یک ضد اقتصاد

به نظر او، هر کشور باید با وضع تعرفه گمرکی و حتی ممنوعیت ورود کالاهای خارجی به تقویت بنیان‌های تولیدی خود بپردازد. تنها در این صورت است که کشورهایی مثل آلمان، روسیه و آمریکا می‌توانند امیدوار باشند که به کارایی صنعتی لازمی که بتوانند با بریتانیا رقابت کنند، دست خواهند یافت.

فریدریش لیست هرگز از اصطلاح «صنعت تازه‌پا» صحبتی نکرد، اما بحث صنعت تازه‌پا دقیقا همان چیزی است که او در ذهن داشته چرا که او مشخصا کشاورزی را مشمول حمایت تلقی نمی‌کند و حتی رضایت می‌دهد که تجارت آزاد جهانی می‌تواند یک هدف نهایی مقبول باشد.

 لیست، بحث‌های خود را با حرارت، لیکن دقت نه چندان زیاد، مطرح می‌کند. این بحث‌ها که در واقع در بندی مشهور از کتاب اصول جان استوارت میل مورد اشاره قرار گرفته، بسیار دقیق‌تر از آن است که لیست تلاش کرده در صفحات مکرری از کتاب نظام طبیعی اقتصاد سیاسی (۱۸۳۷) و کتاب شناخته‌شده‌تر او نظام ملی اقتصاد سیاسی که در سال ۱۸۴۱ منتشر گردیده، ارائه کند. حتی جای تردید است که اصولا لیست، استدلالاتی را که برای نتایج به دست آمده کرده، فهمیده باشد. همچنین، هیچ نشانه‌ای در دست نیست که لیست، نظریه هزینه‌های تطبیقی را که اساس تجارت آزاد است، فهمیده باشد. او هرگز در کتاب نخست خود نامی از ریکاردو نمی‌برد و تنها در کتاب بعدی خود در رابطه با نظریه اجازه از او یاد می‌کند. همچنین به‌رغم انتقادات تندی که به «آدام اسمیت» و «سه» نموده که چرا اقتصاد را از سیاست جدا نکرده‌اند، او خود در تحلیل دوره انتقال از «سیاست حمایتی به سیاستی که حتی‌المقدور به تجارت آزادی عمل می‌دهد» از نظر سیاسی به کلی اندیشه‌ای کودکانه دارد.در سال‌های اخیر، فریدریش لیست به عنوان کسی که هوادار سیاست‌های حمایتی بود و اقتصاددانی که حامی کشورهای جهان سوم است، چندان مورد تایید نیست. شک نیست که او نخستین کسی است که به اهمیت نقش قدرت ملی در تقسیم کار بین‌المللی پی برده و هواداران امروزین مکتب وابستگی اقتصادی می‌توانند به درستی او را پیشگام این امر به حساب آورند. لیکن، محتوای اصلی اقتصاد توسعه از نظر لیست چندان وسیع نیست. او قدرت زیادی برای دولت قائل بود و کامیابی هر کشوری را منحصرا به سیاست‌های اقتصادی دولت آن کشور نسبت می‌داد. لیکن، شاید لیست یکی از کسانی است که به قدری در منابع دیگر از او یادشده که وقتی شخص نوشته‌های خود او را می‌خواند، سرخورده می‌شود.

اینکه او اقتصاددان مهمی است یا خیر به عنوان موضوع تردیدآمیز باقیمانده است با این حال شکی نیست که (برخلاف غالب اقتصاددانان بزرگ) لیست در زندگی شغلی خود به عنوان کارمند دولت، روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه، هوادار حمل و نقل با راه‌آهن و یک معترض سیاسی، در سه کشور مختلف (یعنی آلمان، فرانسه و آمریکا) بسیار موفق بوده است.

لیست در سال ۱۷۸۹ در وورتمبرگ آلمان متولد شد و فرزند یک دباغ بود. او به سرعت به عنوان سردبیر نشریات متعدد و مشاور دولتمردان مهم وارد فعالیت‌های سیاسی شد.

 لیست که در سال ۱۸۲۰ به عضویت مجلس وورتمبرگ و استادی دانشگاه توبینگن برگزیده شده بود، به خاطر هواداری از منطقی کردن خدمات دولتی و درج محاکمات در وسایل ارتباط جمعی به ۱۰ماه زندان محکوم شد و برای اجتناب از زندان به خارج از کشور سفر کرد. لیکن، دو سال بعد که به آلمان بازگشت فورا توقیف شد و با التزام به اینکه به آمریکا مهاجرت خواهد کرد، آزاد گردید.

لیست در سال ۱۸۲۵ به آمریکا عزیمت کرد. ابتدا به عنوان یک زارع و سپس به عنوان سردبیر یک روزنامه آلمانی و بعد به عنوان مالک یک معدن زغال‌سنگ و راه‌آهن مربوط به آن، مشغول به کار شد و بالاخره در سال ۱۸۲۷ کتاب خود (رئوس اقتصاد سیاسی آمریکا) را به سفارش «انجمن پنسیلوانیا برای حمایت از تولیدات» که در آن زمان سازمانی مدافع سیاست‌های حمایتی بود، نوشت. لیست در سال ۱۸۳۲ در مبارزات انتخاباتی اندرو جکسون بسیار فعال بود و پاداش خود را که کنسولی آمریکا در آلمان بود، گرفت.

 او برنامه تشکیل یک نظام راه‌آهن را برای آلمان طرح‌ریزی کرد و تا حدودی نیز موفق بود، ولی به علت شرکت در یک اختلاس مالی مجبور شد مجددا آلمان را ترک کند. لیست پس از سه سال اقامت در پاریس در سال ۱۸۴۰ به آلمان بازگشت و کتاب نظام ملی خود را در سال ۱۸۴۱ منتشر کرد و به عنوان سردبیر یک نشریه بانفوذ مشغول به کار شد. لیکن، شکست‌های مالی بیشتر و بلندپروازی‌های سیاسی باطلی که داشت، باعث شد که در سال ۱۸۴۶ خودکشی کند.