والاس ولز: من همچنین فکر می‌کنم که یک اتفاق طبیعی محتمل‌تر است. اما این شواهد به نظر من غیرمستقیم‌تر است؛ به این معنا که ما مقالاتی داریم که نشان می‌دهد، بر اساس نمونه‌های جمع‌آوری‌شده در ژانویه، بازار‌تر (ماهی‌فروشان) در ووهان، چین، یک محل قابل توجه در اوایل همه‌گیری بود. اما در حالی که این موضوع پیشنهاد و فراگیر است، به نظر من دلیلی برای شروع همه‌گیری از آنجا نیست. علاوه بر این، همه نشانه‌ها حاکی از آن است که اولین مورد انسانی در دسامبر، اگر نه زودتر، رخ داده است. ما چه چیزی را از دست داده‌ایم؟

فائوچی: خب، ظهور دو جدایه مجزا، دودمان A و B، واقعا به‌شدت استدلال می‌کند که این فقط یک رویداد ابرپراکنده نبوده است. A و B هر دو از بازار آمدند. A و B در اوایل هیچ جای دیگری نبودند. این شواهد بسیار قوی است؛ اما قطعی نیست. اما یک چیز دیگر که صحبت کردن درباره آن سخت است: از آنجا که هر دو ممکن است، حتی با کنار گذاشتن احتمالات، ما باید هر کاری را که برای جلوگیری از هر دو سناریو لازم بود، تقویت می‌کردیم: برای جلوگیری از یک اتفاق طبیعی جدید یا یک نشت آزمایشگاهی جدید. برای نشت آزمایشگاه، می‌توانید با بررسی مجدد دستورالعمل‌هایی که برای مطالعات انجام می‌دهید، مطمئن شوید که پروتکل‌ها وجود دارند و از شفافیت برخوردارند. از طرف دیگر، برای پرداختن به احتمال منشأ طبیعی، باید به رابط حیوان و انسان توجه زیادی داشته باشید و از شر این چیزهای مرطوب در بازار خلاص شوید که در آن حیوانات وحشی را در تماس نزدیک با انسان قرار می‌دهد. کاری که آنها نباید انجام می دادند: همان‌طور که می‌دانید، قانون این است که در بازار، حیوانات وحشی وجود نداشته باشند.

والاس ولز: من اخیرا مقاله‌ای در این مورد نوشتم - که برای اقدام لازم نیست بدانیم. اما اگر از سیاست فراتر برویم، اگر هنوز داده‌های قطعی نداریم و احتمالات را در ذهن خود متعادل می‌کنیم، چگونه باید درباره این دو را روایت کنیم؟ این دو داستان به نظر من بسیار متفاوت است. اگر درباره منشأ طبیعی صحبت می‌کنیم، ممکن است آن را به‌عنوان یک داستان اخلاقی درباره پیروزی ناقص دنیای مدرن بر طبیعت در نظر بگیریم و اینکه چگونه جهان طبیعی هنوز ما را تهدید می‌کند. اگر درباره سناریوی دوم بحث کنیم، یعنی اینکه از یک آزمایشگاه بیرون‌آمده صحبت کنیم، بیشتر، داستانی از جنس غرور است - یعنی ما این کار را با خودمان انجام دادیم؟

فائوچی: دیوید! فکر می‌کنم اگر سناریوی دوم باشد؛ یعنی اینکه کار را خودمان انجام دادیم، من در آنجا با شما کمی مخالفم. می‌گویم اگر نشت آزمایشگاهی باشد مسوولیت آن به عهده ماست. من فکر می‌کنم هر چه که باشد به عهده ماست.

والاس ولز: منظورتان چیست؟

فائوچی: رابطه حیوان و انسان چیزی است که باید به آن توجه زیادی داشته باشیم. آنفلوآنزای پرندگان این‌گونه اتفاق می‌افتد؛ پرندگان را در آغل با افراد و خوک‌ها در یک جا قرار می‌دهید.

والاس ولز: کشاورزانی که در یک جای محدود انواع دام‌ها را نگه می‌دارند...

فائوچی: اتفاقات طبیعی همیشه رخ می‌دهد. اما ما باید کاری برای آن انجام می‌دادیم. اگر این یک نشت آزمایشگاهی است، پس ما واقعا باید بسیار بیشتر مراقب پروتکل‌ها و آموزش‌ها و محدودیت‌ها می‌بودیم.

والاس ولز: اما اگر در نهایت (این ویروس) محصول فروشنده‌ای در بازار‌تر ووهان باشد که به‌طور غیرقانونی حیوانات را نگهداری می‌کند یا می‌فروشد مسوولیت آن کمی متفاوت است، درست است؟ من نمی‌خواهم درباره قدرت نظارت آمریکا بر هر آزمایش صورت‌گرفته در موسسه ویروس‌شناسی ووهان اغراق کنم - چه رسد به نفوذ مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا در موسسه ویروس‌شناسی ووهان. اما یک مولفه بزرگ آمریکایی در توسعه کل این شرکت بین‌المللی وجود دارد که به چندین دهه قبل بازمی‌گردد و شما (مرکز کنترل و پیشیگیری) در توسعه و تامین مالی آن نقش داشته‌اید.

فائوچی: اول از همه، همه گروه‌های اطلاعاتی موافق هستند که این یک ویروس مهندسی‌شده نبوده است. ازآنجا که این یک ویروس مهندسی‌شده نیست، پس چه چیزی از آزمایشگاه به بیرون درز کرده است؟ احتمال اینکه شخصی به بازار‌تر رفته و آلوده شده، محتمل است. او سپس به آزمایشگاه بازگشته و آن را به افراد دیگر داده است. به بیان دقیق، این نشت آزمایشگاهی نیست. این یک اتفاق طبیعی است.

  فکت:

 پس از حملات ۱۱سپتامبر، دولت فدرال سرمایه‌گذاری فوق‌العاده‌ای در خصوص آمادگی زیستی انجام داد و بودجه دفاع زیستی تحت نظارت فائوچی را از ۵۳میلیون دلار در سال۲۰۰۱ به ۵/ ۱میلیارد دلار در سال۲۰۰۳ افزایش داد. در سال۲۰۰۵، صدها دانشمند به تامین مالی چنین تحقیقاتی اعتراض داشتند. در سال۲۰۱۱، زمانی که دانشمندان هلندی ویروس N.I.H. (آنفلوآنزای پرندگان) را طوری طراحی کرد که به‌طور بالقوه در انسان قابل انتقال باشد، آن‌چنان واکنش علمی قابل توجهی را برانگیخت که ایالات متحده درحالی‌که سعی داشت تا پروتکل‌های جدید تدوین کند، مجبور شد تا چنین تحقیقاتی را متوقف کند.

والاس ولز: حتی در این مورد، خود تحقیق همچنان نقش دارد. اما وقتی می‌گویید همه موافقند که این یک ویروس مهندسی‌شده نبوده است، من چنین فکر نمی‌کنم. من فکر می‌کنم که آنها به‌طور کلی موافق هستند که هدفمند مهندسی نشده است تا یک سلاح زیستی باشد. من معتقد نیستم که آنها دیگر اشکال مهندسی را رد کرده باشند؛ مداخلات ژنتیکی مستقیم یا انتقال سریالی ویروس‌ها.

فائوچی: دیوید! تو می‌توانستی در سال۱۹۲۰ یک ویروس را گرفته و به‌صورت سریالی آن را منتقل کنی. من می‌توانم این کار را فردا در آشپزخانه شما انجام دهم. شما نیازی به انجام مهندسی ندارید.