نگاه دیگران-بخش دویست و سی و پنجم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
کیسینجر استدلال کرد که مذاکره برای یک توافقِ دیگر اسرائیل-مصر مهم است؛ زیرا ایالاتمتحده اکنون با بحران قدرت اجرایی و شکست همکاری بین قوای مجریه و مقننه در زمینه سیاست خارجی مواجه است. اگر یک بحران بزرگ در خاورمیانه رخ دهد، این تنشها بهجای اتحاد حول رئیسجمهور باعث ایجاد تفرقه میشود. اقدام آمریکا آنقدر قاطع نخواهد بود، اقدام شوروی ریسکپذیری کمتری خواهد داشت و اروپاییها مانع از همکاری در زمینه انرژی و فشار بر اسرائیل خواهند شد. بااینحال، دیپلماسی موفق آمریکایی، همانطور که در توافق جدید بین اسرائیل -مصر آشکار شد، میتواند از این سناریوی آخرالزمانی جلوگیری کند. آلترناتیو همانا رفتن به ژنو در فضای بحرانی بود که در آن تمرکز بر تحمیل مرزهای۱۹۶۷ بود. اسرائیل باید انتخاب میکرد.
کیسینجر بهره سیاسی را که اسرائیلیها میتوانستند از مصر انتظار داشته باشند، کماهمیت جلوه داد؛ اما از اسرائیل هم انتظار نمیرفت که از قلمروهای حیاتی خود چشمپوشی کند. بازگشت اسرائیل در حفظ شکاف میان اعراب و جلوگیری از ادغام و به هم آمیختن نیروهای بینالمللی بود. پرز بعدها درباره این صحنه کلیشهای گفت: «داستانپردازی گرافیکی کیسینجر باعث شد که ما از خنده گریه کنیم. در میان پیشبینیهای او از فاجعه منطقهای یا جهانی قریبالوقوع و روایتهای عجیبوغریب او از دیپلماسی حرفهایاش، بهآرامی اما بهطور غیرقابلانکار شکلی از امتیازات ظاهر شد که وزیر در واقع آمده بود تا از ما بگیرد.» بااینحال، در این ارائه، اعتراف به ضعف آمریکا به این ترکیب اضافه شده بود که کارآیی معمول آن را تضعیف کرد. اینبار کیسینجر بهجای مایر مقابل رابین قرار گرفت. شریک جدید کیسینجر به همان اندازه که احساساتی بود، تحلیلگر هم بود. رابین قدمبهقدم بحث کیسینجر را از هم میگسست.
وی تصریح کرد که صلح هدف استراتژیک اسرائیل است و اینکه گامهای عملی در این راستا مورد نیاز است. او میخواست به سمت یک توافق موقت با مصر حرکت کند؛ اما این باید به سمت صلح باشد «نهفقط برای دادن، بلکه برای گرفتن چیزی در ازای آن». بهدست آوردن زمان ارزشمند بود؛ بهخصوص اگر کسانی را در مصر که خواهان جنگ نبودند، تقویت کند. اما اگر دو ماه بعد اسرائیل مجبور شد در موقعیت بسیار ضعیفتری به ژنو برود، امتیاز دادن در ازای گامی با مصر فایدهای نداشت، «زیرا ما سرزمینهایی را برای شروع یک روند مشخص دادیم و فرآیندی را بهدست آوردیم که سعی میکردیم از آن اجتناب کنیم.» کیسینجر اذعان کرد که بیتردید باید برای اسرائیل ما به ازایی وجود داشته باشد؛ اما همه آنهایی که او میتوانست به آن فکر کند قابلبرگشت بودند «بنابراین ما به ازای واقعی در یک فرآیند است، نه آنچه روی کاغذ است.»
او استدلال کرد که آنچه باید اسرائیل را نگران کند، فرآیند ژنو است که در آن خواستههای اعراب توسط ایالاتمتحده حمایت میشود. فرآیند گامبهگام او از آن جلوگیری میکند. او همچنین ایالاتمتحده را متعهد میکند که توافق موقت با مصر را به مسیر دیگری مرتبط نسازد، حتی اگر اطمینان داشته باشد که باید وانمود کند که در حال فکر کردن به گام دیگری با سوریه است. در این بدهبستان، میتوان شکافی را دید که بین تصورات آمریکایی و اسرائیلی دیده میشد. کیسینجر هنوز در کار مبادله قلمرو با زمان بود؛ رابین قصد داشت قلمرو را با صلح یا حداقل حرکتی معنادار بهسوی آن عوض کند. در حال حاضر، آنها اختلافات خود را با کاغذ میپوشاندند. رابین گفت خوب است و الزامات اسرائیل را به سادات بسپار. اما این شکاف بهزودی دوباره سر باز کرد و نشان داد که قابل پر شدن نیست.
پرز مخالفت کرد: «میخواهم تردیدهای صمیمانه خود را درباره سیاستی که اکنون در حال انجام آن هستیم، ابراز کنم.» اگر موضوع واگذاری زمین بود، اسرائیل میتوانست این کار را در ژنو انجام دهد؛ توجیه رویکرد گامبهگام دریافت چیزی در ازای آن بود. پرز گفت: «ما اجتناب از ژنو را بهعنوان غرامت فداکاری تلقی نمیکنیم.» اگر سادات حاضر بود اندکی بدهد، اسرائیل هم همین کار را میکرد؛ اما «آنچه ما با آن مخالف بودیم این است که یک قدم بلند برداریم و با یک قدم بسیار کوتاه مواجه شویم.» کیسینجر به پرز هشدار داد که حمایت از اسرائیل در کنگره و تشکیلات سیاست خارجی آمریکا در حال افول است.
دیدگاه غالب در آنجا این بود که ایالاتمتحده منافع خود را فدای اسرائیل میکند. وی گفت: «غیرقابلتصور است که ایالاتمتحده در یک بنبست در برابر درخواستهای بزرگ برای تسلیحات قرار بگیرد و دست به تحرکات دیپلماتیک نزند.» پرز را نمیتوان انکار کرد: «نکته مهم این است که ما خواهان حمایت آمریکا در ازای مقداری عقبنشینی از مصر هستیم.» کیسینجر که از این برداشت که از اسرائیل حمایت نمیکند ناراحت شد، صدای خود را بلند کرد: «سال گذشته چه کسی سیاست تقابل با اروپا را اجرا کرد؟» رابین مکالمه را به پایان رساند.
این ترس اسرائیل از «دادنِ بدون گرفتن» که به تکرار از سوی هر یک از قوای سهگانه اسرائیل در بده بستانشان با کیسینجر بیان شده است، بخشی اساسی از روان اسرائیل است. در راستای تنازع بقای سخت برای موجودیتی که مشخصه دوران دولتسازیای بود که رابین، آلون و پرز در دهههای شکلگیری اسرائیل تجربه کرده بودند، ترس از سوءاستفاده قرار گرفتن در اذهان اسرائیلیها رشد کرد. تجلی آن در کلمه عبری «فریِر» (freier) بود.« فریِر» یک احمق است؛ کسی که زودباوری، سادهلوحی و ضعف او بهراحتی قابل سوءاستفاده است. برای یک سیاستمدار اسرائیلی امری کُشنده است که احمق به نظر برسد.
در سال ۱۹۹۶، بنیامین نتانیاهو در مبارزات انتخاباتی خود علیه توافقنامه اسلو از این توهین استفاده کرد و اظهار کرد: «ما فریِر نیستیم. ما حاضر نیستیم بدون دریافت، چیزی بدهیم.» این به پیروزی او در انتخابات در برابر پرز کمک کرد و به زیربنای رویکرد سختگیرانه او در قبال فلسطینیها تبدیل شد. کیسینجر مفهوم روانشناختی این کلمه را درک کرد. ترس از دیده شدن بهعنوان یک «فریر» در ساختار رویکرد گامبهگام او برای ایجاد صلح وجود داشت. او از همکاران اسرائیلی خود میخواست که از داراییهای ملموس امنیتی خود در ازای تعهدات ناملموس عربی صرفنظر کنند، بهمنظور به تعویق انداختن درگیری و نه پایان آن. با توجه به این استعداد روانی اسرائیل، تهدیدهای وحشتناک کیسینجر درباره عواقب آینده بهیقین نتیجه معکوس داشت. اگر اسرائیل منزوی شود و درگیر جنگ شود و از سوی تنها متحدش رها شود، داراییهای امنیتی ملموسِ بیشتر - و نه کمتر- ضروری بود.
رابین و تیم مذاکرهکنندهاش بعد از ناهار با کابینه اسرائیل که طی آن کیسینجر به مدت دو ساعت درباره همه ترسهای اعضای آن «بریان» شد، روی «دادن» و «گرفتن» تمرکز کردند. کیسینجر گفت، هیچ فایدهای نداشت که درباره چیزی جز واگذاری گذرگاهها و میادین نفتی و آنچه در ازای آن ممکن بود، صحبت کنیم. رابین تصریح کرد که هیچ تصمیمی در کابینه برای تسلیم کردن بیش از ۳۰ تا ۵۰کیلومتر وجود ندارد. هیچ اسرائیلی بدون تضمینی بیان شده «که دیگر جنگی در کار نخواهد بود» گذرگاهها را واگذار نمیکند. کیسینجر بارها و بارها سعی کرد توضیح دهد که سادات نمیتواند با صلح دوفاکتو موافقت کند؛ درحالیکه بخش قابلتوجهی از سینا در اشغال است.
پس او چگونه قرار بود بقیه را پس بگیرد؟ اسرائیلیها از طریق ابزارهای مسالمتآمیز پاسخ دادند که تمایل ندارند بپذیرند که سادات محدودیتهایی درباره این مساله دارد که تا چه حد میتواند جلوتر از سایر اعرابی حرکت کند که اسرائیل در آن مرحله حاضر به دادن هیچگونه امتیازی به آنها نبود. آنها دوباره سعی کردند ایده آلون را درباره تعهد ۱۰ساله به عنوان جایگزین ترویج کنند. کیسینجر درک نمیکرد که اگر اسرائیل از عقبنشینی در جبههی دیگری امتناع کند، سادات چگونه میتواند این را برای برادران عرب خود توجیه کند.