تنگناهای کارآفرینی در بستر سرمایه گذاری
باوجوداینکه در سال 2019 و کمی پیش از آغاز همهگیری کوئید 19 سرمایهگذاریها در کسبوکارهای نوپا به نسبت بالابود ولی حالا سرمایهگذاران کمی پیدا میشوند که بخواهند روی ایدههای نو سرمایهگذاری کنند. آمارها نشان میدهند افرادی که کسبوکار تازهای را راهاندازی میکنند بهطور متوسط تا دو سال اول از سرمایه شخصی برای ادامه کار استفاده میکنند و پسازآن به سراغ تامین سرمایه میروند. ذکر این نکته ضروری است که شکست خوردن در تأمین سرمایه تأثیر فوقالعاده بدی بر روی مدیران کسبوکار میگذارد. مسیر سختی پیش روی کسانی است که میخواهند یک کسبوکار جدید را آغاز کنند؛ مسیری سخت که در آن باید ارزش ایده خود را ثابت کنند و برای تامین سرمایه خارجی تلاش کنند، آنهم در دورهای که تامین سرمایه با توجه بهشتاب بالای کاهش ارزش ریال و بالا رفتن نرخ استهلاک سرمایه نسبت به قبل بیشتر شده و بخش بزرگی از جامعه به لحاظ الگوی مصرف بیشتر درآمد خود را صرف نیازهای اولیه زندگی میکنند. در کنار این مسائل است که اکثر افرادی که وارد بازارهای نوپا میشوند سرمایه شخصی خود را از دست میدهند، بیانگیزه میشوند و درنهایت یک شکست بزرگ را تجربه میکنند. بااینحال 7 روش برای تأمین سرمایه وجود دارد.
1. پسانداز و تامین سرمایه شخصی: استفاده از پسانداز تا زمانی که نیازی به تأمین سرمایه خارجی پیدا نشود.
2. تامین مالی جمعی: تامین مالی جمعی راهی عالی شناخت مخاطبان و معرفی محصول است. درصورتیکه یک کارآفرینی در تامین مالی جمعی موفق باشد، پیش از آنکه لازم باشد سرمایهگذاران آینده را به سرمایهگذاری متقاعد کند، خود را بهعنوان یک محصول پذیرفتی در بازار به اثبات رسانده است.
3. خانواده و دوستان: بدون حمایت خانواده و دوستان، سرمایهگذاران خطرپذیر هم ریسک نخواهند کرد. اگر خانواده و دوستان بهاندازه کافی نسبت به توانمندی محصول یا خدمات کارآفرینی در بازپرداخت وجه، اطمینان نداشته باشند، چرا سرمایهگذاران خطرپذیر باید داشته باشند؟
4. وامدهندگان سنتی: بانکها و قرضالحسنهها میتوانند باارزش گذاری و درک صحیح از مدل درآمدی مشخص به کارآفرینان وام پرداخت کنند.
5. سرمایهگذاران فرشته: این سرمایهگذاران از کسبوکارها درازای سهامی که دریافت میکنند، حمایت میکنند. آنها اغلب با یکدیگر یک شبکه میسازند و علاوه بر تجمیع منابع به ارائه مشاوره به شرکتهایی که در آن سرمایهگذاری کردهاند میپردازند.
6. مراکز رشد: بعضی از مراکز رشد در سرمایهگذاری مشارکت میکنند و نیروی حمایتی در حوزههای جذب سرمایه، بازاریابی، فروش و استراتژی، بهاضافه شبکهای از متخصصین را در اختیارتان قرار میدهند.
7. صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر: این صندوقها در مراحل اولیه یا رشد درازای دریافت سهام اقدام به سرمایهگذاری میکنند. بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، نیروهای متخصصی برای ارائهی راهنمایی به کسبوکارهایشان مورد سرمایهگذاریشان در اختیاردارند تا مسیر رشد آن را تضمین کنند. این صندوقها با ایفای نقش فعال در مدیریت و توانمندسازی شرکتهایی که در آن مشارکت کردهاند، از محل رشد داخلی و مبتنی برافزایش توانمندیهای این شرکتها، بهوسیله خروج از شرکتها کسب سود میکنند.
صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر مزایای مشهودی برای شرکت و کارآفرینان مؤسس آن دارد. اول اینکه، تأمین مالی به این روش سرمایهای همیشگی مهیا میکند که نیاز به بازپرداخت ندارد. دوم، سرمایه اضافهشده، اعتبار شرکت را با افزایش سرمایه آن بالا میبرد، درنتیجه ارزش خالص دارایی آن ارتقا مییابد. سوم اینکه، تأمین مالی سرمایهگذاری مخاطرهآمیز اغلب اعتبار شرکت را در مقابل مشتریان شرکت، تأمینکنندگان مواد، توزیعکنندگان، بانکها و دیگر مؤسسات مالی بهبود میبخشد. چهارم، سرمایه ارائهشده توسط سرمایهگذاران مخاطره پذیر، شرکت را ملزم به پرداخت سود سهام تقسیمی نمیکند، بنابراین به موسسان شرکت این اطمینان را میدهد که میتوانند کسبوکار خود را بدون محدودیتهای عملیاتی اداره کنند. مزیت پنجم که کارآفرینان اغلب به آن اهمیت نمیدهند این است که سرمایهگذاران مخاطره پذیر از موسسان درخواست تضمین یا وثیقه شخصی ندارند. درنتیجه، داراییهای شخصی موسسان دستنخورده باقی میماند. در ایران یکی از حلقههای مهم مفقوده در زنجیره کارآفرینی، صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر است و کمتر سازمان و شرکتی را میتوان یافت که بهطور کامل شاخصهای سرمایهگذاری خطرپذیر را رعایت کرده باشد. در هیچیک از شرکتها و صندوقهای شکلگرفته در ایران در این زمینه تاکنون بخش خصوصی بهتنهایی وارد عمل نشده و غالباً با مشارکت و حمایت و سرمایه دولت است. به همین دلیل تأمین عمده هزینههای جاری این صندوقها و شرکتها توسط بخش دولتی است. متأسفانه طی سالهای اخیر ساختار استانداردی که مطابق با نرم جهانی و توسط گروه مدیریت حرفهای باشد در این شرکتها به چشم نمیخورد. بدون داشتن نگاه بنگاهداری در این صنعت، نمیتوان انتظار رشد و موفقیت از آن را داشت، لذا نگاه دولتی که عمدتاً توسط نهادهایی نظیر معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری باهدف حمایت از بنگاههای دانشبنیان صورت میپذیرد، نمیتواند موجب توسعه صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران گردد. از سوی دیگر در شرایطی که فضای مجازی با تحدید فوقالعادهای روبرو شده و بازار ساز بهطور پیوسته سیگنالهای متفاوت و گاه متضادی را به بازار ارسال میکند و در کوتاهمدت و میانمدت راهحل کارآمدی برای عبور از چالشهای چندگانه اقتصادی ارایه نمیدهد، سرمایهداران نیز از حضور در این صندوقهای سرمایهگذاری پرهیز میکنند. نبود زیرساختهای لازم، تضمینهای دولتی و نوسانات بازار موجب شده است افراد یا شرکتهایی که قدرت لازم برای تأسیس این صندوق رادارند از انجام آن خودداری کنند؛ اما با شناخت کافی از سودآوری و مزایای صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر میتوان امیدوار بود این اتفاق بیفتد.