به منظور انجام بهتر، ارزان‌تر و سریع‌تر امور نسبت به گذشته وجود داشته باشد. تعاونی‌ها باید در ابعاد وسیع‌تری به منظور داشتن نوآوری در ارائه محصولات ارزشمند و جذاب سرمایه‌گذاری نمایند.

ریسک‌پذیری بیشتر

هر واحد تجاری که خواهان موفقیت است، به طور اجتناب ناپذیری باید فرصت‌های جدید را هم در داخل و هم در خارج جستجو نماید. بنابراین تمایل به پذیرش ریسک بیشتر، از اهمیت فوق العاده‌ای برای تعاونی‌ها به منظور بهره‌مندی از مزایای بیشتر در بلند مدت برخوردار است. با وجود این تعاونی‌ها به دلیل داشتن ساختار پیچیده‌تر در مقایسه با سایر انواع شرکت‌ها، چاره‌ای جز تلاش مضاعف و اتخاذ استراتژی مناسب ندارند. توانایی اداره شرکت‌های تعاونی به شیوه ای حرفه‌ای، یکی از اجزای حیاتی در حصول اطمینان از این موضوع است که تلاش‌های ریسک پذیری به شیوه‌ای متقاعد کننده صورت می پذیرد.

نتیجه‌گیری

نباید جهانی شدن را تنها از یک منظر منفی نگریست، بلکه آنچه در حال حاضر مهم‌تر و مرتبط‌تر است، نحوه عادلانه تر نمودن نتایج آن به عنوان یک ابزار و توزیع منافع آن برای اقشار بیشتری از جامعه است. این مزیت گسترده می‌تواند به معنای بها دادن به منافع افراد و احترام به حقوق آنها، ایجاد هویت و استقلال فرهنگی و تفویض قدرت به اجتماعات محلی باشد. شرکت‌های تعاونی فعال در ابعاد جهانی باید تلاش های مستمری در تبدیل پدیده جهانی شدن به یک فرصت سودمند انجام دهند و در همان حال شرکت‌های خود را به شیوه‌ای کارا و حرفه‌ای مدیریت نموده و خدمات با کیفیت بالا ارائه دهند. با ارائه خدمات بهتر و محصولات بازارپسند احتمال اینکه تعاونی‌ها بتوانند در ابعادی جهانی رقابت نمایند بیشتر می‌شود و بدین ترتیب آینده تعاونی‌ها روشن‌تر خواهد بود.