حسین-نوریان-1 copy

بعدازآن استراتژیست‌ها در دهه 1960 افق دید خود را بیشتر به سمت داخل سازمان معطوف کردند و برای همین، روش‌هایی بسیار پایه‌ای مانند تحلیل داخلی- محیطی (SWOT) رواج یافت و تا مدت‌ها شیوه رایج برای تحلیل استراتژیک به شمار می‌رفت و هنوز هم تمرین‌های ابتدایی در استراتژی گذاری شرکت‌ها و تمرین‌های دانشجویی با همین شیوه‌ها انجام می‌شود.

در دهه 1980 مایکل پورتر استاد دانشگاه ‌هاروارد توجه استراتژیست‌ها و مدیران را به سمت بهره‌گیری از مزیت‌های رقابتی پایدار جلب کرد و بر فراهم آوردن قابلیت‌های ارزشمند، نادر و غیرقابل تقلید برای دستیابی به موقعیت برتر در رقابت پای فشرد اما شاید ما در لبه پرتگاه تغییر استراتژیک بزرگ دیگری باشیم جایی که اکوسیستم‌ها و مشارکت‌کنندگان در آن‌ها محور رقابت میان سازمان‌ها شده‌اند و اکنون توجه همه به استراتژی‌های شکل‌دهی اکوسیستم و پلتفرم جلب شده و در این زمینه کتاب‌ها و مقالات متعددی نوشته‌شده است تا به مدیران کمک کند با شناخت نحوه تمرکز بر بینش‌های اکوسیستمی ‌و ساختارهای سازمانی جدید، سهم خود را از این بازار جدید بیابند.

اما فرای بینش‌های شهودی، دگرگونی‌های جدید در مدیریت استراتژیک چگونه است؟ و امروزه روش بهترین استراتژیست‌ها برای طراحی راهبرد مناسبی که شرکت‌ها را بر چالش‌هایشان غلبه می‌دهد چیست؟ گروه مشاوران مکنزی برای پاسخ‌گویی به این پرسش، پروژه‌ای را تعریف و حدود سه هزار شرکت که عملکرد موفقی در حداقل سه معیار از چهار معیار حاشیه سود ممتاز، رشد درآمد مناسب طی پنج سال، بهبود حاشیه درآمد عملیاتی و رشد ارزش سهام داشته‌اند را بررسی کرده تا بداند کدام شیوه تحلیل استراتژی در دنیای امروز، موفقیت‌های بالاتری را رقم می‌زند.

از کانال‌های دیگران استفاده کنید

بیش از شصت درصد شرکت‌های موفق تمایل داشته‌اند که به‌جای آنکه خودشان سازوکارهای بزرگ عرضه محصولات به بازار را ایجاد کنند، از ظرفیت‌های دیگران بهره ببرند. اکنون امکان اتصال شرکت‌ها به کانال‌های توزیع بسیار زیاد و آسان‌تر شده است و البته کسب‌وکارهای پلتفرمی‌ هم‌اکنون به‌عنوان یک ظرفیت بزرگ برای عرضه محصولات به بازارهای گسترده عمل می‌کنند. البته استراتژی و مدل‌های بهره‌گیری از کانال‌های توزیع تفاوت کرده است.

ایجاد توانایی دسترسی آسان به کانال‌های دیجیتال، برای کسب‌وکارهایی که به دنبال گسترش دامنه دسترسی مشتری به محصولات خود هستند و برای ورود موثر به بازارهای جدید استراتژی گذاری کرده‌اند، بسیار مهم است. زیرا این‌ها روش‌هایی مقرون‌به‌صرفه برای غلبه بر موانع و تهدیدهای سنتی مانند محدودیت‌های جغرافیایی و لجستیکی هستند و به سازمان‌ها اجازه می‌دهند تا به‌سرعت به تقاضای مشتری‌شان پاسخ دهند و در صورت نیاز استراتژی‌های خود را با بینش‌های جدید فراهم‌شده از بازار تنظیم کنند تا بتوانند در صنایع در حال حرکت سریع با پویایی رقابتی بالا باقی بمانند.

مشارکت استراتژیک با دیگران

شرکت‌های موفق موردپژوهش علاوه بر استفاده از مسیر فروش دیگر شرکت‌ها به‌عنوان کانال توزیع، مشارکت را هم به‌عنوان یکی از هسته‌های اصلی استراتژی خود قرار داده‌اند ( به‌طور متوسط دو برابر دیگر شرکت‌ها ) و جالب‌توجه این است که در تعداد قابل‌توجهی از موارد، همپوشانی بین مدل‌های کسب‌وکار این شرکت‌ها هم برقرار بوده است، یعنی آن‌ها با رقبا یا شرکت‌های تقریبا مشابه خودشان هم مشارکت کرده‌اند!

طبیعی است ایجاد مشارکت با تولیدکنندگان محصولات مکمل بیشترین سهم را در اتحاد استراتژیک میان شرکت‌های موفق داشته است و تنها شرکت‌هایی می‌توانند پذیرای چنین ایده‌های بکری باشند که خاصیت اهرمی ‌استراتژی را به‌خوبی درک کرده باشند.

استراتژی خود را افشا کنید

نکته بسیار جالب‌توجه که این پژوهش نشان داده آن است که شرکت‌هایی که عملکرد بهتری داشتند از انگیزه بیش از دو برابری برای به اشتراک‌گذاری اهداف و برنامه‌های استراتژیک خود با دیگران برخوردار بوده‌اند و بجای اینکه آن‌ها را محرمانه در سینه خود نگه‌دارند با دیگر ذی‌اثران پیرامونشان تعامل کرده‌اند. برخلاف باور عمومی‌ که در طول تاریخ شرکت‌ها به دلیل ترس از کپی کردن یا ضد حمله رقبا همواره استراتژی‌های خود را محرمانه حفظ می‌کردند اکنون سازمان‌ها متوجه شده‌اند که اثرات مفید پخش دیدگاه استراتژیک خود در بازار، حتی باوجود رقابت، می‌تواند از ریسک‌های آن بیشتر باشد.

دلیل ریشه‌ای این تغییر رویکرد آن است که مدیران فهمیده‌اند که در بازار امروز موفقیت بیشتر به فعال‌سازی و هماهنگی در اکوسیستم‌های پویا بستگی دارد تا اقدامات منفردانه! پس نشان دادن جهت‌گیری استراتژیک شرکت، آن شرکا را به اکوسیستم جذب می‌کند و امکان ایجاد اتحادهای قدرتمند را فراهم می‌سازد.

به اشتراک‌گذاری شفاف سیاست‌ها نه‌تنها برای همکاران تجاری سودمند است، بلکه ارتباط با مشتریان، سرمایه‌گذاران و سایر ذینفعان را هم ایجاد می‌کند مخصوصا با آن دسته از آن‌ها که برای ارتباطات باز و شیوه‌های تجاری شفاف ارزش قائل هستند و درکل این رویکرد، اعتماد در اکوسیستم را تقویت می‌کند.

ادامه دارد...