مربی تیم ملی هندبال نوجوانان در گفتوگو با دنیای اقتصاد
باید به قهرمانی جهان فکر کنیم
مجید رحیمی زاده از دل خانواده بزرگ سپاهان رشد کرده و از ۱۵ سالگی تا هماکنون چه بهعنوان بازیکن و چه مربی در این تیم حضورداشته است. در قامت سرمربی دو بار قهرمانی با تیم سپاهان را تجربه کرده است که آخرین قهرمانی آن سال گذشته بود. در مسابقات آسیایی جوانان سال ۱۳۹۴ در تبریز بهعنوان دستیار در کنار تیم ملی هندبال حضور داشت و سرمربیگری تیم ملی هندبال نوجوانان ایران دومین تجربه مجید رحیمی زاده در کادر فنی تیم ملی بهحساب میآید. به همین بهانه گفتوگویی با مجید رحیمی زاده انجام دادیم.
زمانی که سرمربیگری تیم ملی به شما پیشنهاد شد از دید یک مربی چه عواملی را برای رد یا قبول کردن این پیشنهاد در نظر گرفتید؟
اگر تعریف از خود نباشد، انسانها دودسته هستند، یک دسته انسانهایی هستند که میخواهند کاری را شروع کنند به امکانات نگاه میکنند که چه چیزهایی برایشان فراهم است و دودوتاچهارتا میکنند و بعد کار را انتخاب میکنند یک عده هم هستند که خودشان را در منگنه و فشار قرار میدهند و خودشان را امتحان کنند و قیاس کنند که آیا خودشان از پسکاری که ازنظر بعضیها غیرممکن است برمیآیند یا خیر؟ من از دسته دوم هستم، همیشه به دانش و داشتههای خودم بیشتر اعتقاد داشتم و آرامآرام سعی کردم از آنچه در اختیار داشتم، نداشته ها را بسازم.من از این رده سنی هیچ شناختی نداشتم و با خیلیها که صحبت کردم.
تمام بازخوردهایی که می گرفتم منفی بود چون باید تمام سمتهای خودم رو تحویل میدادم. من ۶ سال مدیر اداره ورزش شهرستان اصفهان و سرپرست هیات همگانی استان بودم. همه میگفتند قبول نکن و کار کردن با تیمهای پایه سختی خودش را دارد و این رده سنی بسیار حساس هستند.
در جریان این موضوع هم بودم که ۵ تا از بازیکنان اصلیام را به خاطر مصدومیت جدی زانو در کنار خودم نخواهم داشت. ما در تورنمنت دوستانه شوشتر هم حضور داشتیم و ما فقط به گرجستان و تیم ملی جوانان باختیم و سوم شدیم. بعدازآن مسابقات که محک خاصی هم نبود من عنوان کردم که این تیم را به فینال آسیا میبرم و خیلیها به من خندیدند و به فینال هم رسیدیم و به نظرم من اینکه به فینال آسیا فکر کردم نقطهضعف من بود، من باید به قهرمانی فکر میکردم و این برای من درس عبرت شد.
چه چیزی در این تیم دیدید که متوجه شدید با این تیم میتوانید به فینال آسیا برسید؟ اگر به فینال نمیرسیدید خیلی عواقب برایتان میتوانست داشته باشد.
بچههایی که با ما کار میکردند را من تشنه آموزش دیدم. با یک جلسه تمرین و توضیح تاکتیک موردنظرم روی تخته وایت برد، دیدم که بچهها تقریبا ۶۰-۵۰% کار را بهخوبی انجام میدهند و اینجا بود که متوجه شدم میتوانم روی این بازیکنان سرمایهگذاری کرده و بهجاهای بزرگتر برسیم.
انگیزه و خواستن را در بچهها دیدم و بااینکه فرجه کمی داشتیم و ۶۰% از بازیکنانم را تنها دو ماه در اختیار داشتم و ۱۰۰% تیمم را دو هفته قبل از شروع مسابقات در اختیارم بودن. با بچهها که جلسه میگذاشتیم نشان دادند که میخواهند اتفاق خوبی بیافتد و من هم که سرم برای چنین شرایطی درد میکند و نهایتا ایستادیم و نتیجه را گرفتیم.
مسابقات جهانی چه زمانی و در کدام کشور برگزار میشود؟
تیر و مرداد سال آینده و در کرواسی است. مسابقات جهانی بالاترین سطح دنیاست والان میخواهیم با کشورهای اروپایی و آفریقایی بازی کنیم و فرصت یکساله برای آمادهسازی تیم فرصت زیادی نیست.
تیم شما تا آن زمان میتواند آماده شود؟
بستگی به برنامهریزیهای فدراسیون دارد. اگر برنامه مدون و مستمر داشته باشد قطعا در مسابقات جهانی هم حرف برای گفتن خواهیم داشت. چون مسابقات جهانی آخرین مرحله است، همه تیمها با علم شرکت خواهند کرد و ما نمیتوانیم با برنامهریزی دوماهه و سهماهه دنبال نتیجه باشیم. اگر طبق برنامهای که من نیاز دارم پیش برویم جز هشت تیم اول جام جهانی خواهیم بود. با توجه به اینکه مسابقات جام جهانی بزرگسالان را نیز در پیش داریم امسال لیگ قطعا با توقفهای زیادی همراه خواهد بود و این به ما کمک خواهد کرد که بتوانیم در همان زمان اردوهایی برگزار کنیم. برنامه من برای آمادهسازی، آماده است و منتظر جلسهای هستیم که با فدراسیون برگزار شود. چون در سپاهان هم هستم اصلا دوست ندارم که به این تیم لطمهای به خاطر برنامهریزیها وارد شود به هرحال سپاهان خانواده من است.
یک مربی تیم ملی بر چه اساسی بازیکن مدنظر خود را انتخاب میکند؟
بچههایی که در تیم ما بودند حدودا یک سال و نیم قبل از بین ۴۰۰ تا بازیکن،فدراسیون طی یک برنامه آنها را استعدادیابی کرده بود. در مسابقات جوانان و نوجوانان که در اصفهان برگزار شد و از نزدیک آن مسابقات را دیدم چندنفری را خودم انتخاب کردم و همیشه در اردوها بهاندازه سه یا چهار نفر جای خالی میگذاشتیم برای کسانی که از طرف هیات استانها معرفی میشدند. به همین دلیل بچههایی که حضور داشتند افرادی بودند که واقعا حقشان حضور در این تورنمنت بود. من حتی بازیکنی که حقش نبود را در پستی خط زدم و بازیکنی که در پست دیگر حقش بود را انتخاب کردم و از اتفاق خوب جواب داد؛ شاید این کار را خیلی از مربیان دیگر نمیکنند؛ اما من تمام تلاشم را کردم که حق بهحق دار برسد و حق کسی ضایع نشود.
درباره چالشهای مسابقات بگویید؟
ما در تورنمنت قبرس شرکت کردیم و تیمهای خوب آلمان و بوسنی و ترکیه را گفتند شرکت میکنند اما آنها شرکت نکردند. تنها تیمی که میتوانستیم روی آنها حساب کنیم ازبکستان بود. یکبار در مرحله گروهی ازبکستان را با سه اختلاف بردیم، در فینال هم با پنج اختلاف بردیم. ازبکستان در مسابقات آسیایی در گروه ما بود خیلیها گفتند شما اشتباه کردید که با ازبکستان مسابقه دادید ولی به نظرمن الآن عصر ارتباطات است و همانگونه که من بازیهای ازبکستان را با یک جستجوی ساده دیدهام رقبای ما هم از تیم ما خبردارند. حتی ما چند روز قبل از شروع رقابتها با ژاپن مسابقه دادیم و با ۱۴ اختلاف بردیم. وقتی خبرش به ایران رسید مثل همیشه افرادِ ذهن آشوبی، گفتند ژاپن با تیم دومش بازی کرده درحالیکه ژاپن با تیم اصلی خودش بازی کرد. خلاصه کلام اینکه رقابتهای ما هرچقدر که جلو میرفت سختتر میشد و رسیدن به هدف نهایی برای ما مهمتر میشد. به هند ۶۴ گل زدیم که هیچ تیمی نتوانست اندازه ما به هند گل بزند. آخرین بازی گروهی ما با بحرین، میزبان رقابتها بود و هرکس میبرد مستقیما به جام جهانی صعود میکرد. اواخر بازی بهشدت ازنظر داوری ما را تحتفشار گذاشته بودند در حدی که بازی پنج بار توقف داشت و یکبار گل ما را در تابلوی امتیازات وارد نکردند یا مثلا سی ثانیه آخر یک پنالتی ناحق برای بحرین گرفتند که خدا کمک کرد و توپ گل نشد و در برگشت همان توپ روی بازیکن ما پنالتی دادند و پنالتی ما گل شد و با برد صعود کردیم.
درباره مسابقه نیم نهایی که با عربستان رقابت کردید ویژه برایمان توضیح دهید. از جو داخل اردوی بچهها تا آخر مسابقه با تیم این کشور؟
من چون خودم رشتهام تربیتبدنی هست، میدانم که اگر بازیکنی آمادگی ذهنی نداشته باشد و هرچقدر بدن آمادهای داشته باشد بازهم احتمال شکست خوردن بالایی دارد و اگر بازیکنی حتی بدن آمادهای نداشته باشد ولی ازنظر ذهنی انگیختگی سطح بالایی باشد میتواند حریف خودش را شکست دهد. برای همین قبل رفتن از ایران دو روز با کمک فدراسیون یک دکتر روانشناس را آوردیم و از او برای آمادگی ذهنی بچهها استفاده کردیم و بچهها به این باور رسیده بودند که میتوانند موفق بشوند. در هتل هم با آنها صحبت کردم و فیلم انگیزشی باهم دیدیم و از عواقب پیروزی در این مسابقه حساس آگاهشان کردم و اینکه حتی ممکن است داوران علیه ما باشند و دقیقا همینطور شد و از اول بازی داور خیلی از صحنهها را علیه ما سوت زد. هنگام سرود ملی نیز تماشاگران عربستانی موقع سرود ملی ما بیاحترامی کردند و نایستادند و همین موضوع باعث شد که به بچهها گوش زد کنم حق دادنی نیست و باید حقشان را در این بازی بگیرند. اینکه بتوانی بازیکن ۱۶ ساله را در این سطح رقابتها ۸۰ دقیقه ازنظر ذهنی، برانگیختگی، جنگندگی و بدنی در اوج نگهداری تا بتواند تا آخر رقابت کند کار بسیار دشواری است. این فشار فقط روی بازیکنان ما نبود و بازیکنان عربستان همفشار زیادی را تحمل کردند به شکلی که آخر بازی یکی از بازیکنان عربستان بیهوش و اگر پزشکیار ما آقای سرسنگی نبود این بازکن فوت میشد.خدا را شکر بچهها خوب درخشیدند و نشان دادیم به همه که با برنامهریزی صحیح همه کاری میتوان کرد.
و فینال...
من روزی که در گروه به کره باختیم به آقای پاکدل گفتم که فینال را به شما هدیه میدهم.من اگر در فینال پیروز میشدم یعنی باید یک خط روی تمام علم ورزش و معادلات ورزشی میکشیدیم. مربی کره بعد از مسابقه گفت ما ۶ سال است که با این بچهها کارمی کنیم. آنها در کودکی استعدادیابی شدهاند و همیشه در اردو هستند و حقوق دریافت میکنند و در کنار ورزششان درس هم میخوانند.کرهایها میلیمتری به هم پاس میدادند. حتی تاکتیکهایی که نیاز بهدقت و تمرکز بالابود رازمانی که تحتفشار بازیکنان ما بودند نیز بهراحتی انجام میدادند و این نشان میدهد این کار را صدها بار تکرار کردهاند که در چنین شرایطی مثل آب خوردن انجام میدادند. آنها امکانات فوقالعاده زیادی نیز داشتند و ما حتی سیستم آنالیزمان کاغذی بود.
در پایان؟
فدراسیون تمام تلاشش را کرد که باوجود محدودیتها در کنار ما باشد. مدینه فاضله نبود اما تلاش بود، کارا انجام میشد اما بهسختی. تشکر میکنم بابت اعتمادی که کردند به منی که هیچ شناختی روی نوجوانان نداشتم و ادعایی روی این کار نداشتم. تمام دوستان در تمام قسمتهای فدراسیون مخصوصا کمیته داوران که یکی دو روز قبل از اعزام تیم از آنها خواستم در یک کلاس قوانین جدید را برای بچههای ما توضیح دهند و با اطلاعات بهروز پا به این مسابقات بگذاریم. ممنونم از بچههای فدراسیون که غر زدنهای ما را تحمل کردند و واقعا کمک ما کردند و آقای اکرمی نیا که بهوسیله تماس و پیام صوتی با ایشان در ارتباط بودیم و همهاش هم طلبکار بودم. از همه افراد که کمک کردند و دستاندرکار بودند تشکر میکنم.