هوش مصنوعی جنگ را غیرقابل کنترل می‌کند؟

 هوش مصنوعی زندگی روزمره ما را به شکل‌های گوناگونی تغییر خواهد داد؛ این تغییرات شامل چگونگی خدمت دولت‌ها به مردم خود، نحوه رانندگی ما، چگونگی مدیریت و حفاظت از سرمایه‌های مالی، شیوه تشخیص و درمان بیماری‌ها توسط پزشکان و حتی شامل چگونگی تحقیق و نوشتن مقالات توسط دانشجویان می‌شود.

هال برندز - پروفسور برجسته مسائل بین‌الملل دانشگاه جان هاپکینز - با انتشار یادداشتی در بلومبرگ، با عنوان «جرقه آغاز جنگ جهانی سوم؛ هوش مصنوعی چگونه تنش‌ها میان آمریکا و چین را تغییر می‌دهد؟» به بررسی این موضوع پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که در ادامه بخش نخست آن ارائه می‌شود: 

هوش مصنوعی تا چه میزان یک تأثیر انقلابی خواهد داشت؟ آیا این فناوری بر توازن جهانی قدرت تأثیرگذار خواهد بود؟ آیا به اتوکراسی‌ها اجازه خواهد داد به جهان حکومت کنند؟ آیا باعث خواهد شد جنگ‌ها به قدری سریع و بی‌رحمانه‌تر شوند که کنترل درگیری‌ها از دست خارج شود؟ به‌طور خلاصه، آیا هوش مصنوعی باعث تغییر چشمگیر ریتم امور جهانی خواهد شد؟

البته بسیار زود است که با قطعیت این موضوع را مطرح کرد: تأثیرات هوش مصنوعی در نهایت به تصمیماتی که رهبران و کشورها می‌گیرند، بستگی دارد و تکنولوژی گاهی اوقات مسیرهای غیرمنتظره‌ای را در پیش می‌گیرد.

با وجود اینکه ما درباره نسخه بعدی و پیشرفته‌تر چت جی‌پی‌تی به‌طور همزمان شگفت‌زده و نگران می‌شویم، باید به شش سوال عمیق‌تر درباره امور بین‌المللی در عصر هوش مصنوعی بپردازیم. و باید یک احتمال غافل‌گیرکننده را نیز در نظر بگیریم: شاید هوش مصنوعی آنقدر که انتظار می‌رود، جهان را تغییر ندهد.

هوش مصنوعی، جنگ را غیرقابل کنترل خواهد کرد؟

یک ادعا را در نظر بگیرید – هوش مصنوعی علاوه بر خونین‌تر کردن جنگ‌ها، محدود کردن آن‌ها را دشوارتر خواهد کرد. کارشناسان، آینده‌ای را متصور می‌شوند که در آن ماشین‌ها قادر خواهند بود به شکل ماهرانه‌تری از انسان به هدایت هواپیماهای جنگنده بپردازند، حملات سایبری به وسیله هوش مصنوعی، شبکه‌های دشمن را نابود می‌کند و الگوریتم‌های پیشرفته باعث افزایش قابل توجه سرعت تصمیم‌گیری‌ها می‌شوند. برخی هشدار می‌دهند که تصمیم‌گیری توسط الگوریتم‌های هوش مصنوعی می‌تواند تشدید تنش‌های جنگ را به‌سرعت افزایش دهد و حتی خط رویارویی هسته‌ای را افزایش دهد؛ موضوعی که باعث می‌شود سیاست‌گذاران از خود بپرسند که چه اتفاقی افتاده است. اگر برنامه‌های جنگ و جدول زمانی راه آهن، جنگ جهانی اول را راه انداخت، شاید هوش مصنوعی جرقه آغاز جنگ جهانی سوم باشد.

اینکه هوش مصنوعی جنگ‌ها را تغییر می‌دهد، غیرقابل انکار است. از قادر ساختن به پیش‌بینی مربوط به نگهداری سخت‌افزار تا ایجاد بهبودهای قابل توجه در هدف‌گیری‌های دقیق، تأثیرات احتمالی هوش مصنوعی بر جنگ، بسیار عمیق هستند. یک جنگنده اف‌-۳۵ که به مدیریت و کنترل دسته‌ای از پهپادهای نیمه‌خودران می‌پردازد، می‌تواند هم‌تراز با یک گردان هوایی بمب‌افکن، قدرت آتش داشته باشد.

همانطور که کمیسیون امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۲۱ درباره هوش مصنوعی نتیجه‌گیری کرد، "یک عصر جدید درگیری" در سلطه طرفی خواهد بود که در شیوه‌های جدید جنگ به درجه استادی رسیده‌ است.

اما هیچ نکته کاملا جدیدی در این موضوع دیده نمی‌شود. داستان جنگ در طول قرن‌ها این بوده است که نوآوری به‌طور معمول باعث سریع‌تر و شدیدتر شدن نبرد می‌شود. بنابراین، پیش از پذیرش اینکه هوش مصنوعی باعث غیرقابل کنترل شدن درگیری‌ها می‌شود، دوباره فکر کنید.

آمریکا و چین درباره یک توافق بحث کرده‌اند که شامل ممنوع شدن اتوماتیک کردن فرآیندهای دستور و کنترل هسته‌ای می‌شود - موضوعی که واشنگتن به شکل مستقل به آن متعهد شده است - و این تعهد یک دلیل ساده دارد؛ هیچ کشوری حاضر نیست کنترل سلاح‌هایی را که ممکن است بقای آن کشور را در معرض خطر قرار دهد، از دست بدهد. رفتار روسیه نسبت به توسعه اژدرهای هسته‌ای که می‌توانند در نهایت به شکل خودکار عمل کنند، یک نگرانی بزرگ‌تر محسوب می‌شود. اما حتی در زمان جنگ سرد، یعنی زمانی که مسکو سیستمی را طراحی کرد که حتی در صورت نابود شدن رهبری این کشور، یک اقدام تلافی‌جویانه هسته‌ای انجام شود، مسکو هرگز کنترل این سیستم توسط انسان را کنار نگذاشت. قدرت‌های امروز نیز از تمام قابلیت‌های نظامی که هوش مصنوعی در اختیار آن‌ها می‌گذارد، بهره‌برداری می‌کنند اما در عین حال تلاش دارند تصمیمات کلیدی بدون دخالت هوش مصنوعی گرفته شود.

در حقیقت، هوش مصنوعی می‌تواند با کمک به تصمیم‌گیرندگان در بررسی دقیق بحران‌ها و جنگ‌ها که ارزیابی آن‌ها دشوار است، ریسک تشدید تنش‌های سریع و خطرناک را کاهش دهد. پنتاگون باور دارد ابزارهای اطلاعاتی و تحلیلی که به هوش مصنوعی مجهز شده‌اند، می‌توانند به انسان کمک کنند داده‌های مبهم و ناقص درباره تدارکات دشمن برای جنگ یا حتی احتمال انجام یک حمله موشکی را به شکل دقیق بررسی کنند. این یک موضوع علمی-تخیلی نیست: براساس گزارش‌ها، کمک‌های هوش مصنوعی به تحلیل‌گران اطلاعاتی ایالات متحده کمک کرد تا در سال ۲۰۲۲ از برنامه ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، برای حمله به اوکراین بو ببرند.

در این معنا، هوش مصنوعی می‌تواند نبود اطمینان و نگرانی‌هایی را که می‌تواند بشر را به سوی واکنش‌های افراطی سوق دهد، با کاهش همراه کند. هوش مصنوعی با ارائه درک بسیار بهتر از وقایع به سیاست‌گذاران، می‌تواند توانایی‌ آن‌ها برای مدیریت بحران‌ها را بهبود بخشد.

هوش مصنوعی به چین کمک خواهد کرد تا جهان را کنترل کند؟

اگر در رابطه با هوش مصنوعی یک کابوس به حقیقت تبدیل شود و برخی کشورها به وسیله این فناوری، آینده را کنترل کنند چه؟ تحلیل‌گرانی نظیر یووال نوح هراری هشدار داده‌اند که این فناوری، هزینه‌های سرکوب را کاهش و بازده آن را افزایش خواهد داد. سرویس‌های اطلاعاتی مجهز به هوش مصنوعی به نیروی انسانی کمتری برای تجزیه و تحلیل داده‌های اطلاعاتی گسترده درباره شهروندان خود نیاز دارند که برای مثال به آن‌ها اجازه می‌دهد به شناسایی و از بین بردن بی‌رحمانه شبکه‌های اعتراضی اقدام کنند. آن‌ها به وسیله فناوری تشخیص چهره با هوش مصنوعی به نظارت بر جمعیت خود خواهند پرداخت، در حالیکه با محتوای نادرست ایجاد شده توسط هوش مصنوعی، به بی‌اعتبار کردن منتقدان داخلی و خارجی اقدام خواهند کرد. هوش مصنوعی با کارآمدتر کردن فزاینده اتوکراسی‌ها، می‌تواند به اتوکرات‌ها اجازه دهد بر این عصر نوظهور سلطه یابند.

در حال حاضر، این موضوعی است که چین به آن امیدوار است. دولت شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، یک سیستم "اعتبار اجتماعی" ایجاد کرده است که از هوش مصنوعی، تشخیص چهره و داده‌های گسترده استفاده می‌کند تا از قابل اعتماد بودن شهروندان اطمینان حاصل شود. نظارت با کمک هوش مصنوعی، منطقه سین‌کیانگ را به یک مدل سرکوب مدرن تبدیل کرده است.

پکن خواهان تصاحب نوآوری‌های استراتژیک است چراکه باور دارد هوش مصنوعی می‌تواند سیستم داخلی و قدرت نظامی آن را افزایش دهد. در واقع دولت این کشور در حال استفاده از قدرت یک کشور غیرلیبرال است تا پول و استعداد را به سوی فناوری‌های پیشرفته هدایت کند.

اما نمی‌توان با قطعیت گفت که اتوکراسی‌ها در این زمینه پیشی خواهند گرفت. باور به اینکه هوش مصنوعی به شکل قابل توجهی به اتوکراسی کمک خواهد کرد، مساوی‌ست با باور داشتن به این موضوع که برخی از حیاتی‌ترین و قدیمی‌ترین فراهم‌‎آورندگان نوآوری، دیگر اهمیت قبل را ندارند. با این حال، اتوکراسی در حال حاضر نیز در حال محدود کردن پتانسیل چین است.

ساخت مدل‌های زبانی بزرگ و قدرتمند نیازمند حجم عظیمی از اطلاعات است. اگر این اطلاعات آلوده شوند یا مغرضانه باشند و با توجه به اینکه اینترنت چین محدودیت شدیدی دارد، محصول نهایی کیفیت لازم را نخواهد داشت. یک سیستم سرکوب‌کننده در طول زمان برای جذب استعدادهای برتر با چالش روبه‌رو خواهد شد: گفته می‌شود که ۳۸ درصد از محققان برتر هوش مصنوعی در آمریکا، اصالتا چینی هستند. و با وجود نیاز به استفاده از فناوری هوشمند توسط نهادهای حاکم چین، به نظر می‌رسد که این نهادها به تدریج در حال هوشمندتر شدن نیستند - یعنی از نظر کارآمدی تکنوکراتیک، کمتر توانمند می‌شوند - زیرا سیستم سیاسی به‌طور فزاینده‌ای در حال خدمت به یک امپراتور مادام‌العمر است.

چین یک رقیب سرسخت در زمینه فناوری خواهد بود اما حتی در عصر هوش مصنوعی، شی و برادران او ممکن است نتوانند از اثرات منفی اتوکراسی بر رقابت‌پذیری‌، در امان باشند.

هوش مصنوعی به نفع بهترین‌ها خواهد بود یا بقیه؟

برخی فناوری‌ها شکاف میان برترین و ضعیف‌ترین ملت‌ها از نظر تکنولوژی را کمتر می‌کند. برای مثال، سلاح‌های هسته‌ای اجازه‌ داده‌اند کره شمالی بتواند مزیت‌های نظامی و اقتصادی یک ابرقدرت و متحدانش را جبران کند. برخی دیگر از فناوری‌ها باعث افزایش شکاف‌ها می‌شوند: در قرن نوزدهم، تفنگ‌های خودکار، مسلسل‌ها و کشتی‌های بخار باعث شدند تا جوامع اروپایی مناطق وسیعی از جهان را تحت سلطه خود درآورند.

از برخی جهات، هوش مصنوعی به کشورهای ضعیف، قدرت می‌بخشد. مقامات آمریکایی نگران هستند مدل‌های زبانی بزرگ به تروریست‌ها کمک کند تا با استفاده از ابزارهای علمی خام خود دست به توسعه سلاح‌های بیولوژیکی بزنند. با در نظر گرفتن جنبه خوش‌بینانه‌تر، هوش مصنوعی می‌تواند دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی پایه در جنوب جهانی را گسترش دهد که باعث می‌شود طول عمر در این کشورها افزایش یابد و بهره‌وری اقتصادی آن‌ها نیز تقویت شود.

با این حال و از جهات دیگر، هوش مصنوعی بازیِ مختص ثروتمندان است. توسعه یک فناوری هوش مصنوعی بسیار پیشرفته به‌طور چشمگیری هزینه‌بر است. آموزش مدل‌های زبانی بزرگ نیازمند سرمایه‌گذاری‌های عظیم و دسترسی به تعداد محدود دانشمندان و مهندسان برتر در این حوزه است. علاوه بر این، این کار به مصرف مقادیر قابل توجهی الکتریسیته نیاز دارد. برخی تخمین‌ها هزینه زیرساختی که شرکت مایکروسافت برای توسعه چت‌بات هوش مصنوعی خود موسوم به بینگ ایجاد کرده است را در سطح ۴ میلیارد دلار نشان می‌دهند. تقریبا همه می‌توانند صاحب هوش مصنوعی باشند، اما ساخت آن نیازمند منابع فراوان است.

به همین دلیل است که قدرت‌های متوسط مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حال انجام اقدامات بزرگ در زمینه هوش مصنوعی هستند، چراکه این دو کشور منابع مالی گسترده‌ای در اختیار دارند.

بسیاری از رهبران اولیه در رقابت هوش مصنوعی، یا غول‌های فناوری (آلفابت، مایکروسافت، مِتا، آی‌بی‌اِم، انودیا و دیگر شرکت‌ها) هستند یا شرکت‌های برخوردار از منابع مالی مورد نیاز مانند اوپن اِی‌آی. و ایالات متحده، با بخش فناوری پر جنب‌وجوش و با بودجه مناسب، همچنان در این زمینه پیشرو است.

این الگو ممکن است در عرصه جنگ نیز مصداق داشته باشد. در ابتدای امر، منافع نظامی فناوری‌های جدید ممکن است به طور نامتناسبی به کشورهایی با بودجه‌های دفاعی سخاوتمندانه که برای توسعه و میدان دادن به قابلیت‌های جدید در مقیاس بزرگ مورد نیاز است، سرازیر شود.

اما همه این‌ها می‌تواند تغییر کند: پیشتازی‌های اولیه همیشه به برتری‌های ماندگار تبدیل نمی‌شوند. تازه‌واردها، چه شرکت‌ها و چه کشورها، پیش از این عرصه‌های دیگری را متحول کرده‌اند. با این حال و در حال حاضر، هوش مصنوعی ممکن است بیشتر بر تقویت توازن قوا تأثیر بگذارد تا اینکه انقلابی در آن ایجاد کند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.