04-04

پنج‌شنبه ۲۰ دسامبر ۱۹۷۳، ژنو. کیسینجر در یک عصر سرد و مه‌‌‌آلود زمستانی پس از اینکه دو هفته در مسیر پایتخت‌‌‌های خاورمیانه و اروپا در رفت‌‌‌وآمد بود، وارد ژنو شد. او به‌‌‌وضوح عجله‌‌‌ای برای بازگشت به کشور و واشنگتن که غرق در مصائب واترگیت بود نداشت. علاوه بر این، او برای این لحظه تلاش طولانی و سختی کرده بود و نقش تاریخی‌‌‌ای که اکنون در پیشبرد صلح خاورمیانه ایفا می‌‌‌کرد، از دستش در نرفته بود. او روحیه‌‌ خود را سرزنده توصیف کرد. این کنفرانس به‌‌‌خوبی در خدمت اهداف دیپلماتیک او بود. مراسم باشکوهی با همراهی رسانه‌‌‌ها وجود داشت که از آغاز مذاکرات صلح خبر می‌‌‌داد.

از این نظر، این کنفرانس یادآور کنفرانس‌‌‌های بزرگ صلح بود که پایان جنگ‌‌‌های ناپلئونی و جنگ‌‌‌های جهانی اول و دوم را رقم زدند. مذاکرات صلح ویتنام از چنین اعتباری برخوردار نبود؛ در واقع، این تردید وجود دارد که کیسینجر خواهان چنین زینت و تجملی برای معامله‌‌‌ای باشد که هدفش مجاز ساختن عقب‌‌‌نشینی شرم‌‌‌آور آمریکا باشد. اما صلح خاورمیانه، نه‌‌‌تنها برای شخص کیسینجر، بلکه برای ایالات‌‌‌متحده به‌‌‌عنوان خالق نظم بین‌المللی پس از جنگ، خاصیتی منحصربه‌‌‌فرد و پیش‌بینی‌‌‌نشده داشت.نمادگرایی نشستن وزرای خارجه‌‌ عرب و اسرائیل در کنار هم برای سخن گفتن از صلح آن هم برای اولین بار از زمان تاسیس اسرائیل در بیست سال قبل‌‌‌تر، طنینی تاریخی به کنفرانس بخشید.

چهار جنگ تلخ و خونین اعراب و اسرائیل در این میان درگرفته بود. همان‌طور که راوی در «کتاب جامعه»: Ecclesiastes[‌کتابی که گفته می‌شود به نگارش حضرت سلیمان (ع) است] پیشگویی کرد، «زمانی برای جنگ» وجود داشت؛ کنفرانس ژنو اعلام کرد که سرانجام «زمان صلح» فرا رسیده است و مشروعیت‌سازی دیپلماسی گام‌‌‌به‌‌‌گام کیسینجر وجود داشت که اکنون به‌‌‌طور رسمی توسط اعراب، اسرائیل، دو ابرقدرت و سازمان ملل - در واقع کل جامعه‌‌ بین‌المللی - از طریق ابزار کنفرانس تایید می‌شود. همان‌طور که او در پایان کنفرانس به نیکسون گزارش داد، «یک چارچوب نهادینه‌‌‌شده‌‌ کنفرانسی ایجادشده است که با پرورش دقیق، احزاب اصلی و شوروی‌‌‌ها را درگیر می‌کند، سازمان ملل را راضی نگه می‌دارد و به حفظ آتش‌‌‌بس کمک می‌کند.» این دقیقا مشروعیت‌سازی‌‌‌ای بود که او برای تقویت نظم خاورمیانه‌‌‌ای که در حال ساختنش بود، به دنبالش بود.

4