چرا اقتصاد چرخشی شد؟

به نظر می‌رسد نگاه ما در ایران در مواجهه با این چشم‌انداز نو درکی فانتزی است، همچنان که مفاهیمی چون «‌توسعه پایدار»، «تغییرات اقلیمی»، «اقتصاد سبز» و... این‌گونه معنا یافتند. فانتزی به معنای بی‌‌‌اولویت، متعلق به آینده، در فضایی دور از اقتصاد کلان ملی و مسائل جاری صنعت ما و متعلق به جهان صنعتی؛ همچنان که در برخی حوزه‌‌‌های اقتصادمحیط‌زیست شاهد بوده‌‌‌ایم در خوش‌بینانه‌ترین حالت تدوین پیوست‌های سهل‌گیرانه زیست محیطی برای طرح‌های صنعتی یا ارائه راه‌حل‌‌‌های استارت‌آپی جالب اما مقیاس‌ناپدیر، عملیاتی‌‌‌ترین گزینه‌‌‌های اجرایی بوده است. از منظر دیگر اقتصاد چرخشی به اقتصاد بازیافت تقلیل داده می‌شود و این خطا از تعاریف ساده اقتصاد چرخشی یا مثال‌های شناخته‌شده الهام گرفته می‌شود. به گمانم برای عبور از این ادراک ناصحیح و شناخت بهتر اقتصاد چرخشی، سه گزاره کلیدی را باید مورد توجه قرار داد. اول: اقتصاد چرخشی نه گونه‌ای از اقتصاد فانتزی و نوپدید که یک رویکرد مقیاس‌یافته جهانی با چشم‌اندازهای روشن و جاه‌طلبانه است؛ دوم: اقتصاد چرحشی با دربرگرفتن تمام زنجیره تولید صنعتی نقش بسزایی در هر مدل توسعه‌ای در جهان امروز ایفا می‌کند و در هر موقعیتی از اقتصاد- از پیشرفته‌ترین کشورها تا کشورهای کاملا توسعه‌نیافته- به‌صورت بومی معنا می‌‌‌یابد؛ سوم: اقتصاد چرخشی برخلاف عمده رویکردهای جاری عمده محورهای اقتصاد محیط‌زیست نه با رویکردی هشدار‌دهنده و تهدید‌محور که با فرصت‌محوری، پنجره‌های جدیدی به اقتصاد صنعتی می‌‌‌گشاید.

نقطه آغاز اهمیت اقتصاد چرخشی توجه به منابع است. افزایش سطح مصرف منابع، مسیر رشد جوامع بشری را در تاریخ اقتصاد هدایت کرده است. در دنیای صنعتی سرانه مصرف منابع حدودا چهار برابر جوامع کشاورزی شد و این میزان با گسترش جوامع صنعتی و رشد سریع اقتصاد جهانی در طول قرن گذشته افزایش فزاینده داشته است. استخراج و استفاده از منابع بین سال‌های ۲۰۱۵-۲۰۰۰ معادل بیش از نیمی از منابع استخراج شده در ۲۰۰۰ – ۱۹۰۰ بوده است. در قرن گذشته جهان شاهد رشد چهار برابری جمعیت و افزایش ۲۳ برابری تولید اقتصادی بوده است. آمارها نشان می‌دهد افزایش یک درصدی در تولید ناخالص داخلی با حدود ۰.۸‌درصد رشد مصرف منابع همراه خواهد بود. با همگرایی جهانی در بهبود استانداردهای رفاهی زندگی، همراه با رشد جمعیت، انتظار می‌رود تقاضای جهانی برای مصرف منابع تا سال ۲۰۵۰، حداقل دو برابر شود. بنابر گزارش بانک جهانی این افزایش بی‌رویه، علاوه بر کمبود دسترسی به منابع، مشکلات محیط‌زیستی را بیش از پیش افزایش خواهد داد. از سوی دیگر تقاضای بیشتر قیمت استخراج منابع، مصرف جهانی انرژی را افزایش خواهد داد و به‌طور مستقیم در چرخه زیست‌بوم آب، هوا و خاک اختلال ایجاد خواهد کرد. امروزه ۹۰‌درصد مصرف منابع جهانی ختم به پسماند می‌شود و حدود ۹۰‌درصد از دست رفتن تنوع زیستی و ۳۳‌درصد از موضوعات سلامت از آلودگی هوا به‌طور مستقیم به استخراج و پردازش مواد مرتبط است.

با وجود هشدارهای مکرر جهانی توجه جدی به موضوع مدیریت منابع در مقیاس جهانی به کندی پیش رفته است. در سال‌های اخیر تبیین فرصت‌های اقتصادی این چالش، چشم‌انداز جدیدی را با تبدیل اقتصاد فعلی جهانی از مدل خطی (مصرفی‌) به مدل دایره‌ای (چرخشی) گشوده است که علاوه بر همگرایی جهانی بهتر، مورد توجه فعالان اقتصادی نیز قرار گرفته است. از این رو می‌توان گفت مزیت چارچوب‌‌‌های مفهومی اقتصاد چرخشی به سایر مفاهیم مشابه حوزه توسعه پایدار، ظهور مدل‌‌‌های کسب‌و‌کار موفقی است که برای سرمایه‌گذاران و صنعتگران در هر اقتصادی معنادار و مشارکت‌برانگیز است و امیدواری برای شتاب این تبدیل را بیشتر می‌کند. البته دو ابرچالش جهانی کرونا و جنگ در سال‌های اخیر نیز در توجه جدی به مدیریت منابع و زنجیره تامین صنعتی موثر بوده است.

به عنوان نمونه در اتحادیه اروپا تولید پسماندهای غیر‌معدنی با افزایش نرخ سالانه ۴.۲‌درصد در ۲۰۱۸-۲۰۰۴ به ۸۱۲ میلیون تن رسیده است حال آنکه سرعت به‌کارگیری منابع مورد استفاده حاصل از بازیافت پسماند کند است آنچنان‌‌‌که در بازه ۲۰۲۰-۲۰۰۴ از ۸.۳‌درصد به ۱۲.۸ رسیده و همچنان بیش از ۸۷‌درصد مصرف منابع تولید از مواد دست اول تولید می‌شود. با تحت‌تاثیر قرار گرفتن تامین منابع اولیه در سال‌های اخیر شوک‌های جدی به اقتصاد اروپا وارد شد. وابستگی زنجیره جهانی به تولید کودهای شیمیایی نیتروژنی مثال دیگری است که بعد از جنگ اوکراین و روسیه زنجیره صنعت جهانی غذا را تحت‌تاثیر جدی قرار داد. در مورد فسفر عمده منابع جهانی در بخش‌های محدودی از جهان وجود دارد و با افزایش جمعیت جهان به ۱۰ میلیارد نفر تا سال ۲۰۵۰ چالش تامین آن بیشتر خواهد شد. از این رو در سال‌های اخیر، برنامه‌های مدیریت چرخه نیتروژن-فسفر و فناوری‌های مرتبط به بازیابی این مواد از یک موضوع حاشیه‌ای به یک امر راهبردی تبدیل شده است. در اقتصادهای در حال توسعه نیز با افزایش جمعیت، نیاز به فرآوری منابع طبیعی و زیرزمینی دست‌نخورده، و ساختارهای غیر‌بهینه صنعتی از عوامل مهم توجه به اقتصاد چرخشی است.

نکته قابل ملاحظه در مرور تجربه‌های موفق اقتصاد چرخشی پیاده‌سازی تصمیم‌های امکان‌پذیر با اثرات بزرگ اقتصادی است که علاوه بر حل چالش‌های کلیدی و بحرانی فرصت‌های جدید فراهم می‌آورد. تجربه موفق سنگاپور در مدیریت بازیابی منابع آبی نشان داده در صورت اجرای فراگیر این اقدامات تقاضای پیش‌بینی‌‌‌شده برای آب و عرضه در دسترس آن در آینده به‌شدت تحت تاثر قرار می‌گیرد. سنگاپور با چالش‌هایی مانند محدودیت منابع آب شیرین و وابستگی به واردات، در استقبال از آب بازیافتی، پیشگام بود. این تعهد دیرینه به پیشرفت تکنولوژی و کنترل دقیق کیفیت به سنگاپور اجازه داده است منابع آب خود را متنوع کند، اتکا به تامین‌کنندگان خارجی را کاهش دهد و در برابر کمبود بالقوه آب مقاومت کند. در کره‌جنوبی در حالی که روند بازیابی ضایعات مواد غذایی در سال ۱۹۹۵ کمتر از ۲‌درصد بود با ممنوعیت دفن زباله‌‌‌های غذایی در سال ۲۰۰۵ این رقم به ۹۵‌درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده و بازیافت ضایعات خانگی مواد غذایی منجر به تولید خوراک دام و ابتکارات کشاورزی در تولید کمپوست شده است.

AdobeStock_593046191 copy

در شنزن چین بیش از 16هزار اتوبوس شهری برقی ذرات معلق را 4.3 میلیون تن و انتشار کربن را 6000 تن کاهش می‌دهد. در هند، شهر چنای با هدف استفاده مجدد 10‌درصد از فاضلاب جمع‌آوری‌شده، پساب تصفیه‌شده را به کاربران صنعتی می‌فروشد و امروزه می‌تواند تمام هزینه‌های عملیاتی و نگهداری این فرآیند را پوشش دهد. در بوئنوس آیرس، آرژانتین با جایگزینی بهینه‌سازی به‌جای افزایش ظرفیت در تصفیه‌خانه‌های فاضلاب صرفه‌جویی 150 میلیون دلاری در هزینه‌های سرمایه‌گذار حاصل شده است. ده‌ها مثال دیگر از این نوع گویای کارکرد بالای‌ سازوکارهای تحقق این اهداف است. با این حال اگر‌چه توسعه مدل‌های کسب‌و‌کاری نوظهور توسط بخش خصوصی از پیشران‌های رشد اقتصاد چرخشی است نیاز به سیاستگذاری متمرکز و منسجم ملی برای عملیاتی کردن این فرصت‌ها ضروری و همچنان حلقه مفقود توسعه این اقتصاد بوده است.

ایجاد بازارهای جدید، توسعه مدل‌های کسب‌و‌کار نو و زیست‌بوم‌‌‌ها از دیگر موضوعات مورد توجه در اقتصاد چرخشی است. در نظرسنجی موسسه گارتنر 74 ‌درصد از رهبران جهانی زنجیره تامین صنعتی، انتظار دارند فعالیت‌های اقتصاد چرخشی آنها در بازه 2025- 2022رشد جدی خواهد کرد که گویای اقتصادی بودن این چشم‌اندازهاست. به عنوان نمونه زباله‌های الکترونیکی تولید شده در جهان در سال 2019 حاوی 57 میلیارد دلار ارزش مواد خام بوده است. در این راستا شرکت‌هایی با مدل‌های کسب و کاری نو به حل این مساله پرداخته‌اند و تعامل آنها با هم زیست‌بوم‌های جدید اقتصادی را توسعه داده است که از تولید تا صادرات و از اشتغال تا توسعه فناوری را پشتیبانی می‌کنند. سهم بازار خودروهای الکتریکی بین سال 2021-2019 سه برابر شده و رشد در این بازار ادامه دارد. در حالی که این بازار جدید باعث کاهش سوخت فسیلی می‌شود، چالش‌های زیست‌محیطی و افزایش هزینه‌های ناشی از آن در کمبود مواد معدنی موردنیاز برای تولید باتری جدی است.

در این زمینه شرکت‌های Solvay، Renault و Veolia در حال تشکیل یک زیست‌بوم بازیافت باتری هستند. شرکت Solvay با افزایش مقیاس فرآیندهای شیمیایی استخراج و تصفیه مواد معدنی مانند کبالت، نیکل و لیتیوم، برای استفاده مجدد در باتری این زنجیره را کامل می‌کند. مثال دیگر خدمات چرخشی، مانند تعمیر و سرویس محصول است که پیش‌بینی می‌شود که رشد چشمگیری در سال‌های پیش رو خواهد داشت. در اروپا بازار کالاهای مصرفی از جنبه تعمیر محصول و خدمات یک فرصت تجاری 50 تا 70 میلیارد یورویی تا سال 2030 است. طبق نظرسنجی آینده زنجیره تامین توسط موسسه گارتنر، 78‌درصد از رهبران زنجیره تامین انتظار دارند که طی سه تا پنج سال آینده، مشتریان فقط محصولاتی را خریداری کنند که منبع تولید، بسته‌بندی، تحویل و بازگرداندن آن مشخص باشد که نشانه تغییرات شگرف حاصل از اثرگذاری اقتصاد چرخشی است.

خوشبختانه ساختار توسعه اقتصاد چرخشی نه لزوما فناوری‌محور است، نه نیازمند دسترسی‌های خارجی ویژه است و نه پیچیدگی‌های حاصل از چالش‌های جاری اقتصاد ایران مانعی برای توسعه آن است. چرایی این موضوع را مختصرا می‌توان به سه دلیل «بومی‌‌‌گرایی ذاتی»، «بهینه‌محور بودن» و «فرصت‌آفرینی» اقتصاد چرخشی نسبت داد. بومی‌گرایی به این معناست که اهتمام توسعه مدل‌های اقتصاد چرخشی تمرکز بر منابع و ظرفیت‌های محلی است. بهینه‌محور بودن به این معناست که هر سیستمی با هر سطح از کارآمدی امکان بهینه‌سازی خود و مدیریت زنجیره تولید خود را خواهد داشت. فرصت‌آفرینی به این معناست که برخلاف عمده رویکردهای زیست‌محیطی به توسعه صنعتی، در اقتصاد چرخشی فرصت‌های اقتصادی درآمدزا و اشتغال‌آفرین برجسته شده است. علاوه بر این اقتصاد چرخشی لزوما اقتصاد دانش‌بنیان (فناوری‌محور) نیست. به این معنا که نقطه توسعه این اقتصاد، نه اکتساب فناوری، که اقداماتی از جنس تنظیم‌گذاری‌های دولتی در تخصیص و مصرف منابع است که با هدف‌گذاری‌های شفاف قابل پیگیری است.

بر این اساس پیشنهادهای زیر می‌تواند به عنوان رویکردهایی برای حرکت به این سمت مورد تامل قرار بگیرد:

1-  توجه صحیح به قلمرو اقتصاد چرخشی و پرهیز از تقلیل دادن آن به اقتصاد پسماند یا ساده‌سازی‌های سهل‌انگارانه دیگر گام اول در شناخت صحیح قلمرو این موضوع است. به عنوان نمونه از رویکردهای مهم اقتصاد چرخشی توجه جدی به طراحی محصول برای حذف ضایعات است. بر اساس گزارش کمیسیون محیط‌زیست اتحادیه اروپا، 80‌درصد از اثرات زیست محیطی محصولات در مرحله طراحی مشخص می‌شود. منظور از طراحی گستره طراحی محصول، طراحی بسته‌بندی، فرآیندها و سیستم‌هایی است که تولید پسماند را کم یا حدف می‌کند. بنابراین انتشار مطالعات موردی در مورد تجربیات موفق جهانی در شناخت قلمرو عملیاتی اقتصاد چرخشی ضروری است.

2- با توجه به رویکردهای نوین حکمرانی داده‌محور، بومی‌سازی شاخص‌های توسعه اقتصاد چرخشی ورود به این حوزه را در سطح صنعتی و خصوصی تسهیل می‌کند. به نظر می‌رسد به‌جای کلی‌گویی‌‌‌های مرسوم، تدوین و نشر گزارش‌های سیاستی شفاف در مورد وضعیت فعلی این شاخص‌‌‌ها و بومی کردن آنها با اهداف قابل دستیابی در کوتاه‌مدت گام مهمی برای شناخت فرصت‌های کشور در این حوزه باشد. این موضوع مساله تقسیم کار دولت و بخش خصوصی را نیز با رویکردی تازه بازنگری خواهد کرد. به عنوان نمونه تغییر نقش دولت از تامین‌کننده انرژی به خریدار انرژی از بخش خصوصی و الزام بخش خصوصی به تامین انرژی و تسهیل فروش و صادرات آن را می‌توان نام برد.

3- همچنان که آگاهیم تدوین سندهای غیرعملیاتی سیاستی و لوایح قانونی پیچیده غیر‌الزام‌آور در اجرا و ضعف در نظارت تجربه‌ای ناکارآمد در برخی حوزه‌ها بوده است. جایگزین این امر می‌تواند برنامه‌های اقدام‌سالانه یا دوسالانه در سطح استانی/شهری باشد که با اهداف قابل اندازه‌گیری مشخص و قابل دستیابی قابلیت جلب مشارکت بخش خصوصی در بازه‌های کوتاه را دارد. امروزه در شهرهای مختلف دنیا متناسب با مسائل مهم شهری برنامه اقدام ارائه می‌شود و اولویت‌های سرمایه‌گذاری خصوصی شفاف می‌شود. امکان اینکه مثلا شهر اصفهان یک برنامه شفاف دوساله با چهار هدف مشخص و عملیاتی برای مشارکت صنایع، سازمان‌های مردم‌نهاد و سرمایه‌گذاران داشته باشد به سادگی شدنی است. اهمیت این امر آنجاست که در این حوزه برهم‌کنش اقتصاد، محیط‌‌‌زیست و جامعه ظرفیت همگرایی طیف‌های‌ وسیعی از متخصصان را به طور طبیعی بالا می‌‌‌برد و امکان موفقیت در تحقق اهداف را بیشتر می‌کند.

4- ظرفیت بزرگی برای اقتصاد چرخشی در زمینه اقتصاد دانش‌بنیان وجود دارد. البته توجه به این امر نیازمند این است که نسل جدیدی از شرکت‌های دانش‌بنیان مورد توجه باشند. اینکه بپذیریم مثلا یک واحد تولید مبتنی بر ضایعات مواد غذایی در یک شهر کوچک کاری کم‌ارزش‌تر از ساخت یک دستگاه آزمایشگاهی با فناوری پیشرفته در یک شرکت دانش‌بنیان نوپا نمی‌کند. با این تفاوت که شرکت اولی به‌صورت بومی به حل مساله و تولید ثروت می‌‌‌پردازد و دومی در ابهام نداشتن مشتری، عدم‌تنوع محصولی و ناتوانی در ورود به بازار جهانی چالش مقیاس‌پذیری خواهد داشت. امروزه تنوعی از شرکت‌های نوپا در حوزه اقتصاد چرخشی در سراسر دنیا آغاز به کار کرده‌اند که مدل‌های توسعه کسب‌و‌کار آنها در ایران و به‌صورت بومی قابل اجراست. توجه به توسعه اقتصاد دانش‌بنیان مبتنی بر مدل‌های نوظهور کسب‌و‌کار می‌تواند ماموریتی جدید برای توسعه این اقتصاد در ایران باشد. شکوفایی اقتصاد چرخشی نیازمند شکل‌گیری و تثبیت مدل‌های کسب‌وکار نوظهور در سطح بومی است. تجربه‌های موفق در سطح بنگاهی در کشور نشان داده ظرفیت منابع انسانی ما برای این موضوع قابل ملاحظه است.

5- یک جنبه مهم توسعه اقتصاد چرخشی ظرفیت آن در بهره‌وری صنایع سنتی است. در هند صنعت نساجی 3.2درصد از GPD و 13‌درصد از صادرات این کشور را با اشتغال‌زایی 45 میلیون نفری تشکیل داده است. چنین صنعتی با سرعت رشد بالا سالانه 425 میلیون مترمکعب آب مصرف می‌کند. هندی‌‌‌ها برای توسعه و رقابتی کردن این صنعت در سال‌های آینده به‌طور جدی به اجرای برنامه‌‌‌های اقتصاد چرخشی پرداخته‌‌‌اند. چنین رویکردی مسیری برای تحول مبتنی بر بهره‌‌‌وری در بسیاری از صنایع کلاسیک خواهد بود و برای ما فرصتی الهام‌بخش برای رقابتی‌تر شدن و ورود به بازارهای جهانی فراهم می‌کند.

* پژوهشگر توسعه پایدار در دانشگاه سیدنی