نقش گرانی در تار و پود پارچه
چرا پوشاک کالای لوکس شد؟
خارجیهای رقیب
احمد تقی زاده، رئیس اتحادیه پارچهفروشان اصفهان به سایت بازار خبر داده که پارچههای چینی، اندونزی و کره بازار داخل را پرکرده و تولیدکنندگان داخلی نمیتوانند با آنها رقابت کنند. او یکی از دلایل اصلی گرانی پارچهها بهخصوص نوع زمستانی آن را بهپای ضخامت پارچههای زمستانی و هزینههای تولید گذاشته و تاکید کرده که وارداتیها با نوسانات ارزی روبرو بوده و قیمتها را بالابردهاند. افزایش دستمزدها، حقوق و هزینههای جاری و مواد اولیه به همراه افت قدرت خرید مردم باعث افزایش قیمتها و رکود بازار پارچه شده است. او میگوید:در حال حاضر حدود ۴۰ درصد صنعت نساجی کشور مربوط به اصفهان است اما بااینوجود وارداتیها گوی سبقت را از داخلیها ربودهاند و همین باعث شده که تولیدکنندگان پارچه با مشکلات فراوانی روبرو شوند. دو هزار واحد کارگاهی کوچک و متوسط در این حوزه فعالیت میکنند اما مشکلات نمیگذارد که پارچههای تولید داخل به بازار رقابتی با چین و کره و ژاپن و اندونزی وارد شود.
اما نساجیها چه تولید میکنند که توان رقابت با همتایان خارجی خود را ندارند؟ به گفته تقی زاده، در حال حاضر تنها تولید داخل پارچههای مصرفی برای لباسهای بیمارستانی و روپوش مدارس است و در مابقی موارد به واردات یا پوشاک قاچاق وابسته هستیم. بالا و پایین رفتن تعرفههای واردات که به وارد آمدن شوک به بنیان این صنعت ارزان منجر شده ازجمله مهمترین علل این کاهش بازدهی در صنعت نساجی تلقی میشود که باعث شده کارخانهها نتوانند به زنده نگهداشتن صنعت پوشاک یاری برسانند.
همه این اماواگرها باعث شد تا شاخص بهای پوشاک و کفش در تابستان امسال به ۲۰۹.۳ برسد که نسبت به مدت مشابه سال قبل که۱۴۳.۴ بوده حدود ۴۶ درصد رشد نشان میدهد. آنگونه که اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران اعلام کرده گرانی پوشاک و پارچه باعث شده تا سهم پوشاک در سبد خانوارهای ایرانی که در دهه ۸۰ حدود ۷ درصد بوده به حدود ۵.۳ درصد کاهش یابد.
حلقه مفقوده گرانی پوشاک
در حال حاضر استان اصفهان قطب تولید پارچه در ایران و مهد تولید پارچههایی مثل ترگال، تترون، کجراه و پارچههای بیمارستانی، فاستونی ویسکوز و پلیاستر محسوب میشود.
طبق دادههای مرکز پژوهشهای مجلس ازنظر پراکندگی جغرافیایی، دو استان یزد و اصفهان بیشترین تمرکز واحدهای صنعت نساجی را به خود اختصاص میدهند (۴۲ درصد کل صنعت). درصورتیکه برحسب اشتغال و سرمایه اختصاصیافته، سهم این دو استان به ترتیب معادل ۲۸ و ۳۱ درصد است که نشاندهنده تعدد واحدهای کوچکمقیاس در این دو استان است؛ اما ازنظر پراکندگی واحدهای پوشاک، بیشترین تمرکز واحدها متعلق به استان تهران و بعدازآن، مناطق آزاد و ویژه اقتصادی است. سهم این واحدها از سرمایه اختصاصیافته و اشتغال، به ترتیب معادل ۵۳ و ۴۴ درصد است که حاکی از سهم بیشتر بنگاههای بزرگمقیاس در این واحدها است.
از مجموع ۹ هزار و ۲۰۰ واحد صنعتی اصفهان، ۲۴ درصد به نساجی اختصاص دارد بهطوریکه ۲ هزار و ۳۰۰ واحد در صنعت نساجی با ۱۱۷ هزار نیروی کار فعالیت میکنند و ۷۵ درصد فرش ماشینی، ۵۰ درصد الیاف و نخ، ۶۰ درصد پارچه در استان اصفهان تولید میشود.
هرچند میزان تولید پارچه در استان بالاست اما تراکم واحدهای کوچکمقیاس و تولید پارچههای معمولی و نهچندان خاص، نشان میدهد که اصفهان از دوران اوج خود بسیار فاصله گرفته؛ ولی اینهمه داستان تولید پارچه و پوشاک نیست چراکه گروه صنایع اتاق بازرگانی اصفهان اعلام کرده است که نزدیک به ۸۰ درصد تولیدات صنعت نساجی در استان تا قبل از تولید پوشاک بوده و سهم اصفهان از تولید پوشاک در کشور به ۱.۹ درصد میرسد! علتیابی گرانی پوشاک در بازار اصفهان به مرحله اصلی رسیده و میتوان گفت اصفهانیها از صنعت پوشاک که ارزشافزوده بالا و تعداد شغل بیشتری دارد چشم پوشیدهاند تا این صنعت درآمدزا از استان خارج و به استانهایی مانند همدان، تهران و کرج و قم اختصاص یابد.
تولید پوشاک در خارج از استان و انتقال آن به اصفهان قیمت البسه را افزایش داده است. آنطور که مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده، طی سالهای ۱۴۰۱-۱۴۰۰ و با اوجگیری روند تورمی در کشور حلقه پایانی زنجیره ارزش صنایع نساجی (پوشاک) با یک بحران فروش مواجه شده است و در صورت عدم توجه سیاستی به آن، این رکود و افت فروش در انتهای زنجیره خیلی زود به بقیه حلقهها هم منتقل خواهد شد.
معمای مواد اولیه
طبق دادههای مرکز پژوهش مجلس سهم تولید داخل از نیاز بازار به ترتیب در بخشهای الیاف، نخ، پارچه، پوشاک و سایر منسوجات نهایی، ۴۴، ۶۸، ۷۲، ۸۷ و ۹۷.۵ درصد در سال گذشته بوده است. هرچند به گواه این آمار بیشتر نیاز نساجیها از طریق محصولات داخلی مرتفع میشود اما بخش زیادی از مواد اولیه موردنیاز محصولات نساجی وارداتی بوده و به نرخ ارز وابسته است.
پژوهش اتاق ایران نشان میدهد که پنبه داخلی به دلیل طول الیاف کوتاه کیفیت کمتری دارد. قیمت پنبه وارداتی نیز علیرغم کاهش تعرفهها، همچنان از افزایش نرخ ارز، محدودیتهای فنی واردات پنبه و کاهش تمایل صادرکنندگان پنبه به ایران، تاثیر پذیرفته که افزایش هزینه تولید منسوجات را در پی داشته است. بخش زیادی از پشم داخلی برای تولید قالی، گلیم و منسوجات دستباف مصرفشده و سهم عمده الیاف پشم مصرفی کشور برای تولید پارچه از طریق واردات تأمین میشود.
در مورد مواد اولیه مصنوعی نیز باید گفت که از یکسو میزان تولید پلیمرهایی که در داخل تولید میشوند، کمتر از نیاز کشور بوده و مابقی پلیمرها هم وارداتی هستند. رنگها و سایر مواد شیمیایی صنعت نساجی نیز از مسیر واردات تامین شده و از نوسانات ارزی تاثیر میپذیرد. در دورههای افزایش نرخ ارز هم میزان واردات بهشدت کاهشیافته و تولید داخلی را تحت تاثیر قرار میدهد. در تولید انواع پارچههای تاروپودی، انواع نخ پنبهای و الیاف مصنوعی و ظریف، نخ اسپندکس، الیاف پنبه و ویسکوز بیشترین وابستگی به خارج وجود دارد.
درنهایت وجود مشکلاتی مانند هزینه تمامشده بالای محصولات تولیدی، کاهش توان ارزآوری محصولات نساجی و پوشاک، ناپایداری فعالیت واحدهای نساجی و پوشاک در بازار و کاهش توان خلق ارزشافزوده در طول زمان به همراه ضعف رقابتپذیری کیفی محصولات باعث شده تا بازار پوشاک و پارچه از تعادل و نظم عرضه و تقاضا خارجشده و به کالایی لوکس و خارج از دسترس برای عموم مردم تبدیل شود.