Untitled-1 copy

در این مقاله به این بحث پرداخته می‌شود که چرا معتقدیم تقاضای جهانی مس تا سال 2050 حدود 70 درصد رشد خواهد کرد و به بیش از 50 میلیون تن در سال خواهد رسید و دیدگاه ما در مورد اینکه چگونه نقش مس در کاربردهای متعدد باعث انعطاف‌پذیری تقاضا می‌شود، بیان خواهد شد.

تقاضا

کل تقاضای جهانی مس با نرخ رشد مرکب سالانه 1/ 3 درصد (CAGR) در 75 سال گذشته افزایش یافته اما این نرخ رشد کند شده است. این میزان طی 15 سال منتهی به 2021 تنها 9/ 1 درصد بود. با این حال، با نگاه به سال 2035، انتظار داریم این نرخ رشد به 6/ 2 درصد در سال بازگردد. بر این باوریم که این واژگونه‌سازی از ترکیب سه موضوع کلیدی حاصل می‌شود: رشد اقتصادی «سنتی» و موضوعات جدیدتر «انتقال انرژی» و «دیجیتال» (عمدتاً مراکز داده). تقاضای «سنتی» به رابطه اساسی میان رشد اقتصاد، مصرف برق و مس اشاره دارد. در طول قرن بیستم و تا قرن بیست و یکم، با توسعه کشورها، برق در دسترس صنعت و خانه‌ها قرار گرفت و باعث ایجاد محصولاتی شد که استانداردهای زندگی را بالا برد: روشنایی، ماشین لباسشویی، یخچال، تهویه مطبوع، رادیو و تلویزیون، کامپیوتر و تلفن‌های هوشمند. فقط این محصولات نیستند که به مس نیاز دارند. کارخانه‌ها و زنجیره‌های تامینی که آنها را تولید می‌کنند و تحویل می‌دهند و زیرساخت‌های برق که همه آنها را فعال نگه می‌دارد نیز همین‌طور هستند. استفاده گسترده از مس در کاربردهای نهایی متعدد، آن را انعطاف‌پذیر کرده و کمتر در معرض شکست‌های تک‌نقطه‌ای تقاضا قرار گرفته است. انتظار می‌رود تقاضای سنتی در جهان توسعه‌یافته همچنان قوی بماند و با افزایش استانداردهای زندگی در سطح جهانی، انتظار می‌رود تقاضا برای مس نیز از همین روند پیروی کند. اقتصادهای در حال توسعه که تقریباً پنج برابر اقتصادهای پردرآمد جمعیت دارند، به‌طور فزاینده‌ای برای رسیدن به همان استاندارد بالای زندگی تلاش خواهند کرد. این انتقال به نیاز بیشتر به مس منجر می‌شود. به عنوان مثال چین را در نظر بگیرید؛ به‌رغم اشتهای بسیار زیادش برای مس در دو دهه گذشته، اما هنوز هم تنها نیمی از سرانه قابل مصرف انباشته‌شده مس (مانند ساختمان‌ها، ماشین‌آلات، وسایل نقلیه) را در مقایسه با اقتصاد توسعه‌یافته دارد. هند، دیگر اقتصاد بزرگ با بیش از یک میلیارد نفر، داستان قانع‌کننده‌ای در مورد مس دارد. سرانه مصرف برق هند در حال حاضر حدود یک‌هفتم ژاپن و یک‌پنجم مصرف برق چین است و ما انتظار داریم که تقاضای مس این کشور در دهه‌های آینده نسبت به حجم قبل از کووید پنج برابر شود، زیرا برق در‌دسترس‌تر می‌شود. این تقاضای سنتی پایه محکمی را فراهم می‌کند، اما شتاب سریع رشد مورد انتظار در دهه‌های آینده را در نظر نمی‌گیرد. این امر از طریق روندهای «انتقال انرژی» و «دیجیتال» هدایت خواهد شد.

از زمان انقلاب صنعتی، استفاده از سوخت‌های فسیلی به جهان کمک کرده تا سطوح بیشتری از بهره‌وری را بگشاید. از آنجا که جهان به دنبال مهار استفاده از این سوخت‌ها (و مهار انتشار کربن مربوط به آنها) است، به برق بیشتری (عمدتاً از منابع تجدیدپذیر) نیاز دارد تا همه چیز را فعال نگه دارد. اکثر مدل‌سازان انرژی موافق‌اند که برق‌رسانی عامل اصلی کربن‌زدایی از حمل‌ونقل، ساختمان‌ها و بخش‌های بزرگ صنعت خواهد بود. در مورد موضوع اصلی ما، شاهدیم که تقاضای برق از امروز تا سال 2050 تقریباً دو برابر شده است، زیرا سهم برق از کل مصرف انرژی نیز تا سال 2050 به حدود 40 درصد افزایش می‌یابد. تقاضای «انتقال انرژی» مس نیز به مس اضافی مورد نیاز برای دستیابی به آن سطح از برق‌رسانی اشاره دارد. مس به عنوان رساناترین فلز صنعتی، یک عامل کلیدی برای منابع انرژی انتشار گازهای گلخانه‌ای صفر مانند باد، خورشیدی و آبی و همچنین وسایل نقلیه الکتریکی (EV) و باتری‌هاست. به عنوان مثال، یک خودرو الکتریکی تقریباً سه برابر بیشتر از موتورهای احتراقی-فسیلی معمولی (ICE) مس مصرف می‌کند. همان‌طور که انتقال انرژی در حال گسترش است، ما پیش‌بینی می‌کنیم که استفاده از خودروهای برقی برای افزایش سهم بخش حمل‌ونقل از کل تقاضای مس از حدود 11 درصد در سال 2021 به بیش از 20 درصد تا سال 2040 برسد. مس همچنین برای اقدامات بهره‌وری انرژی و صرفه‌جویی مانند شبکه‌های هوشمند، روشنایی LED و پمپ‌های حرارتی مورد نیاز است. علاوه بر این، انتظار می‌رود تولید و انتقال الکتریسیته با گازهای گلخانه‌ای صفر به مس بیشتری نسبت به تولید برق با سوخت‌های فسیلی معمولی نیاز داشته باشد. تقاضای «دیجیتال» به رشد ناشی از افزایش قابل انتظار تقاضا برای زیرساخت‌های دیجیتال اشاره دارد، زیرا جهان حجم عظیمی از داده را ایجاد و مصرف می‌کند که از طریق مراکز داده‌ای تشنه مس فعال می‌شود. فناوری فعال‌شده با هوش مصنوعی (AI) به حجم وسیعی از داده‌ها و قابلیت پردازش نیاز دارد که به نوبه خود به کامپیوترهای بزرگ‌تر و سریع‌تری نیاز دارد که برق بیشتری مصرف می‌کنند. ما انتظار داریم مصرف برق جهانی برای مراکز داده از حدود دو درصد تقاضای جهانی امروز به 9 درصد تا سال 2050 افزایش یابد و تقاضای مس در مراکز داده تا سال 2050 شش برابر شود.

پیش به سوی 2050

چیزی که در 25 سال آینده منحصربه‌فرد است، روشی است که در آن تقاضای مس از برق‌رسانی، کربن‌زدایی و دیجیتالی شدن در اقتصادهای با درآمد بالا، متوسط و پایین‌تر به‌طور یکسان کاهش خواهد یافت. برخلاف قرن بیستم، که در آن استفاده از خودرو‌ها، برق، لوازم الکترونیکی مصرفی و کالاهای سفید [یخچال، ماشین لباسشویی و...] در زمان‌های مختلف در مناطق مختلف اتفاق افتاد، انتظار داریم که کمابیش شاهد پذیرش همزمان فناوری‌های «مس‌خور» در خودروهای برقی، انرژی‌های تجدیدپذیر و مراکز داده در سراسر جهان باشیم.

برخی از عوامل متعادل‌کننده برای این رشد قابل توجه تقاضای مس وجود خواهد داشت، مانند جایگزینی و صرفه‌جویی، که از ویژگی‌های صنعت مس در طول تاریخ آن بوده است.

  «جایگزین‌سازی» به جایگزینی مس با مواد دیگری مانند آلومینیوم، پلاستیک یا فیبر نوری اشاره دارد که می‌تواند برای کاربردهای خاص ارزان‌تر، سبک‌تر یا کارآمدتر باشد (یا در برخی موارد، اتخاذ یک فناوری متفاوت با استفاده کمتر از مس).

  «صرفه‌جویی» به کاهش استفاده از مس یا استفاده در محصولات یا فرآیندها، با حفظ عملکرد، از طریق بهبود طراحی و نوآوری‌های تکنولوژیک اشاره دارد.

وقتی صحبت از جایگزینی مس با آلومینیوم می‌شود، بسیاری مدت‌هاست که به حساب سرانگشتی «سه به یک» پایبند بوده‌اند: زمانی که قیمت مس بیش از سه برابر قیمت آلومینیوم باشد، سطح جایگزینی شما افزایش می‌یابد. اخیراً، برخی برآوردها این نسبت را بالاتر، به حدود 5/ 3 برابر تنظیم کرده‌اند. با این حال، نسبت مس به آلومینیوم در بیشتر پنج سال گذشته بیش از 5/ 3 بوده است، و این باور ما را تایید می‌کند که نسبت قیمت باید همچنان بالاتر باشد، در حدود 5/ 3 تا 4 برابر، قبل از اینکه سطوح جایگزینی بیشتری را مشاهده کنیم.

این فقط در مورد هزینه نیز نیست. «جایگزینی» و «صرفه‌جویی» مستلزم تغییر طراحی، اصلاح خط تولید و سرمایه‌گذاری در تجهیزات جدید و بازآموزی کارگران است. «نرخ مقبولیت» متکی به این است که مشتریان معتقدند محصول به خوبی یا بهتر از آنچه امروز می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند کار می‌کند. هیچ یک از این چیزها به‌سرعت اتفاق نمی‌افتد، به‌خصوص در کاربردهای نهایی «سنتی» که به خوبی تثبیت‌شده هستند. بخش‌هایی که بیشتر در معرض «جایگزینی» و «صرفه‌جویی» هستند، بخش‌هایی هستند که تقاضا را در بخش «انتقال انرژی» افزایش می‌دهند. این فناوری‌های جدید هنوز در حال تکامل و توسعه هستند و هر تکراری، فرصت جدیدی برای کاهش مصرف مس -تا حدی معین- ارائه می‌دهد. ما همچنین معتقدیم مس دارای مزایای منحصربه‌فردی است که «جایگزینی» یا «صرفه‌جویی» در بسیاری از مصارف نهایی را دشوار می‌کند، مانند رسانایی، دوام، قابلیت بازیافت و خواص ضدمیکروبی آن. به همین دلیل است که به‌رغم وجود گزینه‌های بالقوه ارزان‌تر، اما همچنان به‌طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد. مس همچنین دارای شدت انتشار گازهای گلخانه‌ای کمتری نسبت به آلومینیوم است که ممکن است در انتخاب مواد در آینده یک عامل مهم باشد. در حالی که ما انتظار داریم «جایگزینی» و «صرفه‌جویی» از سطوح فعلی افزایش یابد، اما این باید یک روند تدریجی باشد، همان‌طور که در قرن گذشته مشاهده شده است.

با توجه به پذیرش همزمان فناوری‌های جدید مبتنی بر مس، و همچنین حمایت از توسعه سنتی گسترده‌تر در تمام کاربردهای نهایی در اقتصادهای نوظهور، ما پیش‌بینی می‌کنیم که تقاضای مس تا سال 2035 به میزان 6/ 2 درصد CAGR افزایش یابد، در حالی که در 15 سال گذشته 6/ 1 درصد CAGR بود. به‌طور مطلق، این تقریباً یک میلیون تن رشد تقاضای مس در سال است؛ هر سال تا سال 2035 یعنی دو برابر حجم رشد سالانه نیم میلیون‌تنی در 15 سال گذشته.

ضایعات و بازیافت

انتظار می‌رود مس بازیافتی منبع مهمی برای تامین رشد تقاضای مس در 30 سال آینده باشد. مانع اصلی برای عرضه مس بازیافتی، در دسترس بودن «قراضه‌جات» است. مخزن «ضایعات قدیمی» اساساً با میانگین طول عمر یک محصول نهایی تعیین می‌شود. این طول عمر می‌تواند از هفته‌ها یا ماه‌ها برای برخی از محصولات مصرفی (مانند باتری، هدفون، کابل‌های شارژ) تا چندین دهه (مثلاً از ساخت‌وساز و زیرساخت) متغیر باشد. میانگین عمر مس در حال استفاده را حدود 20 سال ارزیابی می‌کنیم. بسیاری از این «ضایعات قدیمی» نیز بازیابی نمی‌شوند. تخمین می‌زنیم که در سال 2021 تنها 43 درصد از «ضایعات قدیمی» موجود جمع‌آوری و برای استفاده مجدد بازیابی شد، که در سال 2023 به 40 درصد کاهش یافت زیرا قیمت‌های پایین‌تر، کاهش فعالیت اقتصادی و تغییرات نظارتی به عنوان «بادهای مخالف» عمل کردند. افزایش «ناسیونالیسم قراضه» برای حفظ [و تداوم] استفاده محلی از مواد ثانویه و محدودیت‌ها در تجارت بین‌منطقه‌ای پسماند نیز به‌عنوان یک حرکت کند بر رشد جمع‌آوری و بازیابی قراضه جهانی عمل کرده است (و ممکن است بر در دسترس بودن قراضه در کشورهای در حال توسعه که هنوز مجموعه قابل توجهی از مس مورد استفاده خود را ایجاد نکرده‌اند تاثیر بگذارد). با وجود این، ما انتظار داریم افزایش تمرکز بر مس به عنوان یک ماده خام حیاتی یا استراتژیک، میزان جمع‌آوری و بازیابی ضایعات مس را از سطوح فعلی به 56 درصد تا سال 2035 و حتی در درازمدت به سطوح بالاتر افزایش دهد. با افزایش حجم قراضه، تخمین می‌زنیم که عرضه قراضه از حدود یک‌سوم مس جهانی امروز به حدود 40 درصد تا سال 2035 افزایش خواهد یافت و تا سال 2050 به حدود نیمی از کل مصرف مس خواهد رسید.

عرضه فعلی معدن

انتظار می‌رود که معادن مس بیش از نیمی از مس مورد نیاز برای پاسخگویی به تقاضای جهانی آینده را در دهه آینده تامین کنند. با این حال، تخمین می‌زنیم که معادن موجود در سال 2035 حدود 15 درصد مس کمتری نسبت به امروز تولید می‌کنند. این معادن در حال حاضر بالغ شده و احتمالاً به سرمایه‌گذاری اضافی برای جایگزینی یا ارتقای زیرساخت‌های قدیمی یا تاسیسات پردازش نیاز دارند. از طرف دیگر، آنها ممکن است از فناوری‌های جدیدی که می‌توانند کارایی یا بازیابی آنها را بهبود بخشند (مانند تبدیل کارخانه‌های شست‌وشوی اکسید به شست‌وشوی سولفید یا بازیابی مس از ضایعات) استفاده کنند. همچنین احتمالاً هنگام تمدید یا گسترش مجوزها برای برآورده کردن انتظارات در حال تحول جوامع، مشتریان و مقررات‌گذاران، باید از استانداردهای جدید و بالاتر پیروی کنند.

منبع: BHP

نویسندگان: «سام فارل»، مدیر ارشد در شرکت «تجزیه‌وتحلیل فلزات» و «لورا ویتون»، رئیس شرکت «راهبرد کالایی مس و پتاس»

ترجمه: کسرا مهدیان