شناسایی ۴ شکاف در تحقق اهداف پایداری کسب وکارها
۹۳درصد مدیران ارشد در حوزههای فناوری اطلاعات، مالی و مسوولیت سازمانی اعتقاد دارند که برای موفقیت تجاری، پایداری فعالیتهایشان حیاتی است.
۳۷درصد از مدیران ارشد میگویند که پایداری را به طور کامل با هسته کسب و کارشان یکپارچه کردهاند.
۲۳درصد از تیمهای مدیریت ارشد، منابع مالی قابلتوجهی را به پایداری اختصاص دادهاند.
تفاوت معناداری که در آگاهی از اهمیت پایداری و برداشتن گامهای عملی در این زمینه دیده میشود، پژوهشگران را به بررسی دلایل اقدامات ناکافی شرکتها واداشت. آنها، چهار مانع و شکاف در تحقق اهداف سبز (پایدار) کسب و کارها شناسایی کردهاند: کیفیت دادهها، همکاریهای درونسازمانی، اختصاص سرمایه و اجرا.
درک ۴ شکاف
۱- شکاف سرمایهای
نخستین مشکل این است که بهرغم اهمیت پایدارسازی کسب و کارها، هنوز بودجه و سرمایه کافی به آن اختصاص نمییابد. بیش از ۹۰درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی عنوان کرده بودند که پایداری برای موفقیت تجاری مهم است (۶۷ درصد، آن را بسیار مهم و ۲۶درصد آن را به نسبت مهم دانستند). بیش از نیمی از تیمهای مدیریت ارشد ادعا کردهاند که به شدت متمرکز بر ریسکهای پایداری، فرصتها و اثرات آن هستند. با این حال، فقط نیمی از آنها سرمایه و بودجه لازم برای چنین برنامههایی را اختصاص دادهاند.
۲- شکاف اجرایی
شواهد نشان میدهد که مدیران، بحث پایداری کسب و کار را ارزشآفرینی مبتنی بر اعتبار و وجهه اجتماعی میدانند؛ نه ارزشآفرینی از طریق فعالیتها و عملیات شرکت. پاسخدهندگان به سوالات نظرسنجی عنوان کرده بودند که به اعتقاد آنها، پایداری بیشترین نتایج خود را در حوزههایی مانند بازاریابی و روابط عمومی به جای میگذارد. به تصور آنها، منافع ناشی از فعالیت سبز (پایدار شرکتها) به مواردی ناملموس مانند بهبود ارزش نشان تجاری، بهبود وجهه اجتماعی، تقویت روابط با ذینفعان و جامعه و تسهیل همکاریها و مشارکتها محدود میشود. این موارد، بیشتر در حوزههای ستادی شرکتها دیده میشود، سنجش ارزش پولیشان دشوار است و با فعالیتهای عملیاتی شرکتها فاصله دارند.
۳- شکاف یکپارچهسازی
همکاریهای ناکافی سرعت پیشرفت را کم میکنند. بدون سرمایه کافی یا هماهنگی بین تیمهای مختلف یک شرکت، به احتمال زیاد یکپارچگی پایداری هم آسیب خواهد دید. با آنکه بیشتر پاسخدهندگان به نظرسنجی از اهمیت پایداری برای موفقیتهای تجاری کسب و کار خود آگاه بودند، فقط ۳۷درصد از آنها ایدهها و برنامههای پایداریشان را با هسته عملیاتی کسب و کارشان یکپارچه کردهاند. یکپارچگی ناکافی بین پایداری و حوزههایی مانند مدیریت مالی یا فناوری یک ناکارآمدی بزرگ ایجاد میکنند. کارکنان بخش پایداری از اطلاعات فنی کافی برخوردار نیستند و کارکنان فنی، اطلاعات پایداری (زیستمحیطی و اجتماعی) مناسب ندارند. به این صورت، نمیتوان فرصتهای پایدار در بازار را شناسایی کرد و محصولات/خدمات مناسبی برای بهرهگیری از این فرصتها ارائه داد. یکپارچه نشدن حوزه پایداری با حوزههای مالی و فناوری شرکتها از آنجا اهمیت بیشتری دارد که هر دو حوزه سنتی را از عوامل مهم پیشرفت در پایداری تلقی میکنند. ۸۶درصد از مدیران، حوزه مالی را در پیشبرد اهداف پایدار و ۷۵درصد از آنها حوزه فناوری را بسیار مهم دانستند. مدیران ارشد متوجه بودند که بین این واحدهای درونسازمانی، همکاری کافی وجود ندارد و برای پایدارسازی کسب و کار، راهی به جز افزایش همکاریها و رسیدن به یکپارچگی فعالیتهای آنها نیست. البته بیشتر پاسخدهندگان این نوید را دادند که در دو سال اخیر، همکاری حوزههای پایداری با مدیریت مالی و فناوری بهبود یافته است.
۴-کیفیت دادهها
آخرین شکاف و مانع در ارزشآفرینی پایدار، کیفیت دادههاست. هنوز دادههای باکیفیت و مرتبطی درباره پایداری کسب و کارها تولید نمیشود. با این حال، فناوریها میتوانند ما را امیدوار به حل این مانع کنند. فناوری میتواند ردگیری و مدیریت ریسکهای پایداری، فرصتهای پایداری و آثار فعالیتها را تسهیل کند. در این صورت برنامهریزی و اجرای طرحهای پایدار کسب و کارها راحتتر میشود. ۸۰درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی عنوان کردند که برخورداری از دادههای باکیفیت برای رسیدن به اهداف پایدار بسیار مهم است. با این حال، فقط ۸درصد از آنها هماکنون به چنین دادههای باکیفیتی دسترسی دارند. فقدان دادههای ناکافی بهویژه آنجا اهمیت بیشتری مییابد که بسیاری از ایدههای پایدار، نوعی نوآوری تحولآفرین است که برای درک بهتر، نیازمند تجزیه و تحلیل اطلاعاتی فراوان هستند. همین اهمیت باعث شده است که نزدیک به دوسوم از مدیران ارشد شرکتکننده در این پژوهش عنوان کنند که طی دو سال آینده سرمایه بیشتری صرف تولید دادههای باکیفیت از نتیجه فعالیتهای پایدار خود خواهند کرد و ۶۵درصد نیز هماینک برای دو سال آینده خود برنامهریزی کردهاند.
منبع: zdnet