Untitled-2 copy

Untitled-3 copy

ثروت و سقوط

اسپانیا در حدود سال1500 میلادی یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بود؛ اما در طول دو قرن بعدی این کشور به یک باتلاق اقتصادی تبدیل شده بود. شاید بتوان در یک جمله گفت که اسپانیا در ابتدا رونق گرفت؛ اما از تورم بالای ناشی از ورود نقره و طلای آمریکای لاتین رنج برد و در نتیجه نفرین منابع که ابعاد اقتصادی و سیاسی داشت، فقیرتر شد. شاید بهترین راه مقایسه توسعه اسپانیا با شرایط فقدان کشف ثروت بادآورده استفاده از روش سینتیک کنترل باشد. این روش اقتصادسنجی از متدهای تخمین رابطه علّی است و به این صورت عمل می‌کند که مثلا روند توسعه یک کشور پس از یک رخداد بزرگ (در اینجا کشف ثروت آمریکای لاتین) را با همان کشور در شرایطی که این رخداد صورت نمی‌گرفت (ثروت کشف نمی‌شد) مقایسه می‌کند.

در اینجا اسپانیا و ثروت بادآورده آن متغیر اصلی است و اسپانیا در شرایطی که این ثروت کشف نمی شد «خلاف واقع اسپانیا» نام دارد. اقتصاددانان بزرگی مانند آلبرتو آبادی (2021) توصیه کرده‌اند که در استفاده از این روش برای تخمین رابطه علّی باید احتیاط و دقت بسیار صورت گیرد. اسپانیا در اوایل قرن شانزدهم یک قدرت درجه یک اروپایی بود؛ اما رشد اقتصادی آن در پایان قرن شانزدهم کند شد و جای خود را به یک افول مداوم داد و سپس از اروپای غربی عقب ماند. درحالی‌که مدتی است همه متفق‌القولند که شواهد بسیار فراوانی از افول گله‌داری، کشاورزی، صنعت و تجارت در اسپانیا در قرن هفدهم وجود دارد، در حال حاضر هیچ اتفاق نظری در ادبیات توسعه درباره علت اصلی افول اسپانیا وجود ندارد. با استفاده از روش کنترل مصنوعی تقویت‌شده (سینتیک کنترل) برای تجزیه و تحلیل تاثیر هجوم ثروت آمریکای لاتین به اسپانیا نشان داده می‌شود که اگر این ثروت بادآورده به اسپانیا منتقل نمی‌شد، این کشور صنعتی‌تر و ثروتمند‌تر بود.

 در شکل (1) سری زمانی نشان داده‌شده توسط خط تیره، تکامل واقعی سطح قیمت (برحسب واحد نقره اندازه گیری شده) را برای اقتصاد اسپانیا نشان می‌دهد، در حالی‌که خط چین روشن، خلاف واقع مصنوعی تخمین زده‌شده را نشان می‌دهد. یافته‌ها نشان می‌دهد که در مقایسه با یک خلاف واقع مصنوعی، سطح قیمت در اسپانیا تا اواسط قرن هفدهم تا 200درصد بیشتر افزایش یافت. با توجه به تولید ناخالص داخلی سرانه، همان‌طور که در شکل2 نشان داده شده است، اسپانیا برای حدود یک قرن عملکرد بهتری از سایر کشورهای اروپایی داشت و تا سال1600، نزدیک به 40درصد بیشتر از خلاف واقع خود بود. با این حال، این تاثیر در 150سال بعد معکوس شد و در سال1750، تولید ناخالص داخلی سرانه 40درصد کمتر از آن چیزی بود که اگر اسپانیا تحت تاثیر امواج ثروت بادآورده آمریکای لاتین قرار نمی‌گرفت.ما استدلال می‌کنیم که مکانیسم پشت الگوهای مشاهده‌شده در اسپانیا یک نفرین منابع بود که هم بعد اقتصادی (بیماری هلندی) و هم بعد سیاسی داشت. نتایج ما همچنین این واقعیت را برجسته می‌کند که رخدادهای پولی می‌توانند پیامدهای توزیعی و دائمی بلندمدت داشته باشند.

 درآمد سرانه اسپانیا

اسپانیا در قرن هجدهم و نوزدهم به یکی از فقیرترین کشورهای اروپای غربی تبدیل شد و یکی از آخرین کشورهایی بود که تا اواسط قرن بیستم وارد رشد اقتصادی مدرن شد. در این مقاله، تاثیر بلندمدت ورود فلزات گرانبها از دنیای جدید، از حدود سال1500، روی توسعه اقتصادی اسپانیا در قرن‌های بعدی بررسی می‌شود. نکته مهم این گزارش این است که اکتشاف معادن در آمریکای اسپانیایی برای اقتصاد اروپا برون‌زا بود؛ زیرا به کشف تصادفی معادن جدید و شرایط محلی در قاره آمریکا بستگی داشت. نکته مهم دیگر این است که اسپانیا از کشورهای اروپای غربی بود و در داستان افول اقتصادی آن نمی‌توان چندان رد نهادها را دنبال کرد.

*  پژوهشگر توسعه