مسوولیت سازمانی
رویه کار در خیریه تولیدی
اینریترن فعالیتهای اقتصادی و تولیدی دارد. به عنوان مثال، پوشکهای ضایعاتی را از شرکتهای بزرگ مانند پراکتراند گمبل جمعآوری کرده و از آن محصولی به نام جوراب جاذب (آب و روغن نشتی در کارخانهها) میسازد. چنین اقدامی منطبق با الزامات قانونی است و اغلب هر دو شرکت تامینکننده مواد و خریدار محصولات نهایی، بابت ارزشافزوده ارزشمند اینریترن به آنها مبالغی همسطح نرخ بازار پرداخت میکنند.
مدیرکل اینریترن چارلی پریس است. او پیش از این به عنوان داوطلب در یک سازمان غیرانتفاعی برای بیماران و ازکارافتادگان به نام مری رز میشن (Mary Rose Mission) مربی عملیات اجرایی بوده است. راب و چارلی از طریق یکی از بستگان راب با یکدیگر آشنا شدند. چارلی در آن زمان قبول کرد که دو روز در هفته به عنوان مشاور با اینریترن فعالیت کند ولی پس از آشنایی بیشتری با اهداف راب تصمیم به همکاری تماموقت گرفت. وظیفه چارلی مدیریت نیروی انسانی و عملیات تولید است. راب نیز بیشتر زمان خود را به مشتریان ریسورسوان اختصاص میدهد و سفارشها و برنامههای متناسب با فعالیتهای اینریترن را به آنها ارجاع میدهد.
تام، برادر راب نخستین شریک تولید اینریترن بود (در این سازمان غیرانتفاعی به کارکنان خط تولید، شریک تولید میگویند). اکنون تعداد آنها به ۱۶ نفر رسیده است و همگی به دلیل آسیبهای مغزی، سکته یا اوتیسم نیازهای خاصی دارند. آنها هر روز را با یک مراسم صبحگاهی شروع میکنند: خواندن دستهجمعی بیانیهای که روی دیوار نصب شده است. یکی از اعضای گروه، به عنوان تکخوان شروع میکند و دیگران او را در خواندن «اعلامیه عزتنفس» نوشته شده توسط ویرجینا ستیر، نویسنده و مددکار اجتماعی همراهی میکنند: «در جهان هیچکس دقیقا مانند من نیست. هرچه از من ظهور میکند، خود واقعیام است؛ چرا که فقط من آن را انتخاب کردهام. من مالک هر آن چیزی هستم که مربوط به من است. من مالک خودم هستم و به این دلیل میتوانم خود را مهندسی کنم. من، خودم هستم و مشکلی ندارم.»
چارلی توضیح میدهد: «ما یک محیط کاری عادی برای آنها ساختهایم. ۵۰ دقیقه کار میکنند و ۱۰ دقیقه به استراحت میگذرانند. ۴۵ دقیقه در روز نیز وقت ناهار دارند. هر روز نیز ۵ بازه (۵۰ دقیقهای) کار میکنند. شرکای تولید در قالب تیمهایی متشکل از سه یا چهار همکار فعالیت میکنند. به هر تیم وظیفهای مجزا واگذار شده است. در زمان استراحت میتوانند از سرویس بهداشتی استفاده کنند، نوشیدنی سالم میل کنند یا به تماشای تلویزیون بنشینند. ما حتی یک میز بیلیارد و یک میز برای بازیهای دورهمی داریم. این فعالیتها به بهبود مهارتهای اجتماعی آنها کمک میکند. برخی از آنها زودتر از موعد به سرکار میآیند و دیر میروند تا با همکارانشان «وقتگذرانی» کنند. ما چنین روحیهای را تشویق میکنیم؛ چرا که برای رشد شخصیشان مفید است.»
مدیرکل اینریترن ادامه میدهد: «با تمام این موارد، هنگام پذیرش و مصاحبه با شرکای تولید، برایشان روشن میکنیم که اینجا یک کسب و کار است و باید برای شرکت، نفع داشته باشند. آنها هر روز باید حاضری بزنند و در اوقات استراحت یک جدول زمانی درباره کارهای انجام دادهشان در هفته گذشته پر میکنند. احساس میکنیم که باید با آنها مانند هر نیروی کار دیگری در سایر شرکتها رفتار کنیم. اینکه بدانند باید برای کسب حقوق خود زحمت بکشند و مشمول صدقه نیستند، برای عزتنفسشان خوب است. با آنکه حداقل حقوق (مصوب دولت) به آنها پرداخت میشود ولی از داشتن حقوقی مازاد بر مستمری بیمه از کارافتادگی و...، هیجانزده هستند.»
چارلی با اشاره به اینکه شرکای تولید از ساعت ۸:۳۰ تا ۲ بعدازظهر کار میکنند، برنامه کاری آنها را چنین تشریح میکند: «از ساعت ۲ تا ۳ بعدازظهر در یک کلاس مهارتهای زندگی شرکت میکنند. همواره برنامهای برای آنها وجود دارد. به عنوان مثال، دوشنبهها یک کلاس توسعه شخصیت داریم که شامل خوشنویسی هم میشود. سهشنبهها برنامه تناسب اندام داریم. چهارشنبهها باشگاه کتابخوانی است که در آن یا به کتاب صوتی گوش میدهند یا یک فیلم تماشا میکنند و سپس به نقد آن میپردازیم. همچنین در مورد تفسیرهای آنها از کتاب و فیلم، بازخورد میدهیم. پنجشنبه روز کلاس آشپزی است. به طور مرتب نیز روانشناسان، درمانگران و داوطلبانی در کلاسها حاضر میشوند تا درباره هنر، آشپزی و تغذیه آموزش دهند. به طور خلاصه هر روز برنامه خاصی داریم و سرمان شلوغ است.»
اینریترن، هر روز سرویس رفت و برگشت به محل کار دارد. تام شوارتز، مالک یکی از نمایندگیهای محلی فروش بیامو یک دستگاه ون و دو راننده به این سرویس اختصاص داده است. شوارتز یک برادر ناتنی به نام دنیل دارد که او نیز مانند تام گروشن در یک تصادف رانندگی دچار آسیب مغزی شده است. او یک سال در این موسسه به عنوان شریک تولید فعالیت کرد. چارلز میگوید: «آقای شوارتز کارهای خوب ما در اینجا را مشاهده کرد و یکی از حامیان سرسختمان شد.»
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته اینریترن آن است که بهرغم استقبال از چنین کمکهای داوطلبانه و مردمی، به هیچ وجه حاضر نبوده است که کمکهایی از دولتهای محلی و فدرال بپذیرد. آنها قصد دارند استقلال خود را حفظ کرده و به جز شرایط فعالیت و بازگشت به جامعه برای آسیبدیدگان مغزی، عزتنفس را هم برای آنها فراهم کنند.
برگرفته از کتاب: قلب و روح