بر این اساس به سمت پلتفرم‌های جدید خواهیم رفت که افزایش تیراژ مطابق همین پلتفرم‌ها که قادر به پاس کردن استانداردهای ۸۵گانه خواهند بود، اتفاق خواهد افتاد.» حال سوال اینجاست که چگونه در شرایطی که خودروهای جدید تولیدی کشور نیز روی پلتفرم‌های قدیمی پیاده می‌شوند، قرار است به‌یک‌باره هفت پلتفرم جدید  طراحی و ارائه شود؟ «دنیای اقتصاد» در این رابطه با حسن کریمی سنجری به گفت‌وگو پرداخته است. سنجری در ابتدا تعریفی از پلتفرم ارائه داده و می‌گوید پلتفرم مجموعه‌ای از یک طراحی خودرویی شامل اجزای اصلی به انضمام فرآیند اجرایی masproduct و زنجیره تامین است. یعنی اگر خودرو ۴۰۰۰ قطعه داشته باشد برای همه اینها باید برنامه اجرایی و طراحی وجود داشته باشد که این کار هزینه‌ای حدود ۱ تا ۵/ ۱میلیارد دلاری را می‌طلبد.

وی تاکید می‌کند پلتفرم‌ها در جهان به طور مشترک بین شرکت‌ها به کار گرفته می‌شوند. برای مثال کیا خودروی اپتیمای خود را روی همان پلتفرمی تولید کرده که هیوندایی سانتافه را تولید کرده است. بنابراین به نظر نمی‌رسد منظور مسوولان از طراحی هفت پلتفرم به‌واقع پلتفرم باشد بلکه احتمالا منظور هفت مدل خودروی جدید است. این کارشناس خودرو این نکته را مطرح می‌کند که اگر واقعا منظور طراحی هفت پلتفرم جدید بوده، باید به این سوالات پاسخ دهند که اولا چه نیازی به هفت پلتفرم جدید است؟ دوما چه دانش فنی برای این کار در کشور وجود دارد؟ و سوال نهایی اینکه چنین سرمایه عظیمی را چگونه خودروسازان بدهکار تامین کرده‌اند؟ وی در ادامه با ذکر مثالی می‌گوید میتسوبیشی برای تولید ۲۵ مدل خودروی خود تنها از سه پلتفرم بهره می‌برد؛ بنابراین این اظهار‌نظر در مورد طراحی هفت پلتفرم نمی‌تواند کارشناسی‌شده باشد چراکه این موضوع به معنای تولید هفت مدل موتور خودرو، هفت مدل گیربکس و هفت نوع تکنولوژی کانکشن جدید است.  به نظر می‌رسد مسوولانی که چنین وعده‌هایی می‌دهند در تعریف پلتفرم دچار اشکالاتی هستند. اشکالاتی که می‌تواند انبوه وعده‌های محقق‌نشده را پروارتر و صنعت خودرو را بیش از پیش دچار حاشیه کند.