در غرفه «دنیایاقتصاد» در نمایشگاه کیش اینوکس برگزار شد
سایه روشن شرکتهای سبدگردان
در پنلی که شامگاه دوشنبه با عنوان «جایگاه سبدگردانها در نهادهای مالی ایران» در غرفه «دنیایاقتصاد» در نمایشگاه کیش برگزار شد، بر لزوم توجه کافی مقام ناظر به نقش بیبدیل سبدگردانها بهعنوان یکی از بازوهای سرمایهگذاری غیرمستقیم در بازار سرمایه اشاره شد. در این پنل تخصصی، حسین خزلی مدیرعامل کارگزاری بانکآینده، اشکان چهرهنگار عضو هیاتمدیره سبدگردان نویننگر آسیا، حسین نیکخواه مدیرعامل سبدگردان دیبا، محسن عربزاده مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس و امیر تقیخان تجریشی عضو هیاتمدیره و معاون سرمایهگذاری گروه مالی فیروزه مشارکت داشتند. در این پنل عنوان شد که همواره صفی از تقاضا برای تاسیس و افزایش سرمایه نهادهای مالی وجود داشته و فرآیند اعطای مجوزها در بازار بهکندی انجام شده است.
در کلیت بازار سرمایه استخدام نیروی انسانی متخصص از معضلاتی است که در سالهای اخیر وجود داشته است. ذائقه و روحیه سنتی مردم ایران در امر سرمایهگذاری که آشنایی چندانی با سهام و اوراق ندارند، همواره به سمت و سوی بازار طلا و مسکن کشیده شده است. نکته حائز توجه در این میان این است که سازمان بورس نباید فقط مقام ناظر باشد، روال کار در دنیا اینگونه است که مقامهای ناظر، علاوه بر وظیفه نظارت، هدایت در بازارهای مالی را نیز جزو وظایف خود میدانند.
بررسی سابقه معاملات در سالهای اخیر نشان میدهد که بعضا بازدههای فوقالعادهای در صندوقها کسب شده است که این امر اهمیت وافر این ابزارهای مالی را گوشزد میکند.
در بخش دیگری از پنل عنوان شد که کار برای نهادهای مالی جدید بسیار سخت است و سازمان بورس بعضا امکان رقابت را از نهادهای مالی جدید میگیرد و نهادهای مالی جدید به خاطر نداشتن ابزار رقابت محکوم به شکست در عرصه مالی هستند. نکته قابلتوجه این است که ابزارهای برابر، رقابت را در هر زمینهای جذاب میکند و سازمان بورس باید برای برقراری عدالت در بین نهادهای مالی جدید چارهاندیشی اساسی داشته باشد. بعضا مشاهده میشود که دریافت مجوز یک صندوق سرمایهگذاری 6 تا 7ماه به طول میانجامد. موضوع دیگری که در پنل مطرح شد این بود که رویههای موجود در بازار سرمایه افراد را به چه سمتی هدایت میکنند؟ آیا سبدگردانها میتوانند افراد را به سمت سرمایهگذاری غیرمستقیم هدایت کنند یا خیر. در پاسخ به این سوال عنوان شد که مردم ایران به طور ذاتی به سرمایهگذاری مستقیم عادت دارند.
اتفاقی که در سالهای اخیر حادث شده، افزایش تعداد صندوقهای سرمایهگذاری است. صندوقهای بخشی و صندوقهای اهرمی، سبد محصولات سبدگردانها را کاملتر کردهاند. این موضوع به سرمایهگذاری غیرمستقیم کمک شایانی کرده است و مزیت این صندوقها نیز این است که ETF و بهراحتی در بورس قابل معامله هستند. محدودیت دیگری که برای صندوقها وجود دارد، حدنصابهایی است که باید برای صندوقها رعایت شود. عامل اصلی رقابت بین صندوقها نرخ بازدهی است. نوع صندوق و سطح ریسکپذیری نیز از دیگر تفاوتهای صندوقهاست. مساله قابلتوجه این است که باید حد نصابها مطابق با شرایط بازار تغییر کنند. البته بعضا این حدنصابها برای صندوقهای با درآمد ثابت تغییر میکند، ولی انتظار بر این است که حدنصابهای اوراق موجود در صندوقها نیز با توجه به زمان تغییر کند. اگر سبدگردانها حدنصاب را رعایت کنند، از بازار رقابتی جا میمانند و انتظار بر این است که قوانین مطابق با شرایط بازار تغییر کند.
مزیت سرمایهگذاری غیرمستقیم
در بخش دیگری از پنل عنوان شد، دو رویکرد اصلی در مورد سرمایهگذاری وجود دارد که به طور مستقیم و غیرمستقیم قابل ردیابی است. اگر از طریق فرهنگسازی بخواهیم افراد را به سرمایهگذاری در صندوقها و سبدگردانها ترغیب کنیم و مزیتهایی مانند وجود تحلیلگران خبره و حرفهای در صندوقها و ریسک بالای سرمایهگذاری مستقیم را متذکر شویم، به نظر نتایج چندان دلچسب نخواهد بود. به نظر میرسد باید شرایط سرمایهگذاری غیرمستقیم تسهیل شود و سختتر کردن شرایط سرمایهگذاری مستقیم نیز در دستور کار قرار بگیرد. برای مثال برنامههای مختلف فرهنگسازی برای مصرف انرژی، اثر مثبتی تا به حال نداشته، ولی تعدیل قیمت بهسرعت بر مصرف انرژی تاثیرگذار است. بنابراین باید دسترسی افراد برای سرمایهگذاری مستقیم سخت شود.
مشاهده میشود که در شرایط کنونی هزینهها و مراحل دریافت کد آنلاین در سهلترین حالت ممکن خود قرار دارد، اما سبدگردانها که نهادهای مالی بوده و بهعنوان بازوی سرمایهگذاری غیرمستقیم فعالیت میکنند، مسیر دشوارتری دارند و با وجود شفافیتی که صندوقها دارند، محدودیتهای زیادی برای آنها اعمال میشود. نکته قابلتوجه این است که در سالجاری صندوقهای اهرمی پذیرهنویسی شدهاند که برای افرادی که ذائقه ریسکپذیری بالایی دارند مناسب هستند. قبل از این مورد، صندوقهای با درآمد ثابت را داشتیم که برای افراد ریسکگریز مناسب بودند. رویکرد سازمان بورس در سالهای اخیر، ترغیب به سرمایهگذاری غیرمستقیم بوده و ابزارهای مالی جدیدی مثل صندوقهای سرمایهگذاری بخشی و اهرمی و املاک و مستغلات ایجاد شده است. در بخش پایانی پنل نیز عنوان شد که مقایسه شرکت سبدگردان با یک نهاد قدیمی مانند کارگزاریها امری اشتباه است. صنعت سبدگردان یک صنعت نوپاست و تعداد سبدهای بزرگترین سبدگردانهای ما به 20سبد هم نمیرسد. باید توجه کرد چه ابزارهایی در کارگزاریهاست که در سبدگردانها نیست که سبب شده حدود یکدرصد ارزش بازار ما در اختیار سبدگردانها باشد. به نظر میرسد فضای سرمایهگذاری در کشور ما به سمتی میرود که 10سال دیگر، شرکتهای سرمایهگذاری و صندوقهای بازنشستگی مشتری سبدگردانها خواهند شد. نکته دیگر نیز این است که در بازار ما عقبماندگی تکنولوژیک وجود دارد و شرکتهای سبدگردان نیز در این زمینه از قافله عقب هستند و ابزارهای لازم را در اختیار ندارند.
اعتماد؛ مساله اصلی بازار
سازمان بورس برای احتیاط، هزینه سرمایهگذاری را افزایش میدهد که این موضوع به کمشدن صرفه سبدگردانی منتج میشود. فشار به هزینه شرکتها نیز موجب عدمترغیب مشتریان میشود. در پایان نیز عنوان شد که مساله بازار سرمایه اعتماد است و اگر اعتماد بازگردد، بازارهای موازی هم تاثیر خاصی نخواهند داشت. اگر فضای اعتماد به بازار درست شود، بازارهای موازی هم تاثیر چندانی نخواهند داشت؛ چرا که اگر شاخص بازار سرمایه را بهعنوان معیار کلی در نظر بگیریم، در نگاه مقایسهای میبینیم که چند برابر طلا و مسکن و سایر بازارها بازدهی داشته است. شاید برای افق زمانی یکساله به جمعبندی خاصی نرسیم، اما اگر بازه زمانی سرمایهگذاری را از یکسال به پنجسال افزایش دهیم، احتمال اینکه بازار سرمایه از بازارهای موازی بازدهی بیشتری داشته باشد، بسیار بالا میرود. رخت بربستن قیمتگذاری دستوری، شفافشدن بازار و بهنگام شدن اطلاعات مسائلی هستند که میتوانند تاثیر بسیار مثبتی بر بازار بگذارند.