بنیانگذار «طُرُف» از نوآوریهای استفاده شده در تولیدات خود می گوید:
کیفیت بالا و احترام به محیط زیست، دو اولویت اصلی طُرُف است
در این مصاحبه، سامی طُرُف، بنیانگذار و مدیرعامل این شرکت، به تشریح تاریخچه شکلگیری و مسیر رشد این شرکت میپردازد. او به ما میگوید که چگونه این شرکت با تکیه بر تحقیق و توسعه، توانسته است محصولات متنوع و باکیفیتی را به بازار عرضه کند که نیازهای مشتریان را به بهترین نحو برآورده میسازد. وی همچنین به تجربیات موفق این شرکت در بازارهای خارجی، بهویژه بازار امارات، اشاره می کند.
به گفته او، اکنون صنایع در ایران با مشکلات حادی از جمله خاموشیها و کمبود نیروی کار ماهر دست به گریباناند و البته اشاره دارد که چگونه شرکت وی با اتخاذ تدابیر مناسب و استفاده از خلاقیت، توانسته است این چالشها را به فرصتهایی برای رشد تبدیل کند.
در این گفتوگو، به اهمیت توجه به محیط زیست و مسئولیتهای اجتماعی نیز پرداخته میشود. سامی طُرُف به استراتژیهای خود در زمینه حفاظت از محیط زیست و بهینهسازی مصرف منابع اشاره میکند و توضیح میدهد که چگونه این رویکرد نه تنها به بهبود تصویر برند کمک میکند، بلکه موجب جلب رضایت مشتریان و افزایش وفاداری آنها نیز میگردد. این مصاحبه به وضوح نشان میدهد که شرکت طُرُف با تکیه بر نوآوری، تحقیق و توسعه، و رویکردی مدرن به مدیریت منابع انسانی، توانسته است به عنوان یک الگو در صنعت ساختمان شناخته شود. این گفتوگو فرصتی است تا از نزدیک با چالشها، موفقیتها و چشمانداز آینده این شرکت آشنا شویم.
لطفا طُرُف را معرفی کنید.
ما در ابتدا یک استودیو طراحی صنعتی بودیم که به تدریج به یک صنعتگر و تولیدکننده تبدیل شدیم. اکنون بیش از دو دهه ازشروع فعالیت مجموعه ما در این زمینه میگذرد و درسال ۱۳۹۳ آغاز به سازماندهی مجموعهای با فعالیتی مشخص در زمینه طراحی ،تولید و اجرای مصنوعات دکوراتیو ساختمانی کردیم .
چه نوآوریهایی در محصولات خود داشتهاید که شما را از رقبا متمایز میکند؟
در واقع ما همچنان به عنوان یک استودیو طراحی صنعتی که تحقیق و توسعه و نمونه سازی محصولات را در فرایندهای تولیدی به اجرا میرساند، شناخته میشویم.
کلیت ماجرا از کارگاههای کوچکی شروع شد که تجربیاتی متفاوت از رفتار شناسی متریال و آنالیز دقیق فرایندهای تولیدی در اختیار ما گذاشت که ایده اصلی تولید محصولات دکوراتیو ساختمانی با استفاده از قطعات صنعتی در ذهن من شکل گرفت. همیشه به این فکر میکردم که این ایدهها میتوانند به راحتی در صنایع دیگر نیز استفاده شوند. در ابتدا با ارزش افزودهای که به قطعات MDF ای پوشیده شده با چرم و پارچه که قابلیت مونتاژ در دکورها را داشتند شروع شد و با استفاده از متریال هایی متفاوت شامل فلزات و تحلیل درست رفتار آنها در کنار هم به لحاظ زیبایی شناختی و تکنیکال که به دقت مراحل طراحی را پشت سر گذاشته بودند به بلوغ رسید. البته هنوز روشهای سنتی متداولی هستند که در همهجای دنیا از آنها استفاده میشود که در نوع خود مثال زدنی و گرانبها بوده و ما اینها را به شکلی نو درآوردیم و این باعث شد پیشبینیهایی برای تولید متریالها داشته باشیم.
به عنوان مثال، چرم مصنوعی که ما اکنون از ان استفاده میکنیم، از لایههایی متعددی تشکیل شده که نیاز ما را در فرایند مونتاژ براورده میکند و نیاز به تغییراتی در شیمی مواد اولیه و چسبها داشتند، پس از گذراندن مراحل R&d در کارخانه های ایرانی این مواد به کالاهای تجاری تبدیل شدند.
ما همواره درگیر تعریف پروژهایی در بخش تحقیق و توسعه شرکت هستیم که محصولاتی از این تحقیقات شکل میگیرند و پس از طی مراحل بازاریابی این محصولات را وارد بازار تجاری میکنیم.
در چند سال گذشته، صنعت ساختمان تغییرات زیادی را تجربه کرده و از مدلهای سنتی خود خارج شده است. شما چگونه موفق شدید نیازهای مشتری را شناسایی و پیشبینی کنید و بر اساس آن نیازها پاسخ دهید؟
به شخصه اعتقاد ندارم که صنعت ساختمان ما سرعت زیادی دارد. البته در این چند سال تغییرات محتوایی خوبی داشتهایم و تأثیراتی از طرف تأمینکنندگان هم در آن دیده میشود، اما از نظر من سرعت کلی صنعت ساختمان نسبتاً کند بودهاست.
اگر بخواهم به این سؤال پاسخ دقیقی بدهم، فکر میکنم باید بگویم که ما سعی کردیم سرویس و خدمات را به درستی سازماندهی کنیم. تولید مصنوعات دکوراتیو در ساختمان، به ویژه در دو دهه گذشته، سرعت رشد قابل توجهی داشته و حتی ممکن است از صنعت ساختمان جلوتر افتاده باشد، اما این روند نتوانسته به اندازه کافی با خدمات لازم برای ساختمانها همگام شود. خدماتی مانند طراحیهای مناسب، آنالیزهای دقیق و برآوردهای قیمت صحیح. ما تلاش کردهایم تا این مشکلات را شناسایی و حل کنیم.
گفتید که یکی از برنامههای شرکت شما صادرات است. آیا این برنامه تاکنون تحقق پیدا کرده یا تازه میخواهید وارد این حوزه شوید؟
ما چهار سال پیش فعالیت خود را با تاسیس شرکت و طراحی و اجرای پروژه معماری داخلی یک واحد اداری در امارات متحده عربی شروع کرده و محصولات خود را به آن بازار ارائه کردهایم. تولیدات ما به طور کلی به صنعت ساختمان مرتبط میشود که به دو بخش مسکونی و اداری که شامل در، کابینت آشپزخانه ،کمدها ودیوارپوشها و مبلمان اداری مانند میزهای کنفرانس و مدیریتی و شلف سیستمها را که در بخش اداری دسته بندی میشوند و در سالهای اخیر به سبد محصولات خود اضافه کردهایم .
در دبی شرایط خوبی را تجربه کردهایم . قیمت جهانی این کالاها در آنجا بسیار بالاتر از قیمتهایی بود که ما در ایران داشتیم. هرچند در ایران مزیت رقابتی قیمتی چندانی نداریم، چراکه کار ما معمولاً گرانتر از سایر رقبا محاسبه میشود. اما وقتی کار ما را با کالاهای اروپایی مقایسه کردند، اختلاف قیمت قابل توجهی مشاهده شد و سرعت عمل ما نیز از آنها بیشتر بود. در نتیجه، ما توانستیم جایگاه خوبی پیدا کنیم و تا کنون در هفت یا هشت پروژه موفق به همکاری بودهایم. حال برنامه بلندمدت ما این است که 70 درصد از فروش خود را صادر کنیم.
راجع به خاموشیها در کارگاه خود بگویید. آیا دامنه ناترازی انرژی گریبانگیر شما هم شده است؟
بله ما نیز با خاموشیهای مکرر در شهرک روبهرو بودهایم. ما تولید خود را از زمانی آغاز کردیم که شهرک بهسازی صنایع چوب احمد آباد در حال شکلگیری بود. من از دوران دانشجویی شاهد فرآیند شکلگیری شهرک بودم و انتقال کارگاه خودم را به این شهرک بصورت جدی در برنامه اینده داشتم. کارگاههای ما در نزدیکی احمدآباد قرار داشتند و بعداً تمرکز خود را بر روی یک مجموعه نزدیک به شهریار قرار دادیم، که هنوز هم در آنجا تولید میکنیم. احمدآباد به عنوان مجموعهای به ما اضافه شده است تا بتوانیم حجم تولیدمان را افزایش دهیم و همچنین به عنوان انبار و دفتر مرکزی ما عمل کند. اما متأسفانه، در این منطقه مشکل خاموشیها بسیار شدید است و تأثیرات منفی زیادی بر روند تولید ما گذاشته است.
چه راهکاری برای مقابله با خاموشیها داشتید؟
قاعدتاً ما از ژنراتور استفاده میکنیم، اما همواره نگران این موضوع هستم که آیا تولید را به آنجا منتقل کنیم یا خیر. برای کارهای دفتری یا حتی فعالیتهای اداری، ممکن است بتوان روی ژنراتور به عنوان منبع دائمی انرژی حساب کرد، اما با توجه به شرایط کنونی، به ویژه در مورد پیشبینی سوخت، احساس نمیکنم که بتوانم به طور کامل تولید را به آنجا منتقل کنم.
همچنین، این انتقال با چالشهای دیگری هم همراه است؛ به شدت با افزایش هزینهها روبهرو هستیم. هزینههای ناشی از تأمین سوخت، نگهداری ژنراتورها و سایر هزینههای مرتبط با تأمین انرژی میتواند فشار زیادی به ما وارد کند. این مسائل باعث میشود که تصمیمگیری در مورد انتقال تولید به احمدآباد بسیار دشوار باشد.
یکی از چالشهایی که اکنون قریب به اتفاق صنایع با آن مواجهند، کمبود نیروی کار ماهر است. آیا این موضوع بنگاه اقتصادی شما را نیز تحت تاثیر قرار دادهاست؟
کمبود نیروی کار ماهر یکی از چالشهای اصلی ماست و به یکی از سوالات ابتدایی در فرآیند استخدام تبدیل شده است. اولین سوالی که از متقاضیان میپرسیم این است که آیا در سه سال آینده قصد مهاجرت دارند یا خیر.
در واقع، شاید در سطح کارگری این موضوع چندان مشهود نباشد، اما حدود 60 درصد از نیروهایی که در مجموعه ما کار میکنند، در زمینه کارگری و استادکاری مشغول به فعالیت هستند. چهل درصد باقیمانده هم به نوعی باید اطلاعات و برنامهریزیهای لازم را برای آن 60 درصد دیگر فراهم کنند که شامل نقشهها، برنامهریزی تولید و مدیریت و سرپرستیها میشود.
متأسفانه، عدم تطابق اقتصادی و ناامنیهای موجود در جامعه باعث شده که بسیاری از این دوستان بهطور جدی به فکر مهاجرت باشند. این وضعیت نهتنها بر نیروی کار تأثیر منفی گذاشته، بلکه تمرکز ما را بر روی نیروی انسانی بلندمدت تحت تأثیر قرار داده است. به همین دلیل، نمیتوانیم به راحتی روی نیروی انسانی خود حساب کنیم و این مسئله به یکی از بزرگترین چالشهای ما تبدیل شده است.
در فرآیند تولید و محصولاتی که از کارگاههای شما استخراج میشود، چالشهای محیطزیستی چگونه مورد توجه قرار میگیرد؟ آیا اقداماتی برای کاهش مصرف انرژی و مدیریت زبالهها انجام میدهید؟
چالشهای محیطزیستی برای ما اهمیت زیادی داشته و دارد و این موضوع نه تنها در صنعت بلکه در تمام جنبههای زندگیام حائز اهمیت است. شکلگیری مجموعه ما نیز بر اساس دغدغههای محیطزیستی شروع شد. در ابتدا، ما یک کارگاه خدماتی در زمینه MDF داشتیم که این کارگاه زبالههایی تولید میکرد که هیچ بازگشتی به چرخه صنعت نداشتند، بهویژه ضایعات MDF که بهراحتی قابل استفاده نبودند.
ما همواره به دنبال راههایی بودیم که از این ضایعات بهرهبرداری کنیم. در حال حاضر، بخشی از مواد اولیه ما از آف کاتهایی تأمین میشود که کارخانجات تولید کننده MDF تولید میکنند. ما این مواد را به محصولات جدید تبدیل میکنیم. با این کار، ارزش افزودهای به قطعات میدهیم که دوباره قابل استفاده میشوند.
ما بهنوعی میتوانیم ادعا کنیم که در انتهای لبه پایدارسازی محیطزیست در صنعت ساختمان فعال هستیم. دوست دارم محصولاتی تولید کنم که عمر مفید بیشتری نسبت به نمونههای مشابه داشته باشند. برای این منظور، دو جنبه را در نظر میگیریم. نخست، به لحاظ تکنیکی، تلاش میکنیم قطعات بهگونهای تولید و به هم متصل شوند که عمر طولانیتری داشته باشند و در وهله دوم ، از لحاظ ظاهری محصول را بهگونهای طراحی کنیم که محدود به گذر زمان نباشد.
به عنوان مثال،ما از پارچهها و چرمها برای پوشش قطعات استفاده میکنیم، زیرا این کار به ما این امکان را میدهد که ویژگیهای محصولات خود را بهبود بخشیم. این روش بهخصوص زمانی که رنگآمیزی یا فرآیندهای صنعتی متداول جوابگو نیست، هوشمندانهتر به نظر میرسد. به این ترتیب، میتوانیم از مواد با ساختار صنعتی استفاده کنیم و در عین حال به زیبایی و دوام محصول افزوده شود.
در فرآیند تولید و کسبوکار خود با چه چالشهایی مواجه هستید؟
چالشهایی که ما با آنها درگیر هستیم، واقعاً فراوان است. یکی از مشکلات اصلی، عدم دسترسی به مجوزهای صنعتی مناسب است. متأسفانه، کارگاههای زودبازده و حتی برخی کارگاههایی که برای اهداف دیگری تأسیس شدهاند، در حال حاضر با جواز صنعتی فعالیت میکنند، به دلیل قوانین و محدودیتهای موجود چالشهایی مانند تخصیص ارز نیز بوجود می ایند که نهتنها هزینهها را افزایش میدهند، بلکه به مشکلاتی همچون تأمین ماشینآلات و مواد اولیه نیز منجر میشود. بسیاری از تاجران به دلیل نفع اقتصادی پایین، حاضر به واردات یکسری از این مواد اولیه نیستند.
ما در حال حاضر شش هزار متر کالای لوکس تولید میکنیم که اگر این میزان را بخواهیم به کالای متداول تبدیل کنیم، میتوانیم بهراحتی تا چهل هزار متر تولیدات را افزایش دهیم در واقع به دلیل اینکه این فرآیندها دارای لایههای غیرقابل محاسبهای توسط نرم افزارهای صنعتی هستند ، فرآیندهای پیچیدهتری مانند برش و مونتاژ را باید مدیریت کنیم و این به معنای چالشهای متفاوتی مانند آموزش نیروی انسانی ، خطای انسانی و موارد متعدد دیگری میشود.