قطع گاز، زنجیره فولاد را خواباند

گمان نمی‌کنم در این استدلال و مثال پس‌ازآن مناقشه‌ای باشد پس مستقیم بر سر اصل مطلب برویم! زمستان است، کارخانه‌های فولادسازی (آن‌ها که زنجیره فولاد را کاملا در اختیاردارند مثل فولاد مبارکه) در حال کار هستند، سنگ‌آهن را باید به کنستانتره تبدیل کنند و بعد هم گندله سنگ‌آهن، گندله را بپزند و بفرستند احیا شود، حالا نوبت تبدیل آهن اسفنجی به شمش فولادی است، بیلت و بلوم و اسلب، این‌ها هم تکلیفشان باز با کوره و گرماست، فرآیندهای تبدیل به کلاف را طی می‌کنند، می‌شوند انواع کلاف که یکی از محصولات نهایی‌اش همان میلگردی است که شما بهتر می‌شناسید، از سوی دیگر ورق با انواع ضخامت و کیفیت‌های گوناگونی که صنایع پایین‌دستی برای تولید تانکر، لوله‌های آب‌رسانی و آشناتر از همه برای شهروندان، یخچال، اجاق‌گاز، ماشینی که سوار می‌شوید یا دربی که برای منزلتان سفارش می‌دهید! همه این‌ها را می‌خواهید، لازم دارید، خودتان، پدرتان یا برادر و عضوی از خانواده‌تان، کسب‌وکارش به‌واسطه تولید و فروش همین‌ها می‌گذرد، ساختمان می‌سازید یا صدها رشته از کسب‌وکار، بیزینس های   تولید و خدماتی و ... به‌طورقطع انتظار سود، اگر نشد گذران زندگی دارید، عقلا به خاطر ضرر کردن، تولید نکردن، خوابیدن درب مغازه و توی کارخانه که کسب‌وکار راه نمی‌اندازید؟

گاز نیست، تولید خوابیده

در نظر بگیرید، گاز نباشد، برق هم تولید اش کفاف ندهد، اصلا مصرف برق کم شده، کسی هم به شما نمی‌گوید برق تولیدشده‌ات را به شبکه سراسری بفرست، اگر گاز برای تولید برق از همان نیروگاهی که با هزار آمال و آرزو برای روز مبادایی همچون امروز ساخته‌ای، نباشد، چه می‌کنی؟ اول که برق نیست، پس سنگ‌آهن را با کدام ماشین‌آلات خرد و دانه‌بندی کنی، چطور کنستانتره بسازی و با کدام حرارت گندله را بپزی که اصلا کارت به کوره بکشد (کوره‌ها هم القایی هست و برق می‌خواهد) پس مدول های احیا می‌خوابد، خط تولید با هزار جور مشکل مواجه می‌شود خصوصا اینکه یک‌دفعه یک نهادی، شخصی یا کسی، بردارد شیر گاز را ببندد، فولادسازی که نیروگاه فلان نیست با مازوت کارش راه بیفتد، پس زیان، پشت زیان، می‌پرسید مگر می‌شود، بفرمایید بخوانید!

غلامرضا سلیمی، معاون بهره‌برداری فولاد مبارکه است، همین دیروز پریروز، گازشان قطع‌شده (قطع کامل که نه ولی آن‌قدر کم که تولید را خوابانده) او می‌گوید: از اوایل فصل پاییز محدودیت گاز اعلام شد و این محدودیت‌ها به میزان ۲۵ درصد برای برخی از شرکت‌های هلدینگ مانند فولاد سفیددشت و فولاد هرمزگان از همان مهرماه آغاز شد. وقتی‌که هنوز زمستان نشده اما با همه این‌ها فولاد مبارکه هم به کاهش مصرف فراخوانده شد و باکمی با تاخیر محدودیت‌ها را پذیرفت یعنی از اوایل آبان ماه.

معاون بهره‌برداری فولاد مبارکه در این مورد می‌گوید: کل مصرف فولاد مبارکه در روز ۱۵ میلیون مترمکعب است که درخواست کاهش آن تا چهار میلیون مترمکعب را داشتند، این در حالی است که فولاد مبارکه در راستای خودتامینی انرژی نیروگاه سیکل ترکیبی با ظرفیت و راندمان بالا را راه‌اندازی کرده و به بهره‌برداری رسانده است و همچنین در زمان راه‌اندازی این نیروگاه مسوولان قول مساعد نسبت به تامین گاز موردنیاز این نیروگاه را دادند و قرار بر این شد که برق تولیدی آن نیز در خود فولاد مبارکه مصرف شود. در این زمینه وزارت نیرو همکاری کرد و برق در فولاد مبارکه تامین می‌شود اما در زمینه تامین گاز همکاری صورت نمی‌گیرد.

انتظار و مسوولیت

در ابتدای سطور پیرامون تناسب انتظارات و مسوولیت ها خواندید، این گزاره یک خوانش دیگر یا به‌عبارت‌دیگر هم دارد، یعنی همان‌طور از شعله آتش طلب گرما داریم، وقتی حواسمان نباشد و هیزم نیاوریم، علاوه بر اینکه خاموش می‌شود، افراد را از کار و زندگی می‌اندازد، راهی برای پختن خوراک نداریم و احتمال دارد از سرما تلف هم بشویم، تولید هم فرقی با این قصه ندارد، اگر مدام به تصمیم‌ساز گفتی فکر زمستان ما باش و نبود، به دفعه العینی شیر گاز را بست و نگذاشت حداقل خط تولید از مواد اولیه خالی شود، چه باید کرد؟

سلیمی که پیش‌تر نقل‌قول‌هایش را خوانید، خیلی تخصصی و علمی برایتان توضیح می‌دهد: نیروگاه نیز از حدود ۱۰ روز گذشته تولید نداشت، ما در حال تولید محصولات با همان ۴ میلیون مترمکعب گاز در دسترس بودیم تا به‌یک‌باره اعلام شد که باید مصرف گاز به ۲ میلیون مترمکعب کاهش یابد که در این شرایط همه خطوطی که باقیمانده بودند باید متوقف شود و این میزان گاز تنها تامین کننده سیستم‌های گرمایشی فولاد مبارکه و بویلرها می‌شود، اما علی‌رغم ارائه توضیحات، درکی در خصوص شرایط ایجادشده نداشتند و والو گاز فولاد مبارکه را بستند و تولید ورق سرد و آهن اسفنجی به‌طور کامل در قسمت باکس متوقف شد.

سلیمی توضیح می‌دهد: همواره به مسوولان شرکت گاز تاکید داشته‌ایم که هرگاه قرار است محدودیتی برای شرکت بزرگی مانند فولاد مبارکه اتفاق بیفتد، نمی‌توان ناگهانی این اتفاق را رقم زد بلکه باید چندروزه و بین ۲ تا ۵ روز آرام‌آرام با خروج مواد اولیه از داخل کارگاه‌ها این اقدام را انجام داد و این در حالی است که به دنبال بی‌توجهی در روز گذشته در تعدادی از کارگاه‌های فولاد مبارکه و فولاد سبا حبس متریال را داشتیم که این شرایط آسیب بسیار سنگینی را به فولاد مبارکه و صنعت کشور وارد می‌کند.

معاون بهره‌برداری فولاد مبارکه از اتفاق انگشت روی موضع حساسی می‌گذارد، او به قطع گاز براثر حادثه خطوط انتقال و تعطیلی یک‌هفته‌ای فولاد مبارکه اشاره می‌کند، اتفاقی که پیامدهای آن با تلاش مدیران و کارکنان این شرکت کنترل شد و چندان اثری در بازار از خود بر جا نگذاشت اما پیامدی به‌مراتب پرهزینه‌تر برای همه ذینفعان اقتصاد صنعتی داشت که این بود: آن زمان قبح تعطیلی صنعت بزرگی مانند فولاد مبارکه ریخته شد و هیچ‌کس در این زمینه بازخواست نشد.

سلیمی بازهم صریح‌تر می‌گوید: بخش قابل‌توجهی از صنعت کشور به‌واسطه فولاد مبارکه فعال است، تعطیلی تولید در این شرکت آن‌هم درزمانی که هنوز وارد فصل زمستان نشده‌ایم برای صنعت کشور و کلاً برای فضای کاری کشور با توجه به اینکه امسال نیز سال جهش تولید نام‌گذاری شده اصلاً خوب نیست. متاسفانه تولید اولویت چندم ما شده است.

از گفته‌های معاون بهره‌برداری فولاد مبارکه و سطورِ نگارنده که بگذریم، باید دید پاسخ تصمیم‌ساز به خودش و تولیدکننده، بازار و درنهایت مصرف‌کنندگان چیست؟ آیا بازهم می‌خواهد بازار عرضه و تقاضا را با واردات تنظیم کند، قیمت‌گذاری دستوری پیشه کند، یک‌شبه دستورالعمل و بخشنامه صادر کند؟ ضرر و زیان تولیدکننده را چگونه پرداخت می‌کند و پرسش‌های بیشتر که بنا به اصل مسوولیت و انتظارات، در این نقطه بخصوص تنها و تنها تصمیم‌ساز می‌تواند به آن‌ها پاسخ بدهد، آن‌هم درزمانی تولیدکننده بر اساس مشی بازار آماده همکاری تا سرحد توان با همه نهادهای تصمیم گیر هست، هرچند ظرف مسوولیت او هم به‌اندازه‌ای است که امکانات و ظرفیت‌اش اجازه می‌دهد!