بستر سرمایهگذاری
چالشهای سرمایهگذاران در صنعت پخش چیست؟
نگاهی به چالشها و موانع شرکتهای پخش
بر این اساس نظام توزیع از مهمترین ابزار حاکمیت برای برقراری عدالت در جامعه است و از آنجا که این نظام بهطور مستقیم با اقلام و کالاهای سلامتمحور سروکار دارد، از اینرو تاثیر مستقیمی بر حفظ سلامت تغذیه عموم جامعه دارد. در شرایط کنونی موضوعی که در شبکه توزیع کالا در کشور ما و سایر کشورها بسیار مهم است، انتقال کالاها با صرف کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان، همراه با رعایت استانداردهای لازم برای حفظ سلامت کالاها و در نهایت رعایت بیشتر حقوق مصرفکنندگان است.
دشواریهای صنعت پخش در نبود حمایت دولت
صنعت توزیع و پخش در کشور رسالت خطیری را بر عهده دارد و میتواند با حمایت دولت، مشکلات موجود در این صنعت را برطرف کرده و در زمینه اشتغالزایی نیز نقش ویژهای ایفا کند. البته این در حالی است که فعالیت در زمینه صنعت پخش دشواریها و پیچیدگیهای خاص خود را دارد و در نبود حمایتهای دولت این پیچیدگیها بیشتر هم میشود. در شرایط کنونی شبکه توزیع کالا و صنعت پخش در ایران با موانع و چالشهای متنوع و متعددی مواجه است. از جمله مهمترین چالشها در این بخش میتوان به تعدد بیش از اندازه واحدهای صنفی در سطح خردهفروشی سنتی، تعدد واحدهای صنفی فاقد پروانه کسب، سهم برجسته بخش غیرسازمانیافته نسبت به سازمانیافته شبکه توزیع و فروش، عدم بهرهمندی از ابزارها و روشهای نوین توزیع کالا و نبود رغبت کافی بخش خصوصی داخلی و خارجی به سرمایهگذاری در شبکه توزیع اشاره کرد.
ضعف آموزش نیروی انسانی
در این میان یکی از چالشهای اساسی در صنعت پخش مربوط به مساله نیروی انسانی است که صنعت توزیع کشور را از این ناحیه بسیار آسیبپذیر کرده است. در واقع برخلاف صنایع بزرگ و رویه حاکم بر کشورهای دیگر، در ایران توسعه فناوری و تکنولوژی نتوانسته به کاهش حضور نیروی انسانی در صنعت پخش منجر شود. بنابراین رفع مشکل نیروی انسانی در صنعت پخش نیازمند آن است که این موضوع به صورت پایه و به عنوان یک رشته آموزشی در دانشگاهها محسوب و تدریس شود و باید آموزشگاههای مختلفی برای پرورش نیروی انسانی متناسب با این حوزه تاسیس شود. امروزه به دلیل اینکه نیروی انسانی، با سختیهای اشتغال در حوزه پخش چندان آشنا نیست، همین موضوع مساله ورود و خروج و بیثباتی نیروی کار در این صنعت را افزایش داده است و به همین دلیل بعضاً شاهد تخلفات بسیاری از ناحیه نیروی انسانی هستیم.
قوانین موازی و مزاحم
از طرفی یکی دیگر از مشکلات بزرگ صنعت پخش کشور وجود قوانین و مقررات موازی و مزاحم است؛ بهطور نمونه محدودیتها و صدور مجوز برای تردد خودروها، دریافت عوارض بالا از شرکتهای پخش از سوی شهرداریها و... جزو سیاستهای دستوپاگیر در صنعت پخش است که دشواریهای زیادی را برای فعالان این صنعت ایجاد کرده است. در عین حال عدم نظرخواهی و مشورت دولت با فعالان عرصه پخش در زمینه وضع مقررات و قوانین جدید، فعالان این صنعت را با مشکلات متعددی روبهرو کرده است. بهطور نمونه اخیراً دولت هیچگونه مشورت اولیهای در خصوص تصویب قانون جدید چک یا تعیین تعرفه پخش در طرح خرید شفاف با فعالان این بخش نکرد که اکنون شاهد تبعات منفی اینگونه قوانین در این صنعت هستیم.
ضرورت کاهش مداخلات دولتی
آنچه مسلم است دولت با تصویب قوانین و بخشنامههای اینچنینی، شرکتهای پخش را از وظایف ذاتی خود منحرف میکند. اگر قرار است نظام توزیع در کشور اصلاح شود، باید کل زنجیره از تولید تا پخش و خردهفروشی اصلاح شود و برای این منظور مداخلات دولتی باید به حداقل برسد. سیاستگذاری و نظارت دولت امری طبیعی است ولی مداخله دولت در حوزه عملیات و فعالیت بخشهای مختلف از تولید و توزیع گرفته تا قیمتگذاری دستوری، از جمله مواردی است که در کشورهای دیگر با این ترتیب وجود ندارد و این در حالی است که دولت مساله مهمتر یعنی کیفیت محصولات تولیدی را در تصمیمگیریهای خود در نظر نمیگیرد. دولت باید در بخش اقتصاد به مردم اعتماد کند و تصدیگری خود را کاهش دهد و در این راستا اصلاح قوانین لازم است. چرا که قوانین ما در بخش کار بخش خصوصی به شدت محدودکننده است و در مقابل راه را برای بخش دولتی کاملاً باز گذاشته است. در نتیجه بخش دولتی میتواند هر محصول بیکیفیتی را به بازار عرضه کند؛ اما بخش خصوصی از این سهولت حتی برای محصول باکیفیت خود بهرهمند نیست.
تبعات تعیین دستوری حاشیه سود شرکتها
معضل دیگری که تاکنون این صنعت را تحت تاثیر خود قرار داده، تعیین نرخ حاشیه سود شرکتهای پخش به صورت دستوری است. در حالی که در شهرها و مناطق مختلف ایران، هزینههای توزیع بسیار متغیر هستند و شیوه فعلی تعیین نرخ در اغلب موارد باعث میشود تا شرکتهای نوپا به دلیل هزینههای بالایی که دارند، توان رقابت پیدا نکنند و در مدتی کوتاه از چرخه رقابت خارج شوند. متاسفانه در ایران سازمانها و نهادهای دولتی تمام تلاش خود را میکنند که بخش خصوصی را به هر بهانهای تحت کنترل قرار دهند و این رویکرد به بروز مشکلات و موانع متعددی برای بخش خصوصی به ویژه فعالان صنعت پخش منجر شده است. اجبارها در این حوزه باعث شده هزینههای پخش بهطور روزافزون رشد پیدا کرده و قیمت مصرفکننده نیز افزایش یابد؛ در حالی که ضرورتی برای چنین مداخلاتی وجود ندارد.
افت سرمایهگذاری در صنعت پخش
جمیع این مسائل موجب شده که در شرایط کنونی سرمایهگذاران علاقهای به سرمایهگذاری در این حوزه نداشته باشند و هر روز شاهد افت میزان سرمایهگذاری در این صنعت باشیم. از اینرو دولت باید در راستای افزایش سرمایهگذاری از جانب بخش خصوصی، با پیشبینی مشوقها انگیزه ایجاد کند. یکی دیگر از مشکلات این بخش این است که شرکتهای پخش متعددی با سبد کالایی محدود ایجاد شده و به جبران هزینههای مازاد و عملکرد غیربهرهور خود، رقابت ناسالمی در این عرصه به وجود آوردهاند و خوب است رتبهبندی علمی برای سهولت تشخیص توانمندی و معرفی شرکتهای پخش به انجام برسد. خوشبختانه امروز شرکتهای پخش ایرانی به نرمافزارهای بهروز دنیا دسترسی دارند و از آنها استفاده میکنند و از این جنبه مشکلی وجود ندارد.