شماره روزنامه ۶۰۰۴
|

رضا نیازمند

رضا نیازمند

  • پاسپورت پانامایی برای مشاور معدنی

    رضا نیازمند: خبر موفقیت من در اداره کردن موفقیت‌آمیز شرکت مس سرچشمه حتی به کشور دور افتاده پاناما رسیده بود. رئیس دولت پاناما وقتی شنیده بود که من ایران را ترک کردم و در لندن هستم من را پیدا کرد و به من پیشنهاد داد که مشاور معدنی او شوم. گفتم چه مشاوره‌ای از من می‌خواهید. گفتند اینجا یک معدن مس پیدا شده است و آمریکایی‌ها می‌خواهند برای قرارداد با ما بیایند، اما چون ما اطلاعی از امور معدنی نداریم می‌خواهیم مشاور ما در این قرارداد باشید. من قبول کردم ولی چون موقعی بود که گذرنامه من تمدید نشده بود دولت پاناما…
  • انتشار نام برندگان در روزنامه‌های اروپا

    رضا نیازمند: من در لندن بودم (پس از انقلاب) از توکیو من را دعوت کردند و اطلاع دادند که برای اخذ مدال طلا انتخاب شده‌ام‌. آنها نتوانسته بودند ۱۰ نفر انتخاب کنند فقط ۹ نفر انتخاب شده بودند که عبارت بودند از: یک‌نفر از هنگ‌کنگ، یک نفر از هندوستان، دو نفر از ژاپن، یک نفر از تایلند، یک نفر از هلند، یک نفر از فرانسه، یک نفر از آمریکا و من از ایران. نام برندگان این جایزه در روزنامه‌های اروپا انتشار یافت و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع سوئد هم از آن مطلع شد که شرح آن در بالا آمد. آنکه از آمریکا انتخاب شده بود نامش…
  • یک دقیقه صرفه‌جویی در رسیدن به هتل

    رضا نیازمند: دو دقیقه کسری این‌طور جبران شد که او یک دقیقه زودتر از محل کارش خارج شد و پلیس خیابان‌ها را خلوت کرد و یک دقیقه هم در رسیدن به هتل و رفتن از هتل به دربار صرفه‌جویی شد‌. اداره این کنوانسیون خیلی به بالا بردن پرستیژ من کمک کرد من هم تمام کوشش خود را در سال بعد که رئیس بودم در توسعه کار اندازه‌گیری بهره‌وری صرف کردم‌. یکی از مصوبات این کنوانسیون این بود که هر ۱۰ سال که کنوانسیون تشکیل می‌گردد ۱۰ نفر به عنوان بهترین مدیران که در بالا بردن بهره‌وری خدمت کرده باشند انتخاب شوند و به آنها مدال طلا با…
  • نخست‌وزیر در دربار پادشاه ژاپن

    رضا نیازمند: من نخست‌وزیر را به صندلی مخصوصش نزدیک میز خطابه راهنمایی می‌کنم‌. نخست‌وزیر می‌نشیند‌. من از حضور نخست‌وزیر تشکر و خواهش می‌کنم با نطق خودش کنوانسیون را افتتاح کند. نخست‌وزیر کنوانسیون را افتتاح می‌کند و سپس روی صندلی قبلی خود می‌نشیند. من با چند کلمه از او تشکر می‌کنم و از مدعوین خواهش می‌کنم در انتظار باشند تا من نخست‌وزیر را تا درب خروجی هتل اسکورت کنم‌. تمام این کار فقط دو دقیقه به برنامه نخست‌وزیر اضافه می‌کند. بالاخره نخست‌وزیر برنامه من را قبول کرد و جلسه بسیار خوب افتتاح شد و عکس من و…
  • امتیاز برای دو دقیقه سخنرانی بیشتر

    رضا نیازمند: با این کار دو دقیقه به وقت نخست‌وزیر اضافه می‌شد. ولی نخست‌وزیر (آقای ساتو) می‌گفت وقت ندارد و نمی‌تواند دو دقیقه به وقت خود اضافه کند. من هرچه کردم حاضر نشد دو دقیقه وقت را اضافه کند تا بالاخره با رئیس تشریفات او ملاقات کردم و گفتم به این کنوانسیون اولا دوهزار نفر دعوت شده‌اند و ۳۰۰خبرنگار هم هست‌. از ۱۴ مملکت آسیایی در آن شرکت می‌کنند و هر ۱۰سال یک مرتبه تشکیل می‌‌شود. لذا برای نخست‌وزیر مهم است و جزئیات را در روزنامه‌ها عکس می‌گیرند و چاپ می‌کنند. اگر نخست‌وزیر دو دقیقه بدهد من در عوض خودم…
  • کنوانسیون بزرگ بهره‌وری

    رضا نیازمند: در هیات حکام سازمان بهره‌وری آسیایی APO تصمیم گرفته شد که هر ۱۰ سال یک کنوانسیون بزرگ بهره‌وری تشکیل شود. سال ۱۹۷۰ نخستین کنوانسیون تشکیل شد و من به ریاست این کنوانسیون انتخاب شدم. قرار شد در این کنوانسیون ابتدا آقای ساتو، نخست‌وزیر ژاپن جلسه را افتتاح کند، وزیر صنایع و وزیر بازرگانی سخنرانی کنند و بعد کار کنوانسیون شروع شود. من برنامه را خواستم. دیدم که نوشته شده نطق نخست‌وزیر و... ولی ساعت و دقیقه ندارد. گفتم تمام اینها باید ساعت و دقیقه داشته باشد. رئیس تشریفات نخست‌وزیر گفت نخست‌وزیر سر…
  • ایران فرمول‌های بهره‌وری را کشف کرد

    رضا نیازمند: من دیدم سازمان بهره‌وری هم روشی برای اندازه‌گیری بهره‌وری ندارد. تمام کوشش خودم را روی این قرار دادم که در این سازمان روشی علمی برای اندازه‌گیری بهره‌وری تعیین کنیم تا بهره‌وری بخش‌های مختلف هر کشور با کشور دیگر قابل قیاس شود. در آن زمان در سایر ممالک هم فرمول معینی برای اندازه‌گیری بهره‌وری وجود نداشت، ولی در برخی ممالک افرادی بودند که در این راه کوشش می‌کردند یا در دانشگاه‌ها دروسی در این باره تدریس می‌کردند که نزدیک به همین موضوع استخدام شدند و مامور شدند فرمول‌هایی برای اندازه‌گیری…
  • ژاپنی‌ها از بهره‌وری هیچ‌چیز نمی‌دانستند

    رضا نیازمند: پنجاه درصد هزینه این سازمان را دولت ژاپن و بقیه را دولت‌های عضو می‌دادند. سازمان دارای یک رئیس و یک نایب رئیس دوم بود. هیات حکام سالی یک جلسه داشتند که یک سال در توکیو و یک سال در یکی از ممالک عضو تشکیل جلسه می‌داد. من که نماینده دولت ایران بودم ۱۱ سال، سالی یک‌بار به خاور دور می‌رفتم و در این جلسات شرکت می‌کردم. برای من بسیار جالب بود که آن موقع ژاپنی‌ها در بهره‌وری هیچ‌ چیزی نمی‌دانستند و تازه می‌خواستند یاد بگیرند و امروز رکورد دنیا را می‌شکنند.
  • چگونه ایران عضو سازمان بهره‌وری آسیایی شد؟

    رضا نیازمند: من از ابتدای تاسیس سازمان مدیریت صنعتی نماینده ایران در سازمان بهره‌وری آسیایی بودم. سازمان بهره‌وری آسیایی در ۱۹۶۱ به پیشنهاد دولت ژاپن تشکیل شد. کشورهای عضو این سازمان عبارت بودند از: ژاپن، هندوستان، سیلان، پاکستان، تایلند، جمهوری چین، اندونزی، جمهوری کره‌جنوبی، فیلیپین، ویتنام، هنگ‌کنگ، ایران، نپال، سنگاپور. مرکز این سازمان در توکیو بود و ۱۴کشور آسیایی فوق‌الذکر در آن شرکت داشتند. مدت نمایندگی من ۱۱سال طول کشید؛ بعد مهندس قراچه‌داغی را جانشین خود کردم. در این سازمان ریاست ( GOVERNING BODY)…
  • نیازمند، شوالیه سوئدی‌ها شد

    رضا نيازمند: بهره‌وری بسیار بالا رفت و کارخانه از ورشکستگی نجات یافت. بلافاصله کارخانه SAAB که اتومبیل و هواپیما می‌ساخت و بعد ASEA که الکتروموتور می‌ساخت و کارخانه اطلس کوپکو که ماشین‌های راه‌سازی می‌ساخت هم همان‌کار را کردند. در آن موقع یعنی در ماه مارس ۱۹۷۶ پادشاه سوئد، زن و بچه نداشت و طبق قانون آن زمان دایی شاه شده بود ولیعهد. ایشان حدود ۶۵ سال یا کمی بیشتر داشت و علاقه خاصی به صنایع ابراز می‌کرد و همه وقتش را با رئیس اتاق صنایع می‌گذراند. پس از اطلاع از کار من از شاه تقاضای مدال برایم کرد و شاه سوئد…
  • آموزش ۶ ماهه ایران برای سوئدی‌ها

    رضا نیازمند: مدیران بسیار علاقه‌مند شدند. من را نگه داشتند و تا عصر با آنها بودم و سوال و جواب می‌کردند. پس از مراجعت به ایران، رئیس اتاق صنایع سوئد برای یک مسافرت دو روزه از من دعوت کرد و من هم رفتم سوئد و گفتند که مدیران می‌خواهند تو جزئیات روش جدید را به آنها بیاموزی تا به صورت Pilot روش جدید را اجرا کنند و نتیجه را ببینند. نشان به آن نشانی که من ۶ ماه هر روز چهارشنبه شب می‌رفتم سوئد و جمعه شب برمی‌گشتم. آنها روش جدید را برقرار و امتحان کردند بسیار خوب از آب درآمد و روش جدید را در تمام کارخانه مستقر کردن…
  • توصیه ایران به کارخانه اتومبیل‌سازی ولوو

    رضا نیازمند: پس از بازدید از کارخانه اتومبیل‌سازی ولوو مدیران دورهم جمع شدند و بحث زیان شرکت و احتمال ورشکستگی را مطرح کردند. آنها می‌خواستند نظر من را بدانند. پس از حدود دو ساعت تبادل‌نظر و سوالاتی که من از مدیران تولید کارخانه کردم من گفتم که فکر می‌کنم احتمالا گرفتاری شما این است که شما روش تولید انبوه آمریکایی را تقلید می‌کنید .ژاپنی‌ها نشان داده‌اند که این روش برای تولیدات کم آتیه ندارد و تولید ولوو نسبت به اتومبیل‌های آمریکایی خیلی کم است‌. بنابراین این روش برای شما مناسب نیست‌. علاوه بر این روحیه…
  • رئیس اتاق صنایع سوئد از ایران مشورت گرفت

    رضا نیازمند: دوران کار در شرکت یوریران برای من دوران بسیار پربرکتی بود. درآمد من خوب بود‌. باعث پیشرفت و شهرت جهانی من شده بود و توجه همه را جلب کرده بود‌. علاوه بر آن من کم‌کم در کار اکتشاف و استخراج اورانیوم وارد شده بودم. در یک مسافرت برای خرید یک دستگاه اتوماتیک آزمایش سنگ‌های معدنی به سوئد رفته بودم که با رئیس اتاق صنایع آنجا آشنا شدم‌. در سوئد کارخانه saabیک نوع هواپیما می‌ساخت که منحصر‌به‌فرد بود و می‌توانست در ارتفاع خیلی پایین پرواز کند و در فرودگاه بسیار کوچک بنشیند و بلند شود. من برای…
  • شاه دستور داد تمام هیات امنای دانشگاه آریامهر اخراج شوند

    رضا نیازمند: یک پرونده دیگر این بود که یک روز جمعه گچ‌کاری بوده که گچ تمام می‌شود. گچ‌کار به شاگردش می‌گوید برو از این مصالح فروشی یک بار الاغ گچ بخر. او هم می‌رود و پنج تومان می‌دهد و گچ را می‌آورد که گچ‌کار تا آخر روز بیکار نماند. معمولا برای ساختمان دانشگاه گچ از کارخانه و با کامیون خریداری می‌شد که قیمت هر بار آن ۲۵ ریال می‌شد. این شده بود یک پرونده دزدی. بقیه هم از این قبیل بود. گزارش کامل تهیه شد و در اختیار دکتر اقبال گذاشته شد. دکتر اقبال هم گزارش را به شاه داد و شاه دستور داد سپهبد ایادی، پزشک…
  • خرید لوازم برقی به جای مناقصه از دکان لاله‌زار

    رضا نیازمند: فردای آن روز ما سه نفر در دفتر اقبال جمع شدیم و قرار شد هر کدام یک نفر را انتخاب کنیم و به آنها دستور رسیدگی به تک‌تک پرونده‌ها را بدهیم. من مهندس شیرزاد را انتخاب کردم. خوش‌کیش رئیس شعبه مرکزی بانک را انتخاب کرد و اقبال مدیر خرید شرکت نفت را انتخاب کرد. اینها بعد از دو هفته گزارش کتبی مستدل دادند که تمام این پرونده‌ها بی‌ربط و بی‌پایه است. مثلا گفته شده بود که لوازم برقی به جای مناقصه مستقیما از یک دکان در لاله‌زار خریداری شده. در صورتی‌که آن مغازه‌دار همان شاگرد دبیرستان البرز بود که تمام…
  • مجتهدی در دانشگاه آریامهر روی زمین افتاد

    رضا نیازمند: او زیر بغل خود ۱۸ پرونده داشت که همه را با بی‌ادبی بسیار پرت کرد روی زمین و با صدای بلند گفت اینها پرونده دزدی مجتهدی است و شروع کرد به بد گفتن از مجتهدی و خودش رفت بالا و پهلوی شریف امامی نشست. شریف امامی از این بی‌ادبی ناراحت شد و با خشم گفت: «آقا این چه وضع حرف زدن است؟ چرا توهین می‌کنید.» مجتهدی هم رگ رشتی‌گری‌اش بالا آمد و با فریاد گفت من دزدم؟ اگر رئیس دانشگاه دزد باشد او را باید وسط دانشگاه به‌دار کشید و مشغول فریاد بود که قلبش گرفت و افتاد روی زمین. شریف‌امامی عصبانی به ایادی فریاد زد…
  • چهره نظامی در دانشگاه آریا‌مهر چه می‌کرد؟

    رضا نیازمند: هیات امنا ناراضی بود و می‌خواست ارشد استادان در غیاب مجتهدی جای او باشد. ولی مجتهدی اصرار کرد و هیات امنا قبول کرد و مجتهدی رفت اروپا، سپس آمریکا. در غیاب مجتهدی حتی یک جلسه هیات امنا هم تشکیل نشد و ما آن آقای جانشین را ندیدیم. نخستین جلسه که مجتهدی برگشته بود، هیات امنا به ریاست شریف‌امامی تشکیل شد و مجتهدی با یک افتخاری داشت گزارش می‌داد که در این مسافرت چگونه با استادان برجسته که اغلب آنان البرزی بودند در اروپا و آمریکا ملاقات کرده و کادر اولیه استادان را استخدام کرده و بعد از تابستان…
  • فارغ‌التحصیلان دبیرستان البرز مجانی کار می‌کردند

    کارها را اغلب به فارغ‌التحصیلان دبیرستان البرز می‌داد و آنها با کمال حسن نیت مجانی کار می‌کردند. مهندس امانت نقشه مجانی می‌داد و مهندس کمالی ساختمان می‌ساخت و فقط هزینه تمام‌شده را می‌گرفت. لوازم برقی را یک شاگرد سابق البرز که واردکننده لوازم برقی از آلمان بود، وارد می‌کرد و به قیمت واردشده به دانشگاه می‌داد. در جلسات، معمولا شریف امامی اول از همه می‌آمد و بالای میز می‌نشست و ریاست جلسه را بر عهده می‌گرفت و می‌پرسید دستور جلسه چیست و جلسه را خیلی خوب اداره می‌کرد. فقط اگر وزیر دربار می‌آمد (که…
  • دانشگاه آریامهر موقوفه شاه بود

    رضا نیازمند: رئیس دانشگاه در حقیقت وزیر دربار بود؛ چون دانشگاه آریامهر موقوفه شاه بود و تولیت دانشگاه آریامهر هم با خود شاه بود و به همین دلیل رئیس دانشگاه نایب التولیه بود. ما تا آخر نفهمیدیم که این قضیه تولیت یعنی چه؟ چون متولی که شاه بود کمک مالی به دانشگاه نمی‌کرد. بودجه را سازمان برنامه می‌داد؛ شرکت نفت هم سالی یک چک ۱۰میلیون تومانی کمک می‌کرد، ولی من ندیدم بنیاد پهلوی یا شاه پولی بدهد. در ابتدا هیات امنا ۳۰نفر بودند که امام جمعه تهران (دکتر امامی) هم عضو بود. ایادی، پزشک مخصوص شاه هم عضو بود. سال اول…
  • سوءاستفاده یکی از منسوبین رضا شاه

    رضا نیازمند: شاه به درستی و بی‌نظری من و دکتر رضا امین اعتقاد داشت‌. یک مرتبه یکی از منسوبین پدرش رضا شاه که مهندس پهلوان نام داشت، به دلیل نزدیکی با دربار با یک شرکت ایتالیایی قرار گذاشته بود که اگر ساخت سد لار به آن شرکت داده شود او را در شرکت سهیم کنند‌. وزارت آب و برق هم که دکتر وحیدی وزیر آن بود شرکت دیگری را برنده مناقصه شناخته بود‌. این آقای پهلوان از دکتر وحیدی به شاه شکایت کرده بود‌. شاه رضا امین و حسین نصر و من را مامور رسیدگی کرد. ما پرونده‌ها را خواندیم و دیدیم حق با وحیدی است‌. گزارش دادیم و…
  • جای آموزگار و انصاری عوض شد

    رضا نیازمند: هوشنگ انصاری چنان محکم صحبت کرد که من فکر کردم شاه نظرش عوض شده و هوشنگ انصاری به جای هویدا خواهد آمد نه جمشید آموزگار. این شایعه چنان بالا گرفت که علم هم که در آنتیب (جنوب فرانسه) بود فکر کرده بود هوشنگ انصاری روز بعد نخست‌وزیر خواهد شد. او به شیلانی سفیر قبلی ایران در پاریس تلفن کرده بود که با تهران تماس بگیر و از طرف من یک دسته‌گل تبریک برای هوشنگ انصاری بفرست. شیلانی (خودش می‌گفت) که من به تهران تلفن کردم و دو دسته‌گل سفارش دادم یکی به نام خودم. دسته‌گل‌ها موقعی به دست هوشنگ انصاری می‌رسد…
  • پیام محرمانه هوشنگ انصاری به نیازمند

    رضا نیازمند: گفتم از وزارت که بالاتر نیست، من تازه از دست دولت راحت شده‌ام به وزارت هم علاقه‌مند نیستم. در زمان سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران هم جمشید آموزگار خیلی به من فشار آورد که معاون او در وزارت دارایی و رئیس سازمان کشتیرانی و بنادر کشور بشوم که قبول نکردم. این دفعه دوم بود. پس از بحث فراوان گفت حالا فکرت را بکن فردا همین وقت تلفن می‌کنم و جواب بده. گفتم لطفا فردا تلفن نفرمایید چون من در تصمیم خود‌ راسخ هستم. چند روز گذشت. تلفن زنگ زد، هوشنگ انصاری بود. او گفت فوری به تهران بیا کار مهمی دارم.…
  • آموزگار به نیازمند چه گفت؟

    رضا نیازمند: من در تمام مدت خدمت اداری مرخصی نرفته بودم. به منشی گفتم می‌روم اروپا و نگفتم کجا. در حقیقت هم می‌خواستم با همسرم و بچه‌ها یک ماه با خیال آسوده بگردم. رفتم ژنو، هتل دو رن. دو، سه روز به خیابان‌گردی گذشت و یک روز خسته از ناهار برگشته بودیم و بچه‌ها روی مبل و زمین و من و همسرم روی تخت دراز کشیده بودیم که خستگی چندین ساعت راه رفتن درآید. تلفن زنگ زد همسرم برداشت و گفت از تهران است. گرفت و منشی جمشید آموزگار بود. گفت با آقای آموزگار صحبت کنید. پرسیدم من را چگونه پیدا کردید؟ گفت از تاریخ رفتن شما…
  • بهترین نقطه ایران برای اکتشاف اورانیوم کجاست؟

    رضا نیازمند: بلافاصله به یاد آوردم که هنگام اتمام پروازهای ژئوفیزیک توسط یوریران کارشناسان ما بهترین نقطه برای شروع اکتشاف اورانیوم را دو نقطه تعیین کرده بودند: یکی در نزدیکی یزد و دیگری دراطراف بندر عباس و معلوم شد که سازمان انرژی اتمی ایران پس از انقلاب دراین دونقطه کار کرده و اورانیومی که در سانتریفیوژها به کار برده مربوط به معادن اطراف بندرعباس است که شرکت یوریران کشف کرده بود. برگردیم به موضوع وزارت. مدتی گذشت و من از خدمت دولت کنار رفتم و بعد از یک سال هم از شروع کار در شرکت خودم (شرکت یوریران) هم…
  • شرکت ما بزرگ‌ترین رکورددار پرواز ژئوفیزیک دنیا شد

    رضا نیازمند: منظور من این است که مشخصات ما به قدری بالا بود که شوروی‌ها قادر به اجرای آن نبودند. خلاصه اینکه روزی که انقلاب شد ما ۸۰۰هزار کیلومتر مربع از سطح کشور را پرواز کرده بودیم و قسمت اعظم نوارهای تهیه شده، در آلمان در شرکت پراکلا درحال تبدیل به نقشه بود. تمام خرج ما ۱۶میلیون دلار شد. اکنون این اطلاعات بیش از یک میلیارد دلار می‌ارزد. ما در ضمن کار مقدار زیادی هم معادن آهن، طلا، سرب، روی و کبالت و آنتیمون پیدا کردیم که اگر این معادن را واگذار کنند تمام ۱۶میلیون دلار هزینه اکتشاف هوایی ما برگشت می‌شود.…
  • پرواز در باند ۶۰کیلومتری سرحد با شوروی را ممنوع کردیم

    رضا نیازمند: پس از رسید اجاره از سازمان انرژی اتمی از همه پیمانکاران دعوت کردم و قیمت ارزان‌تر را نشان‌شان دادم. گفتم اگر این قیمت را قبول کنید فوری باهمه شما قرارداد امضا خواهم کرد؛ قبول کردند و همه پیمانکاران شروع به پرواز اکتشافی کردند‌. قرار شد کار اکتشاف هوایی ۴ساله تمام شود و بعد ما اکتشافات زمینی را شروع کنیم. چون ما برای اجازه پرواز و عکس‌برداری با ارتش خیلی ارتباط داشتیم از سپهبد فردوست یک افسر رابط خواستم (با وجود مشکلاتی که بین من و ایشان درباره بازرسی از شرکت معدن مس سرچشمه وجود داشت) او یک…
  • بزرگ‌ترین کارشناس دنیا در اختیار ایران

    رضا نیازمند: سهراب باتمانقلیچ از من پرسید که شما برای این کار از چه کسی باید اجازه بگیرید؛ گفتم از هیچ‌کس. قرار شد سهراب اطلاعات را از آن شخص بگیرد. بدین‌ترتیب تمام مشکلات ما در یک جلسه حل شد و بزرگ‌ترین کارشناس Geophisycal Survey Air Born دنیا مجانا در اختیار ما قرار گرفت. ما شرایط مناقصه را نوشتیم و به مناقصه بین‌المللی گذاشتیم. چهار موسسه فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و استرالیایی شرکت کردند. هر کدام برای یک‌چهارم مساحت ایران. قیمت‌های آنان نزدیک هم بود. شرکت‌ها همه درجه یک بودند، ارزان‌ترین قیمت ۵۰دلار در…
  • مجلس سنا می‌گوید پول نداریم

    رضا نیازمند: ما می‌خواهیم همه دستگاه‌های خود را دور بریزیم و از این دستگاه بخریم. مجلس سنا مخالفت کرده و می‌گوید که پول نداریم و کار ما لنگ شده است. علاوه بر این پیش از پرواز هواپیما، باید دستگاه‌ها روی سکویی کالیبره شوند. هیچ‌کس جز نقشه Calibration Pad دقیق ندارد و علاوه بر آن هواپیما و دستگاه پس از هر چند پرواز باید یک مرتبه روی یک نوار ۱۰کیلومتری به نام Test Strip پرواز کند و صحت کار هواپیما و دستگاه معلوم شود. من همه اینها را به تو می‌دهم و حتی یک نفر می‌فرستم که هنگام ساخت به شما کمک کند. در مقابل…
  • دانشمند اتمی آمریکا به سهراب چه گفت؟

    او به سهراب گفته بود خیلی خوشحالم که به دیدن من آمدی. تمام کاری که تو خواهی کرد وابسته است به اینکه چه دستگاهی برای اندازه‌‌‌گیری اشعه گاما روی هواپیما بگذارید. دستگاه‌‌‌های موجود در بازار دقت ندارند. ممکن است تو هزاران کیلومتر پرواز کنی و اطلاعات غلط جمع کنی. ما یک دستگاه طراحی کرده‌‌‌ایم و شرکت Texas Instrument آن را ساخته و چنان دقت دارد که اگر پرواز کنی هم دقیقا اطلاعات لازم را جمع می‌‌‌کند و هم از روی نقشه هوایی با دقت کمتر از ۱۰سانتی‌متر می‌توانی نقطه مربوطه را روی زمین پیدا کنی. این…
  • برنامه‌ریزی برای یک اکتشاف عظیم

    رضا نیازمند: در همین موقع نامه‌ای از علی بدخشان به دستم رسید. او موقعی که من مدیرعامل سازمان گسترش بودم معاون تراکتورسازی تبریز بود و لیاقت خود را نشان داد. هنگام نوسازی کارخانه چرم خسروی هم او را مامور آن طرح کردم و باز لیاقت خود را نشان داد. وقتی که من به مس سرچشمه رفتم او مدیر خرید بود و باز لیاقت خودش را نشان داد. حال نامه‌ای به من نوشته بود که مایل است به شرکت یوریران بیاید و با من کار کند. من علی بدخشان را هم آوردم به شرکت یوریران و تمام کارهای اداری و مالی را به او سپردم. خودم آسوده خاطر برنامه یک…
بیشتر