فقـر  و  زبـاله!

اقتصاد زیرزمینی

با تشدید تحریم‌ها، جابجایی خط فقر و کاهش رفاه، ریزش نیرو و افزایش بیکاری، گسترش اقتصاد غیررسمی و افزایش جرائم خرد، دور از انتظار نیست.

 اقتصاد سایه یا موازی، فعالیت‌ زیرزمینی است که ماهیت غیرقانونی ندارد ولی در مراحل مختلف انجام آن به شکل‌های مختلف، اقدامات مغایر با قانون رخ می‌دهد. مانند کم اظهاری در تولید، فرار مالیاتی، مال‌خری، قاچاق، احتکار، استفاده از نیروی کار به‌صورت غیررسمی، کسب‌وکار بدون مجوز و ....

هرچند که درگذشته، درآمدهای پنهان در زیرزمین‌ها و پستوها شکل می‌گرفت اما امروز این مشاغل به بدنه خیابان‌ها کشیده شده و در قالب واحدهای صنفی بدون مجوز فعالیت می‌کنند. پستوها و پارکینگ‌ها به‌صورت غیرقانونی در کوچه‌ها، بن‌بست‌ها و خیابان‌های اصلی و فرعی به محلی برای کسب تبدیل‌شده‌اند.

امروز کسی که زباله جمع می‌کند و از این طریق درآمدی به دست آورده و با آن ارتزاق می‌کند بر روی  مرز بین فقر و سقوط اقتصادی قرارگرفته است. اگر این امکان هم سلب شود بدون آنکه جایگزین درآمدی برای او وجود داشته باشد، آن فرد چاره‌ای ندارد که به اعمال خلاف یا غیر شرافتمندانه‌ای بپردازد که  تبعات و آسیب‌های اجتماعی دیگری به همراه خواهد داشت.هرروزه به دلیل مهاجرت‌های گسترده‌ای که از  سکونت‌گاه‌های روستایی به سمت سکونت‌گاه‌های شهری صورت می‌گیرد بر تعداد تهی‌دستان شهری افزوده می‌شود و این یعنی گسترده شدن دایره تهی‌دستی شهری. به همین دلیل تعدادی از جامعه شناسان شهری معتقدند باید به این افراد اجازه داده شود تا به شغل فعلی مشغول باشند و مسوولان هم باید به اهمیت این بخش اقتصادی پی ببرند و متوجه باشند این افراد شاغل در بخش‌های غیررسمی زباله در حال حاضر معتقدند با یک کار شرافتمندانه زندگی خود را اداره می‌کنند. اگر توانمندی اداره یک زندگی حداقلی هم از این افراد گرفته شود ممکن است این افراد دست به هر کاری بزنند. به‌واسطه این‌چنین اهمیتی است که باید مسوولان مربوطه در این بخش به افراد شاغل در این حوزه توجه لازم را داشته باشند.

فرصت طلایی

می‌توان به این مورد به چشم فرصت نگریست. شهرها با انبوه تولید زباله مواجه‌اند که جمع‌آوری، تفکیک و دفن آن‌ها بودجه‌ای کلان را مصرف می‌کند. به‌جای خرید زباله سوزها و قراردادهای کلان با شرکت‌های جمع‌آوری زباله می‌توان از فعالان  بازار سیاه زباله استفاده کرد و به شغل و حضور آن‌ها در شهر مشروعیت بخشید. در این صورت نه‌تنها مشکل زباله شهرهایی مثل اصفهان و معضل تفکیک از مبدا با کمترین هزینه حل‌شده که برای افراد دهک‌های پایین جامعه شغل هم ایجاد سده است. به‌عبارت‌دیگر می‌توان از دل بازار سیاه زباله، بازاری سفید و مشروع با گردش مالی قابل‌توجه، متولد کرد.

با  اعمال این سیاست، افرادی که در نگاه جامعه به‌عنوان مجرم و زباله دزد شناخته می‌شوند صاحب یک شغل رسمی و شرافتمندانه خواهند شد و با شاغل شدن این آدم‌ها بخشی از مشکل بیکاری شهرها هم حل می‌شود. بدین ترتیب با یک راهکار اجتماعی ساده می‌توان مشکل تولید زباله و تفکیک از مبدا و دزدی زباله را حل کرد.

البته در این روند باید به موانع اجرای این طرح و پیشنهاد نیز توجه کرد. این افراد باید به ارگان‌های ذی‌ربط حوزه پسماند و شهرداری‌ها اعتماد داشته باشند. ازآنجاکه امروز به زباله گردها به‌عنوان مجرم نگاه می‌شود بنابراین جلب اعتماد آن‌ها زمان‌بر و طولانی خواهد بود.

اعتماد یک‌شبه ایجاد نمی‌شود و باید ابتدا چارچوبی برای اعتماد شکل بگیرد.در این مورد چارچوب‌های شراکتی بهترین ابزار است و ارگان هایی  مثل شهرداری می‌توانند از سازمان‌های مردم‌نهاد فعال برای واسطه‌گری یاری بگیرد. اگر  مثلث نهادهایی مثل شهرداری، مردم‌نهادها و افراد فعال در بخش زباله شکل بگیرد شاید بتوان این مشکل را ساماندهی کرد.