جویندگان گنج در کلاه همستر
بازیکن هایی که فریب خودشان را خوردند
بسیاری از مخاطبان هم با اعتماد و امیدواری به تحقق این وعدهها ،وارد مسیری شدند که نتیجه آن پس از گذشت چند ماه تلاش و صرف زمان برای این بازی ،یک سهم بیارزش و ناهمخوان با انتظاراتشان شد که همین سود حاصل هم با کاهش قابلتوجهی مواجه است.
شکست پروژه همستر
حتماً ضربالمثل نابرده رنج، گنج میسر نمیشود را شنیدهاید. عبارتی که بهوضوح بیان میکند بدون زحمت و تلاش ، سرمایهای هم نصیب افراد نمیشود.
دقیقا جریان همستر بازانی است که برای به دست آوردن دارایی بدون تلاش ، ساعتها از زمان ارزشمند خود را صرف یک پروژهای کردند که بهواقع یک بازی محسوب شده و درنهایت منفعتی برای آنها در بر نداشت.
این کاربران ،از طرفی برای شرکت در این بازی ،زمان زیادی را از دست دادند .از سویی هم باوجود محدودیتها و الزام به استفاده از فیلترشکن ،دچار ضرر مادی هم شدند و بهیکباره با پایان یافتن مرحله نخست پروژه همستر ، با سهم بسیار ناچیزی روبرو شدند که واکنشهای بسیاری را به دنبال داشته است.
همهچیز از بازی نات کوین شروع شد؛یک بازی در تلگرام که کاربران با ضربه زدن بر روی صفحه، بهامُهر(توکن) دریافت میکردند و پس از لیست شدن ناتکوین ،کاربران آن موفق شدند سود بسیار خوبی را دریافت نمایند.
این آغازی برای شروع صدها بازی تلگرامی شد که برخی از آنها مانند همستر بهتدریج محبوبیت بالایی را بین مردم به دست آوردند.
همستر از ایردراپ هایی (پویش بازاریابی برای یک ارز دیجیتال) بود که راهاندازی و تبلیغات خود را در فروردینماه امسال کلید زد و در ایران از اواخر خردادماه تبلیغات آن به شکل وسیعی از طریق کانالهای اطلاعرسانی گوناگون انجام گرفت و توانست در طول ۳ ماه کاربران فراوانی را با باورها و آرزوهای فراوان ،جذب خود نماید.
تا پایان شهریورماه که خبر لیست شدن آن منتشر و افرادی که ساعات زیادی را برای این بازی صرف کرده بودند با این تصور که بالاخره نتیجه چند ماه پشتکار خود را میبینند اما با دریافت سهمی بسیار ناچیز، مرحله نخست همستر را نا امیدوارانه به پایان رساندند.
واقعیت آن است ایردراپ همستر بهجای آنکه سود و منفعتی برای مخاطبان خود داشته باشد دلسردی و خشمی را به همراه آورد که ظاهراً بدون پاسخ هم است.
حتی عدهای از کارشناسان بازیهای رایانهای معتقدند همستر هیچ آیندهای را در دنیای ارزهای دیجیتال نخواهد داشت و درکل بهامُهر( توکن) های ارایهشده این بازی به رسمیت شناخته نمیشوند.
به عبارتی پروژهای شکستخورده که اعتماد عوام را ازدستداده است.
ایردراپ همستر ،کلاهبرداری بود؟
مخاطبان همستر از ۳۰۰ میلیون نفر هم گذشته بود.تبلیغات به میزانی فریبنده وسوسهانگیز بود که کاربران بسیاری از کودک تا جوان و حتی بزرگسالان و سالمندانی ،بدون چونوچرا وارد این بازی میشدند.
و جالب آنکه اعتمادها نسبت به موفقیت آن در حدی بود که گاه مباحثی مانند معاوضه کالا با همستر ،مطرح میشد.
اما اینکه چرا چنین پروژهای که از آن بهعنوان بزرگترین ایردراپ تاریخ ،نامبرده میشد با نارضایتی مخاطبانش ،روبرو شد به دلایلی بازمیگردد که به نظر میرسد آنچه مخاطب ایرانی آن را بی مدیریتی می نامد، برای چنین ایردراپی عمده ترین ترین عاملِ نارضایتی کاربران باشد.
منسجم نبودن و شفاف نبودن تیم همستر در اطلاعرسانی و پاسخگویی به کاربران از عللی است که برای ناموفق بودن تیم همستر عنوان میشود.
درهمان اواسط بازی خبر اختلاف بین تیم و سرمایهگذاران و در ابهام گذاشتن مخاطبان نشان داد که این پروژه از چندان مدیریت خوبی برخوردار نیست.
اما اگر ازلحاظ فنی و اقتصادی هم بررسی کنیم به سود بسیار اندک و ناچیزی میرسیم که علت عمده گلایههای کاربران به این موضوع مرتبط میشود.همچنین حذف تعداد بالایی از مخاطبان به دلیل تقلب ( قطعا در اینجا همستر مقصر نیست) و تقسیم سود اندک میان مابقی کاربران و البته افت ارزش همین سهام اندک باعث شده است که مردم ازهمستر بهعنوان نمونهای از کلاهبرداری نام ببرند .
اینچنین که با لیست شدن همستر ، کیف پول «تونهاب» که اغلب همستربازان آن را برای دریافت سکههایشان معرفی کرده بودند، با اختلال روبرو شد. و کمی بعدازآن هم که فروشندگان بهامُهر به صرافیهای دیجیتال ورود یافتند قیمتها کاهشی شد.بهطوریکه شروع قیمتها از یک سنت بود و به تدریج کاهشی شد .
و اکنون با کاربرانی مواجه هستیم که دلسرد از چنین پروژهای فصل نخست بازی همستر را پشت سر گذاشته و تعدادی از آنها نیز به نشانه اعتراض به این بازی کمپینی را تشکیل و اقدام به ترک شبکههای اجتماعی مرتبط با این پروژه داشتهاند.
به عنوان یک درس عبرت نگاه شود
مجید فرد کارشناس فضای مجازی در گفتوگو با دنیای اقتصاد بازی همستر را پروژهای عنوان میکند که بیشتر از آنکه یک پروژه واقعی باشد بازی ناشناخته و سرگرمکنندهای برای فصول بهار و تابستان بود.
به گفته این کارشناس ،همستر حدود ۳۰۰ میلیون مخاطب را جذب خود کرد و همزمان با سرگرم کردن آنها در کانالهای تلگرامی والبته درآمدزایی برای این کانال ها ، کاربران خود را به سمت بازدید ویدیوهای آموزشی در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و یوتیوب هدایت کرد و درآمد خوبی را هم برای آنها رقم زد.
او میافزاید :بهطوریکه مالکان این پروژه با قرار دادن فیلمهای کوتاه در کانالهای مختلف سعی میکردند اینچنین وانمود کنند که در راستای آموزش مخاطبان و افزایش سکههای آنها عمل میکنند حالآنکه پشت پرده این ماجرا چیزی جز افزایش بازدیدها از این کانالها و درآمد دلاری نبود.
وی بیان میکند : اکنون هم ظاهرا همستر، در عمل به وعدهها لیست شده و مشغول تقسیم سود میان کاربران است . اما نهتنها همستربازها با سهم بسیار کمتر از انتظارشان روبرو شده بلکه بهطور رسمی هم در لیست کوینهای دیجیتال قرار ندارد که قابلیت مبادله را با دیگر رمزها ارزها داشته باشد.علاوه بر آنکه سهمها هم درحالیکه ریزش و به دلیل غیررسمی بودن ،پاسخگویی برای این ابهامات وجود ندارد.
این کارشناس تصریح میکند: بههرحال فصل نخست پروژه همستر به پایان رسید وبعید میدانم که دیگر برای فصول بعدی مخاطبان را مانند فصل اول جذب خود کند. اما آنچه باید موردنظر افراد اعم از همستربازها و غیره قرار گیرد. نامعتبر بودن مباحثی مبنی بر یکشبه و بدون زحمت پولدار شدن است که این روزها بسیار زیاد در جامعه ما موردتوجه قرارگرفته ولی هر بار با اتفاقاتی ،متوجه خام بودن چنین تفکراتی شدهایم. یکزمان باتجربه شرکتهای هرمی ،زمان دیگر با استخراج ارزهای بدون پشتوانه و حالا هم با بازیهای رمز ارزی مانند همستر مشخصشده است که راهکار درآمدزایی چیزی فراتر ازاینگونه مسیرهای نامعلوم است .
فرد تاکید میکند :فقط لازم است بهعنوان یک تجربهای سرگرمکننده و هیجانانگیز و درس عبرت ،از تکرار اینگونه اشتباهات که ممکن است پیامدهای اقتصادی و اجتماعی دشوارتر و جبرانناپذیری را به دنبال بیاورد اجتناب کنیم.
اعتماد ازدسترفته
شهرت ،موفقیت و درنهایت ماندگاری پروژههایی مانند همستر درگرو اطمینان مخاطبانشان است. بهطوریکه با از دست رفتن اعتمادها ،این نوع از پروژهها ناموفق و اگر هم ادامه یابند با نتایج قابل قبولی همراه نخواهند بود. هرچند پیش از همستر،بازیهایی مانند نات کوین تجربه خوشایندی را برای کاربرانش برجای گذاشت. اما با چالشهایی که همستر به وجود آورد به نظر میرسد کمتر کاربری تمایلی برای ورود به دوره دوم این بازی و یا پروژههایی مشابه آن را از خود نشان دهد.
بدون تردید برنامههای اینچنینی در آینده هم با اشکال و انواع نوینتر ایجاد و ادامه خواهند یافت. ولی آنچه مهم است اعتمادی است که ازدسترفته و بازگشت آن دشوار است و مهمتر آنکه آیا پسازاین هم مخاطبان میتوانند به این نوع از بازیهای بدون پشتوانه اتکا کنند؟