Ali Mohammadi (56 of 128) copy

این آمار، بدین معنا است که در عصر حاضر، حتی کشورهای نفتی برای دست یابی به توسعه و رشد، صنعت ساختمان و به تبعیت از آن سرمایه‌گذار (INVESTOR) و توسعه‌گر(DEVELOPER) را نشانه رفته اند.

نمونه دیگر اینگونه تحولات کشور عمان است. کشور عمان نیز برای آنکه از دیگر رقبا عقب نماند، طرح های توسعه خود را برپایه جذب سرمایه گذاران بنا نهاده است و با ایجاد زیر ساخت های لازم، تدوین قوانین  مناسب و برقراری امنیت در پی جذب سرمایه گذاران است. راهی که سال ها پیش دبی در آن قدم گذاشت و پیش تر از همه چین، با برچیدن اقتصاد دستوری و دولتی و درک صحیح از شرایط اقتصادی نوین دنیا، فرش قرمز زیر پای نظام سرمایه داری(CAPITALISM) پهن کرد و موفق شد به محور تولید جهانی تبدیل شود. امروزه هر آنچه در هر کشوری نیاز باشد در چین نمونه‌ای از آن با قیمت ها و کیفیت متفاوت وجود دارد.

از این دست از مثال ها فراوان است اما می خواهم به ایران خودمان بپردازم.

من معتقدم که ما درقبال سرمایه گذار و پذیرش سرمایه بعنوان یک اصل مهم توسعه، سه عصر متفاوت را طی کرده ایم.

در ابتدا نگاه منفی و حتی خصمانه نسبت به سرمایه دار و اصل سرمایه گذاری در پیش گرفتیم، تا جایی‌که «مرگ بر سرمایه دار» و به پایین کشیدن آن در سرلوحه برنامه ها و اعتقادات بود و حتی تندروی‌هایی صورت گرفت.

اما پس از چندی سیستم حکمرانی کشور به این موضوع پی برد که با رفتن سرمایه داران و مصادره سرمایه‌های آنان و پشت کردن به نظام سرمایه گذاری، کارگری باقی نمی ماند که بشود به آن ارج نهاد. کارگر و ارج نهادن به مقام کارگر(که نگاهی درست است و من به آن احترام می گذارم) زمانی معنا دارد که در ابتدا، کار(به معنای شغل) اصولا باید وجود داشته باشد که کارگر در آن معنا پیدا کند و آن پدید نمی آید، مگر با حضور سرمایه دار و سرمایه گذار. چون سیستم دولتی نه توان تولید سرمایه دارد و نه توان مراقبت از آن. اگر معتقدیم که چرخ را نباید از نو اختراع کرد باید بپذیریم که ثروت در یک کشور زمانی خلق می‌شود و رشد و توسعه زمانی شکل می‌گیرد که رقابت بوجود آید و رقابت زمانی بوجود می‌اید که دولت نقش رگولاتوری داشته باشد و بخش خصوصی به رقابت بپردازد.

بنابر این وارد عصر دوم شدیم، از همین رو کارخانه‌های دولتی رفته رفته خصوصی سازی شد (اگرچه آن هم به دلیل دخالت های دولتی در امر فروش و واگذاری اکثرا با شکست مواجه شد).

در این عصر بود که نظام حکمرانی کشور متوجه شد باید نقش رگولاتوری خود را ارتقا دهد و با توجه به تجربیات جهانی فرش قرمز زیرپای سرمایه‌دار و سرمایه گذار پهن کند. در این عصر، نگاه و نحوه حکمرانی به سرمایه گذار و توسعه گر تغییر کرد. در واقع از شعار مرگ بر سرمایه دار عبور کردیم و وارد دوره ای شدیم که شعار حمایت از سرمایه دارد ورد زبان‌ها شد.

اینک کشور نیازمند آن است که از عصر دوم عبور کرده و وارد عصر سوم شود. شعار حمایت از توسعه گر به عمل تبدیل شود و از حالت بالقوه به بالفعل در آید و دولت صرفا به عنوان یک رگولاتور به نقش واقعی خود بازگردد و قوانین متناسب با شرایط سرمایه گذار و حمایت از توسعه در کشور وضع شود.

با این نگاه باز می گردم به صنعت ساختمان. صنعت ساختمان نیز مشابه صنایع دیگر دستخوش تحولات ذکر شده بوده است. نگاهی که سازندگان را به چشم بساز و بفروش و سوداگران ملک و منفعت طلب نگاه می‌کرد، موجب سقوط این صنعت شد و سازندگان واقعی، را خاموش کرد و در آن بزنگاه اتفاقا همان سودجویان و سوداگران به عرصه آمدند. پس از آن و تغییر رویکردها و درک صحیح از نقش سازندگان واقعی این صنعت نیز وارد عصر دوم یعنی شناخت و درک علمی از سازندگان و تفاوت آنها با سوداگران شد. اگرچه هنوز قوانین دست و پاگیر و خلق‌الساعه همچنین مقررات اشتباه موجود در سازمان نظام مهندسی ساختمان، و ارائه مجوزها برای ساخت و خدمات شهری راه را هموار نکرده اما مشخصا در این عرصه نگاه به توسعه و توسعه‌گر دستخوش تغییر شده است.

اکنون، صنعت ساختمان نیز نیازمند آن است تا شعارها در این عرصه وارد عمل شود. با تشکیل «انجمن صنعت ساختمان» و پس از آنکه این صنعت متولی و صدایی واحد پیدا کرد، تحولاتی در این حوزه رخ داده است که از آن جمله می توان به حضور این انجمن در کارگروه اصلاح و تدوین قوانین نظام مهندسی و کنترل ساختمان در وزارت راه و شهرسازی اشاره کرد.

انجمن نیز به واسطه شرایط در برابر قوانین خلق الساعه سکوت نکرده و با صدای رسا در مقابل صدور بخشنامه‌هایی که منجر به بروز فساد و امضاهای طلایی می‌شود، ایستاده است.

اما هنوز راه زیادی باقیمانده است. دولت و در نگاه کلان تر نظام حکمرانی  اقتصادی کشور باید ساخت و ساز را به واسطه یک «صنعت» بشناسد و به این درجه از رشد فکری و علمی برسد که بدون توجه به این صنعت بزرگ و اتکای صرف به صنعت نفت، آن هم خام فروشی، نمی تواند در دراز مدت، آینده نسل های گران‌قدر ایران زمین را تامین نماید. ساخت و ساز به عنوان صنعتی که هر روزه دچار تحول می شود و در تحولات اقتصادی نیز تاثیرگذار است، می تواند کشور را از چالش‌های گوناگون همچون نیاز به سرپناه، اشتغال، رشد اقتصادی و .... خارج کند.