عکس یادداشت یک copy

دشواری و بحران‌های اقتصادی و بازار با همه مشکلات آنی و ریشه‌ای که ایجاد می‌کنند، می‌توانند محرک و کاتالیزورهای مهمی برای ایجاد تغییر در سازمان‌ها به شمار آیند و بررسی سوابق موفقیت و شکست در شرکت‌های مختلف نشان می‌دهد عدم توازنی که در سازمان‌ها پس از بحران‌ها ایجاد شود غیر آنکه از پتانسیل فرو کاستن ارزش‌آفرینی و عملکرد شرکت برخوردار است، در صورت وجود راهبردهای درست می‌توانند، محرک و انگیزاننده هم نیز باشد. سازمان‌ها پس از مواجهه با بحران در موقعیت راهبردی دشواری قرار می‌گیرند که انتخاب‌هایی ازاین‌دست می‌تواند به بازآفرینی آن‌ها پس از مواجهه با این دشواری‌ها کمک کند.

تمرکز بر قابلیت‌های انطباق‌پذیری

دانش زیست‌شناسی به ما نشان داد که لزوما بزرگ و قوی بودن، قابلیت لازم برای ادامه بقا در محیط دگرگون را فراهم نمی‌کند زیرا آن دسته از جانداران که توانستند دگرگونی‌های اکولوژیک این کره خاکی را پشت سر بگذارند و استمرار بقای نسل داشته باشند که نه بزرگ‌تر و قوی‌تر از بقیه بلکه انعطاف‌پذیرترین‌هایشان بودند.

حالا که اتاق‌های فکر آینده‌پژوهی پیش‌بینی می‌کنند که در آینده بحران‌های اقتصادی و بازار و ازهم‌گسیختگی‌های مختلف در سراسر جهان با تواتر بسیار بیشتر از قبل اثر می‌کند، شاید دیگر مزیت‌های رقابتی سنتی همچون مقیاس زیاد تولید و رهبری بازار چندان موثر نیفتد بلکه شرکت‌ها به قابلیت‌های جدیدی احتیاج داشته باشند که در حال حاضر از آن‌ها برخوردار نیستند، مزیت‌هایی مانند سرعت شناسایی نشانه‌های تغییر، پیش‌بینی اثرات آن‌ها و مدل منعطفی از کسب‌وکار که بتواند به‌سرعت بنگاه را به بازارها و محصولات جدید وارد کند و متناسب با تغییرات محیطی ساختار آن را دگرگون سازد.

بینش‌های حاصل از بحران، بهترین ابزار برای تحلیل عارضه‌ها و اندازه‌گیری بلوغ سازمانی هستند

از دیرباز روش‌های مختلفی برای ارزیابی عارضه‌های سازمان و اندازه‌گیری میزان بلوغ آن وجود داشته‌اند اما هیچ‌کدام از آن‌ها به‌اندازه تجارب کسب‌شده در بحران‌ها نمی‌تواند بازگوکننده دقیق ضعف‌ها و قوت‌های بنگاه ما باشند، اگر تامین مواد اولیه در زنجیره تولید ما با اختلال مواجه شده، بازنگری در سیاست‌های تامین مانند منبع یابی گسترده‌تر، همکاری در توسعه ظرفیت مقداری و کیفی تامین کنندگان و راه‌حل‌های دیگری مانند افزایش پایداری تامین از طریق مشارکت‌ها، می‌تواند در آینده فرصت‌های بهبود کارائی زنجیره تامین را به نفع ما فراهم کند.

در این زمان آن دسته از تامین کننده‌ها که درگذشته از قدرت چانه‌زنی زیاد برخوردار بودند و به دلیل بازار مناسب، خود را موظف به همکاری در ایجاد توازن کمی و کیفی و قیمتی در زنجیره تامین محصولات نمی‌دانستند، می‌فهمند که بازار دیگر بسیار ناپایدار است و باید با همکاری در طرح‌ریزی مجدد شبکه‌های تامین، پایداری کسب‌وکار خود را حفظ کنند.

اگر با بحران فروش و ارایه محصول به دست مشتری مواجه شده‌ایم، طرح‌ریزی شیوه‌های جایگزین مانند فروش الکترونیک و پلتفرمی و ارائه خدمات از راه دور می‌تواند محرک رشد تقاضای آینده باشد زیرا ازهم‌گسیختگی ایجادشده، مشتریان را هم به هزینه کردن برای یادگیری و استفاده از روش‌های جدید ترغیب کرده و چرخه یادگیری و تجربه‌گری برای استفاده از راه‌حل‌های جدید توسط مشتریان را برای بنگاه‌های اقتصادی بسیار کم‌هزینه ساخته است

بازطراحی معماری کسب‌وکار پس از بحران

معماری کسب‌وکار، مفهومی بسیار فراتر و گسترده‌تر از طرح‌ریزی ساختار سازمانی است، در معماری، همه اجزای شرکت شامل مدل کسب‌وکار، تکنولوژی، ساختار و شیوه حاکمیت بر سازمان و نحوه تعامل آن با محیط، تعریف، متوازن و همسو می‌گردند. پس از بحران دگرگونی‌های جدید ایجادشده نیاز به بازطراحی معماری کسب‌وکار را عیان کرده است. شاید دیگر غلبه بر رقابت، مهم‌ترین عامل پیروزی نباشد و استفاده از قدرت بالای چانه‌زنی به‌عنوان مشتری و تامین ارزان مواد اولیه، مزیت رقابتی برای بنگاه ایجاد نکند، شاید دیگر مقیاس بالای تولید محصولِ استاندارد راهگشا نباشد بلکه ممکن است ازهم‌گسیختگی‌های ناشی از بحران‌های مختلف به ما فهمانده باشد که طرح‌ریزی اکوسیستم‌های کسب‌وکار، برای ایجاد هم افزایی جمعی، بسیار بیشتر از تاکید بر رقابت کارگشا باشد، امکان دارد فرایندهایی که محصولات و خدمات جدید مرتبط با دگرگونی‌ها و نیازهای فوری اجتماعی را به‌سرعت تولید و عرضه کنند، بهتر از مزیت مقیاس بالای تولید بتوانند محرک سودآوری به شمار آید.