بررسی شرکتهای تولیدکننده قند و شکر نشان میدهد
سایه تصمیمات دولتی بر سودآوری قندیها
قند و شکر هم به صورت مستقیم به مصارف خانگی میرسند هم در سایر صنایع غذایی به عنوان بخشی از مواد اولیه مصرف میشوند. مقدار مصرف سالانه ایران 2/ 2 میلیون تن است که 2 میلیون تن آن توسط کارخانههای داخلی تولید و 2/ 0 میلیون تن آن وارد میشود. مواد اولیه این صنعت چغندرقند و نیشکر است. در ایران 44 شرکت تولیدکننده قند و شکر وجود دارد که مواد اولیه مصرفی 35 شرکت از آنها چغندرقند و 9 شرکت دیگر نیشکر است. از بین شرکتهای مصرفکننده چغندرقند 9 شرکت به دلیل فرسودگی ماشینآلات و بهصرفهنبودن راهاندازی مجدد آنها غیرفعال هستند. از بین 26 شرکت باقیمانده نیز سهام 16 شرکت در بورس پذیرفته شده است.
قیمتگذاری دستوری و کاهش حاشیه سود
قیمتگذاری مواد اولیه و محصولات این صنعت دستوری است و نرخ آنها توسط دولت تعیین و اعلام میشود. بنابراین تصمیمات دولتی در رابطه با قیمتگذاری مواد اولیه و محصولات تاثیر قابلتوجهی بر سودآوری این شرکتها دارد. علاوه بر این واردات شکر نیز تاثیر زیادی بر سودآوری این شرکتها دارد. میزان واردات شکر بستگی به تعرفه واردات و نرخ دلار دارد. تعرفه واردات شکر نیز دستوری و بسته به تصمیمات دولت است. بنابراین تصمیمات دولتی و نحوه قیمتگذاری و تعیین تعرفه واردات شکر توسط دولت میتواند سودآوری این شرکتها را تا حد قابلتوجهی جابهجا کند.
در 10 سال اخیر روند قیمت چغندرقند و شکر به گونهای بوده که افزایش قیمت چغندرقند 35 درصد بیشتر از شکر بوده است. این در حالی است که مواد اولیه حدود 80 درصد بهای تمام شده محصولات این صنعت را شامل میشود. همین امر روند حاشیه سود این شرکتها را طی ده سال اخیر کاهش داده به گونهای که به دلیل عدمصرفه اقتصادی انگیزه برای سرمایهگذاری در این صنعت کاهش پیدا کرده است. محصولات فرعی مانند تفاله و ملاس در کنار قند و شکر اهمیت زیادی در سودآوری این شرکتها دارند. به طوری که حدود 25 درصد سود این شرکتها ناشی از فروش این محصولات است. در چند سال اخیر با وجود رشد قیمت چغندرقند بیشتر از شکر، قیمت تفاله و ملاس با اختلاف زیادی نسبت به چغندرقند رشد پیدا کردهاند. دلیل رشد قیمت این محصولات کاربردهای آنهاست به گونهای که از تفاله به عنوان خوراک دام و از ملاس برای تولید الکل استفاده میشود.
P/ E بالای صنعت
میانگین P/ E شرکتهای فعال در این صنعت که سهام آنها در بورس پذیرفته شدهاند، 8/ 42 است. با توجه به ریسکهای پیش روی این صنعت و نداشتن برنامه طرح توسعه در اکثر این شرکتها، این عدد بالا به نظر میرسد و دلیل آن عمدتا عدمتعادل در قیمت سهام این شرکتهاست. منظور از ریسک بالا، قیمتگذاری دستوری محصولات و مواد اولیه این صنعت است که پیشبینیها را برای برآورد سودآوری این صنعت سخت کرده است.
بررسی شرکتها
در این گزارش از بین 16 شرکت پذیرفته شده در بورس، به بررسی 4 شرکت که عبارتند از فرآوردههای غذایی و قند پیرانشهر، قند لرستان، قند قزوین و قند نیشابور پرداخته شده است. نماد این شرکتها در بورس به ترتیب «قپیرا»، «قلرست»، «قزوین» و «قنیشا» است. اطلاعات کلی این چهار شرکت در جدول شماره یک آورده شده است. «قپیرا» بیشترین ارزش بازار و بیشترین مقدار تولید و فروش را در چهار ماه اخیر داشته است. کمترین ارزش بازار نیز مربوط به قزوین است. این شرکت با وجود اینکه کمترین P/ S را داشته است P/ E آن از «قپیرا» و «قلرست» بیشتر است. دلیل آن پایین بودن حاشیه سود این شرکت نسبت به دو شرکت قبلی به دلیل کمتر بودن سهم محصولات فرعی مانند تفاله و ملاس در ترکیب محصولات قزوین است. محصولات فرعی علاوه بر اینکه سهم قابلتوجهی در سودآوری شرکتهای تولیدکننده قند و شکر دارند، حاشیه سود آنها نیز بیشتر از محصولات اصلی یعنی شکر و قند است. از بین این شرکتها «قلرست» به دلیل بیشترین سهم تولید تفاله و ملاس از ترکیب محصولات، کمترین P/ E و بیشترین P/ S را دارد. در جدول شماره 2 حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص این چهار شرکت از سال 1396 تا 1399 و در چهار فصل اخیر آورده شده است. در چهار فصل اخیر «قپیرا» با 45/ 31 درصد بیشترین حاشیه سود ناخالص را از آن خود کرده است. این در حالی است که حاشیه سود ناخالص قزوین 36/ 12 درصد بوده. با این وجود در همین دوره حاشیه سود خالص «قلرست» از چهار شرکت دیگر بیشتر بوده است. این در حالی است که حاشیه سود خالص آن 32/ 44 درصد برآورد میشود. دلیل اختلاف زیاد حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص «قلرست»، سایر درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی ناشی از سود حاصل از فروش سهام و سود سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری است. به طور کلی به دلیل دستوری بودن قیمت مواد اولیه و محصولات این صنعت، سودآوری آنها وابسته به تصمیمات دولت است. با توجه به اینکه تصمیمگیریهای انجام شده از جانب دولت در سالهای اخیر غیرمنتظره بودهاند، دستوری بودن قیمتها در این صنعت میتواند ریسک قابلتوجهی برای آنها باشند. در این صنعت در کنار محصولات قند و شکر محصولات فرعی مانند تفاله و ملاس نیز تولید میشود که حاشیه سود آنها نسبت به قند و شکر بیشتر است. بنابراین شرکتهایی که در سبد محصولات خود تفاله و ملاس بیشتری دارند، سودآوری بیشتری نیز خواهند داشت. با این وجود P/ E این شرکتها بالاست و عموما جذابیت چندانی برای سرمایهگذاری ندارند. همچنین اکثر این شرکتها به دلیل شرایط کشاورزی ایران و ناتوانی در افزایش تولید چغندرقند و نیز به دلیل بهصرفه نبودن، فاقد پروژه و طرح توسعهاند. همین امر رشد سودآوری آنها را کاملا وابسته به قیمت دستوری مواد و محصولات کرده است.