تاریخ شفاهی- قسمت ۳۵۵
پیام محرمانه هوشنگ انصاری به نیازمند
رضا نیازمند :
گفتم از وزارت که بالاتر نیست، من تازه از دست دولت راحت شدهام به وزارت هم علاقهمند نیستم. در زمان سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران هم جمشید آموزگار خیلی به من فشار آورد که معاون او در وزارت دارایی و رئیس سازمان کشتیرانی و بنادر کشور بشوم که قبول نکردم. این دفعه دوم بود. پس از بحث فراوان گفت حالا فکرت را بکن فردا همین وقت تلفن میکنم و جواب بده. گفتم لطفا فردا تلفن نفرمایید چون من در تصمیم خود راسخ هستم. چند روز گذشت. تلفن زنگ زد، هوشنگ انصاری بود. او گفت فوری به تهران بیا کار مهمی دارم. گفتم در مرخصی هستم. نمیتوانم بیایم. گفت باید سه روز دیگر به شاه معرفی شوی. گفتم برای وزارت؟ گفت بله ولی محرمانه است. گفتم علاقهمند نیستم و نمیآیم گفت به عرض رسیده تصویب کردهاند. اگر هم حالا نیایی هر وقت برگردی دستور است و معرفی خواهی شد و گوشی را گذاشت.