تاریخ شفاهی- قسمت ۳۵۳
برنامهریزی برای یک اکتشاف عظیم
رضا نیازمند :
در همین موقع نامهای از علی بدخشان به دستم رسید. او موقعی که من مدیرعامل سازمان گسترش بودم معاون تراکتورسازی تبریز بود و لیاقت خود را نشان داد. هنگام نوسازی کارخانه چرم خسروی هم او را مامور آن طرح کردم و باز لیاقت خود را نشان داد. وقتی که من به مس سرچشمه رفتم او مدیر خرید بود و باز لیاقت خودش را نشان داد. حال نامهای به من نوشته بود که مایل است به شرکت یوریران بیاید و با من کار کند. من علی بدخشان را هم آوردم به شرکت یوریران و تمام کارهای اداری و مالی را به او سپردم. خودم آسوده خاطر برنامه یک اکتشاف عظیم را در سر میریختم. به سهراب گفتم از مطالعه ژئولوژی و انتخاب یک ناحیه کوچک برای شروع به کار بگذر. ایران را به چهار قسمت کن و مشخصات Air Born Survey را بنویس تا به مناقصه بینالمللی بگذاریم. خودم هم سایر شرایط مناقصه را تهیه میکردم. در این بین سهراب برای استخدام چند ژئوفیزیست به آمریکا رفت. در مراجعت گفت با یکی از اعضای هیاتمدیره کمیسیون انرژی اتمی آمریکا ملاقات داشته و او حاضر است مجانی به ما کمک فنی کند.