تغییر زمین بازی فولاد؛ از تولید انبوه به رقابت فناورانه
در دهههای گذشته، افزایش ظرفیت و بهرهگیری از صرفههای ناشی از مقیاس، ستون اصلی استراتژی فولادسازان به شمار میرفت. اما نشانههای بازار جهانی نشان میدهد این الگو به تدریج به سقف کارآیی خود نزدیک شده است. از یکسو، رشد تقاضای فولادهای عمومی کندتر شده و از سوی دیگر، هزینههای تولید تحتتاثیر قیمت انرژی، الزامات کربنی و محدودیتهای محیطزیستی رو به افزایش است. در چنین فضایی، رقابت صرفا بر مبنای حجم تولید، حاشیه سود شرکتها را فرسایش میدهد و ریسکهای اقتصادی را تشدید میکند. در مقابل، فولادهای با ارزش افزوده بالا، بهویژه فولادهای پیشرفته با استحکام بالا، منطق اقتصادی متفاوتی دارند.
این محصولات که عمدتا در صنایع پیشران مانند خودروسازی، حملونقل و صنایع مهندسی کاربرد دارند، نهتنها از نرخ رشد بالاتری برخوردارند، بلکه به دلیل پیچیدگی فنی، الزامات کیفی و نیاز به دانش مهندسی پیشرفته، امکان ایجاد مزیت رقابتی پایدار را برای تولیدکنندگان فراهم میکنند. از همین رو، توسعه این گروه از محصولات را باید پاسخی عقلانی به تغییر ساختار تقاضا در بازار جهانی فولاد دانست. نگاهی به تجربه فولادسازان موفق جهان نشان میدهد این تغییر مسیر، حاصل تصمیمهای مقطعی یا واکنشی نبوده، بلکه نتیجه نقشه راه تدریجی و بلندمدت است. برای مثال، شرکت پوسکو کرهجنوبی که امروز بهعنوان یکی از بازیگران پیشرو در فولادهای پیشرفته شناخته میشود، مسیر خود را نه با جهش ناگهانی، بلکه با یک فرآیند مرحلهای آغاز کرد.
این شرکت ابتدا بر تثبیت کیفیت فولادهای معمولی و ارتقای کنترل فرآیند تمرکز کرد، سپس بهتدریج توسعه گریدهای خاص با استحکام بالاتر را در دستور کار قرار داد و در نهایت، با سرمایهگذاری در مهندسی محصول و همکاری نزدیک با خودروسازان، جایگاه خود را در بازار فولادهای پیشرفته تثبیت کرد. نکته قابل تأمل در این تجربه آن است که ورود به حوزه فولادهای پیشرفته، پیش از آنکه یک پروژه صرفا فنی باشد، یک تصمیم اقتصادی و سازمانی است. تولید این محصولات مستلزم سرمایهگذاری هدفمند در تجهیزات، ارتقای دانش فنی، توسعه نظامهای کنترل کیفیت و ایجاد پیوند پایدار میان واحد تولید و مصرفکننده صنعتی است.
برخلاف فولادهای عمومی، در این بخش از بازار، تولیدکننده صرفا عرضهکننده محصول نیست، بلکه به شریک فناورانه صنایع پاییندستی تبدیل میشود. از منظر راهبردی، میتوان مسیر ورود فولادسازان به حوزه فولادهای با ارزش افزوده بالا را در سه گام اصلی ترسیم کرد. در گام نخست، تمرکز بر تثبیت کیفیت، بهبود کنترل فرآیند و تولید گریدهای پایه با استحکام بالاتر قرار دارد؛ گامی که بیشتر نقش آمادهسازی زیرساخت و کاهش ریسک را ایفا میکند. در گام دوم، توسعه سبد محصولات ویژه، تعامل فنی با مصرفکنندگان صنعتی و ورود هدفمند به بازارهای تخصصی مطرح میشود. در نهایت، گام سوم به یکپارچهسازی فناوری، نوآوری مستمر و حضور فعال در زنجیرههای ارزش جهانی اختصاص دارد؛ مرحلهای که در آن فولادساز به بازیگری فناورمحور و اثرگذار تبدیل میشود. برای فولادسازان کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، این مسیر همزمان فرصت و چالش است.
ادامه اتکا به فولادهای عمومی در شرایط محدودیت انرژی و سرمایه، ریسکهای اقتصادی را افزایش میدهد، درحالیکه حرکت شتابزده و بدون نقشه راه به سمت محصولات پیشرفته نیز میتواند به افزایش هزینهها و کاهش بازده سرمایهگذاری منجر شود. از این رو، انتخاب مسیر میانی و تدریجی، مبتنی بر مزیتهای نسبی، شناخت بازار و اولویتبندی محصولات، اهمیتی دوچندان دارد. در این چارچوب، پرسشهایی نظیر انتخاب محصول مناسب، تعیین بازار هدف، نسبت تامین بازار داخلی و صادرات و سهم منطقی محصولات ویژه در سبد تولید، به تصمیمهای کلیدی مدیریتی تبدیل میشوند.
پاسخ به این پرسشها نیازمند نگاه واقعبینانه، تحلیل اقتصادی دقیق و پرهیز از رویکردهای شعاری است. تجربه جهانی نشان میدهد موفقترین فولادسازان، آنهایی بودهاند که توسعه فناورانه را نه بهعنوان یک جهش کوتاهمدت، بلکه بهمثابه یک مسیر مستمر و قابل یادگیری دنبال کردهاند. در نهایت اینکه صنعت فولاد وارد مرحلهای شده است که در آن «رقابت فناورانه» جایگزین «رقابت حجمی» میشود. آینده این صنعت به توانایی بنگاهها در ترکیب عقلانیت اقتصادی، نوآوری فناورانه و تصمیمگیری مرحلهای وابسته است. تغییر زمین بازی آغاز شده و فولادسازانی که بتوانند خود را با قواعد جدید این بازی تطبیق دهند، جایگاه پایدارتری در بازار آینده خواهند داشت.
* صاحبنظر حوزه فولاد