بخش صد و هشتاد و ششم
تراژدی اجتنابناپذیر: کیسینجر و جهان او
کیسینجر بوروکراتِ ایدهآل را «کمیسر» مینامید و منظورش از این عبارت فقط «جایداران» [placeholders] در اتحاد شوروی نبود بلکه بوروکراتهای ایالات متحده هم بود. کمیسر/ بوروکرات شامل هر مدیر/ مقام دولتی بود که «جهانش بر اساس قوانین و مقررات تعریف میشد و در ساختن آن وی هیچ نقشی نداشت و مواد و مصالح آن نیز ربطی به او نداشت و در آن جهان، واقعیت از سوی سازمانی که فرد خود را در آن مییابد تهی میشود.» ذهنیت کمیسر میتواند منجر به مرگ هزاران نفر «بدون عشق و بدون نفرت» شود. حتی اگر نتیجه «خونین» نباشد، «تاثیر سیاست ملی بر «جایداران» مخرب است.»
ایستادگی در برابر این بوروکراسی ریشهدار و مستقر کار یک روشنفکر مستقل است. برخی روشنفکران بر حفظ آزادی خود با بیرون ماندن از تشکیلات دولتی اصرار میورزند اما کیسینجر از این مردم بهخاطر «کمالگرایی» یا برای مشارکت در اعتراضاتی که «اغلب بهخودیخود به یک هدف تبدیل شده» انتقاد میکرد. کیسینجر همکارانی را ترجیح میداد که خدمت عمومی را برمیگزیدند. کیسینجر اصرار داشت که روشنفکران «نباید مشارکت در سیاستگذاری را رد کنند زیرا انجام این کار تاییدکننده بنبست اداری است.» بااینوجود، کسانی هم که خدمت عمومی را برمیگزیدند مشکلات خاص خود را داشتند که باید برای تعامل با آن دستوپنجه نرم میکردند.