سیاست‌ورزی به شیوه اتاق

سال ۱۳۹۳ از منظر سیاسی در ایران سالی پرحرارت بود. تغییر مسیر سیاسی ایران در انتخابات ریاست‌جمهوری، به گونه‌‌‌ای که بسیاری تصور آن را هم نداشتند، فضایی حاکی از امیدواری برای گشودن قفل اقتصاد ایران تلقی شد. شاید لزومی به استدلال درباره گره‌‌‌‌خوردن انتخابات اتاق‌‌‌بازرگانی با فضای کلی سیاست ایران وجود نداشته باشد. نقل‌‌‌قول از چهره‌‌‌هایی کاملا متفاوت در اتاق برای ارزیابی اتمسفر سیاسی ایران در این سال‌ها گویای احوال است.

در روز برگزاری انتخابات اتاق تهران در سال ۱۳۹۳ یحیی آل‌اسحاق، رئیس پیشین اتاق تهران که پس از آن کرسی ریاست را به مسعود خوانساری واگذار کرد، با انداختن رای خود به صندوق و اعلام کناره‌‌‌گیری، گفت: اکنون اقتصاد ایران برای یک «تیک‌آف» آماده است و در مدت اخیر به عناوین مختلف عزم و اراده برای حضور حداکثری در انتخابات فراهم شده است.

پدرام سلطانی، چهره‌‌‌ شناخته‌شده در بخش خصوصی، در همان سال تصویری مشابه از اوضاع ترسیم کرد و گفت: قرار بر این شده است تا به‌نوعی فعالیت‌‌‌های اجرایی را در کنار هم انجام دهیم؛ باید برای تعامل بیشتر و جذب سرمایه‌‌‌های خارجی برنامه‌‌‌ریزی کرده و حتما بر این مساله تمرکز کنیم.

امروز این سخنان و آرزوها تاحدی دور از ذهن به نظر می‌‌‌رسد. اقتصاد ایران موفق به تیک‌‌‌آف نشد و لندینگ اجباری را تجربه کرد. سرمایه‌‌‌ چندانی نیز از خارج به ایران نیامد و بسیاری از سرمایه‌‌‌ها فرار کردند.

شاهدی دیگر بر تصورات خوش‌بینانه این سال‌‌‌ در اظهارات محسن جلال‌‌‌پور که در انتخابات این سال توانست برای مدتی کرسی ریاست اتاق ایران را به دست آورد، مشهود است. او پس از پیروزی گفت: در هشتمین دوره اتاق بازرگانی ایران به دنبال اعتلای جایگاه بخش خصوصی و به‌ویژه اتاق بازرگانی هستیم و برای آمادگی کشور در شرایط بعد از تحریم، دفتر پساتحریم در اتاق بازرگانی دوره هشتم ایجاد می‌شود.

اینکه سرنوشت دفتر پساتحریم به کجا کشید مشخص نیست. البته بعد از برجام، اتاق بازرگانی شاهد آمد و رفت هیات‌های بزرگ خارجی بود که نشان می‌داد خارجی‌ها هم منتظر فرصتی برای همکاری با ایرانی‌ها هستند. اما با خروج آمریکا از برجام، حضور این هیات‌ها به حداقل رسید.

کراواتی‌‌‌ها و فقرا

انتخابات اتاق بازرگانی در اذهان عمومی، انتخابات ثروتمندان است. در مطلبی که یکی از جراید ایران در آن به توصیف روز برگزاری انتخابات اتاق در دوره هشتم پرداخت، نوشته شد: «قیافه‌‌‌های متعجبانه دهک‌‌‌های پایین جامعه در برخورد با افراد باکراوات و خوش‌تیپ که از ماشین‌‌‌های مدل بالای خود پایین می‌‌‌آیند و بنرهای تبلیغاتی‌‌‌شان در اطراف مصلی فضای بصری را پر کرده تصویری از اختلاف طبقاتی و نمادی از تجمیع فقرا و اغنیا خواهد بود.»

در اینکه دهک‌‌‌های پایین جامعه در روز انتخابات در ستاد انتخاباتی اتاق بازرگانی حضور قاطع داشته‌‌‌اند اندکی تردید هست، اما به هر حال این تصور از اتاق بازرگانی، به‌عنوان نهادی که اعضای آن ابرثروتمندانی کراواتی هستند که با دو، سه تلفن میلیارد میلیارد پول جابه‌‌‌جا می‌کنند، تصوری رایج از اتاق بازرگانی در بخشی از جامعه است. قسمتی از این تصویر غلط، به نام خلاصه‌شده آن که اتاق بازرگانی است، بازمی‌گردد. تصوری که این نام در میان مردم عادی ایجاد می‌کند، اتاق را محلی برای معامله نشان می‌دهد، آن هم میان افراد کراواتی و ادکلن‌‌‌زده. چه بسا بسیاری از این مردم ندانند که بخش عمده اعضای این نهاد مطابق نام آن که در ادامه به‌جز بازرگانی؛ صنایع، معادن و کشاورزی را هم به دنبال دارد، صنعتگر، معدن‌‌‌کار و کشاورز هستند و ضمنا بازرگانی و تجارت هم لزوما مختص افراد فوق ثروتمند نیست. همچنین این نکته را نیز باید یادآور شد که جمع کثیری از اعضای اتاق بازرگانی، صرفا عضو و دارای کسب‌وکارهای کوچک هستند؛ نه تجار و صاحبان کسب‌وکارهای بزرگ.

به یاد تاجر موسفید

در دو دوره گذشته انتخابات اتاق بازرگانی، امید در میان کاندیداها برای بهبود شرایط پساتحریم موج می‌زد، اما افرادی هم بودند که کمی واقع‌بینانه‌تر به این روند نگاه می‌کردند. اسدالله عسگراولادی که قطعا جای او در این دوره از انتخابات خالی خواهد بود، تاجری موسفید و با سابقه طولانی بود که همواره مسائل را به دید منطقی می‌نگریست. به‌عنوان نمونه، رویکرد مرحوم عسگراولادی در مصاحبه با روزنامه «دنیای‌اقتصاد» اندکی پیش از برگزاری انتخابات دوره هشتم در خصوص برجام قابل‌توجه بود. او به مذاکرات هسته‌‌‌ای انتقاد داشت؛ آن هم انتقادی در جهت مشارکت بخش خصوصی. این بازرگان با انتقاد از حضور نداشتن نماینده اتاق بازرگانی در مذاکرات هسته‌‌‌ای گفته بود: متاسفانه اتاق بازرگانی حتی در مذاکرات بین‌المللی نماینده‌‌‌ای نداشت. برآورد او نیز از وضع امور واقع‌‌‌بینانه‌‌‌تر بود و گفته بود: سال ۱۳۹۴ سال سختی برای اقتصاد کشور است. حتی اگر مذاکرات هسته‌‌‌ای به نتیجه برسد، این بخش خصوصی است که باید بار این روزها را به دوش بکشد.  موضوع دیگری که عسگراولادی همواره بر آن تاکید داشت و می‌توان آن را از مهم‌ترین اصول انتخاب کاندیداهای انتخابات دانست، ویژگی‌های کاندیدای مطلوب بود. مرحوم عسگراولادی با انتقاد از پررنگ شدن نقش خصولتی‌‌‌ها در اتاق گفته بود: افرادی باید در اتاق بازرگانی حضور داشته باشند که به حق و حقوق اعضا احترام بگذارند، منافع شخصی را بر منافع فردی ترجیح ندهند، در خدمت اتاق و کشور باشند و اطلاعات اولیه از شرایط اقتصادی کشور و منطقه داشته باشند. به گفته او برخی از افراد بدون آشنایی و داشتن شناخت لازم از اهداف و وظایف اتاق وارد پارلمان می‌‌‌شوند. او افزوده بود: در حال حاضر شاید ۱۰۰نفر بدانند برای چه کاری در اتاق هستند و بقیه تنها حضور فیزیکی دارند. اما انتقادات او مبنی بر خصولتی شدن اتاق تا امروز نیز ادامه دارد و بخشی از حقیقت آن را نمی‌‌‌توان انکار کرد.

دولتیِ خوب، دولتیِ بد

خصولتی‌شدن اتاق، این روزها همچنان در بین اظهارات بخش خصوصی بسیار شنیده می‌شود؛ اما بسیاری از افراد معروف امروز اتاق که مدافع سرسخت پا پس کشیدن دولت از امور بخش خصوصی هستند، خود عمده سوابقشان دولتی است و البته اینکه این سابقه عیب است یا نه، باید نظر صاحب‌نظران را جویا شد. به هرحال باید برای قضاوت درباره این مساله در نظر داشت که سرنوشت نهادی همچون اتاق بازرگانی در پهنه سیاست و اقتصاد کنونی ایران لاجرم به دولت گره می‌‌‌خورد. حضور غلیظ افرادی از دولت به شکل قانونی در اتاق بازرگانی، اختیارات به‌نسبت زیاد شورای عالی نظارت و نیز سروکار هر روزه فعالان بخش خصوصی با نهادهای بزرگ اقتصادی دولت همگی نشان می‌دهد که تعامل با بخش دولتی امری ضروری است. اما شبه‌دولتی شدن و ورود نیروهای سابقا دولتی به ارکان این نهاد بخش خصوصی، اصل اعتراضی است که لایه‌‌‌های سنتی‌‌‌تر اتاق پیش از سال ۱۳۹۳ نیز آغاز کرده بودند. این اعتراضات هم به ورود دولتی‌‌‌ها به بخش خصوصی و هم به دست‌‌‌اندرکار شدن نیروهای جوان و به قول تجار با سابقه تجارتی کوچک بوده است.

اعتراضات را باید با قیودی لحاظ کرد. نخست اینکه خود کسانی که معترض حضور دولتی‌‌‌ها در اتاق بودند، هرچند همواره و از ابتدای انقلاب، مدافع تجارت آزاد بودند، خود بیشترین ارتباطات را با دولت داشتند و اساسا اعضای یک حزب سیاسی فعال بوده و هستند. دوم اینکه اتاق بازرگانی سال‌ها در احاطه طیف و افرادی خاص بود که تغییر این رویه، اعتراض همان طیف را به دنبال داشت. نکته سوم اینکه آنان که خواستار تحول در این روند بودند، عنوان می‌کردند که بی‌‌‌تجربگی و کوچک‌بودن تجارت کسی مانع کارآمدی او نیست و اگر هم باشد رای بالای او جایی برای حرف و حدیث باقی نمی‌‌‌گذارد. همچنین برخی از اعتراضاتی که در رسانه‌‌‌های محافظه‌کار به طیف‌های روی کار آمده در اتاق مطرح می‌شد، این بود که افراد تازه‌وارد به هیات نمایندگان می‌خواهند اتاق را به سازمانی شبیه «وزارت خارجه» تبدیل کنند. انتقاد آنها بیشتر به ایجاد کمیسیون‌‌‌‌‌‌های تخصصی بود. این در حالی است که صاحب‌نظران عنوان می‌کنند تخصصی کردن کارهای اتاق ایرادی ندارد و چه‌بسا حسن است. امروز کمیسیون‌‌‌های تخصصی اتاق بازرگانی فقط در یک‌فقره از فعالیت‌‌‌های خود پژوهش‌‌‌هایی منتشر می‌کنند که قابل استفاده برای خاص و عام است.

ائتلاف راست مدرن و سنتی

نکته نهایی به سیاست و ائتلاف‌‌‌ها در اتاق بازرگانی مربوط می‌شود. نیروهای سنتی اتاق بازرگانی با تمام اختلافات، در برهه‌‌‌هایی به ائتلاف با همان کسانی پرداختند که شدیدترین انتقادات را به آنها داشتند. این ائتلاف در سال ۱۳۹۳ نانوشته بود و در سال ۱۳۹۷ به شکل رسمی انجام شد؛ هرچند جلوتر دستخوش تغییراتی شد و امسال نیز هنوز مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار ائتلاف‌های دوره‌های پیشین است.

اما اگر فرض را برای قضاوت عملکرد گروه‌‌‌ها و افراد بر موفقیت، یعنی کسب آرا و نگه‌داشتن موقعیت بگذاریم، نتایجی جالب به دست خواهد آمد. نخست اینکه نیروهای سنتی در هیچ دوره‌‌‌ای به شکل کامل از اتاق بازرگانی حذف نشدند. این ماندگاری را شاید بتوان به پشتوانه تشکیلاتی آنها که عمر آن نزدیک به یک‌قرن می‌رسد نسبت داد. قدرت و انگیزه برای ائتلاف، آن هم ائتلاف‌‌‌هایی موفق، شاهدی بر درونی شدن فعالیت تشکیلاتی در طیف سنتی اتاق است. تجربه موفق دیگر اتفاقا باز از آنِ کسانی است که سوابق دولتی در فعالیت‌‌‌های خود دارند، اما نه همه آنها. نیروهایی که در سیاست ایران به تکنوکرات یا راست مدرن شهرت دارند پس از طیف سنتی موفق‌ترین گروه‌‌‌ها و افراد حاضر در اتاق هستند.

سرنوشت‌‌‌های ناموفق نیز نکاتی قابل تامل دارد. برخی معتقدند طیفی از دولتی‌‌‌های ایران که نزدیک به جناح چپ در ایران بودند موفقیت چندانی در اتاق کسب نکردند و به‌رغم تلاش بسیار از گردونه خارج شدند یا به حاشیه رفتند. نتیجه محتاطانه‌‌‌ای که می‌‌‌توان از این مرور کوتاه گرفت، شاید این باشد که اتاق بازرگانی با تمام بالا و پایین آن، محل تلاقی دو طیف سیاسی-اقتصادی ایران است و مسائل آن نیز از مناقشات این دو خارج نمی‌شود؛‌‌‌ راست سنتی و راست مدرن.