معماری دیجیتال سازمان
مدلهای مجازی از واقعیات فیزیکی که برای شبیهسازی تولید و نگهداری و ارائه آموزش استفاده میشوند و واقعیت افزوده ایجاد میکنند، در حال تغییر شکل محیط صنعتی هستند اما بکارگیری این ابزارها برای ایجاد ارزش تجاری نیاز به یک معماری منسجم و متوازن دارد تا از همسویی کامل میان رویکردها، انطباق آن با استراتژی های سازمان و هم افزایی میان اجزایشان اطمینان حاصل گردد. مدل شش لایهای زیر می تواند به این منظور استفاده شود.
شکلدهی مجدد به تجربه مشتری
ارائه تجربهای برتر به مشتری هدف طبیعی و نخستین بسیاری از برنامههای تحول دیجیتال است. برای مثال، یک شرکت تولیدکننده اسباببازی به طراحی محصولاتی علاقه نشان داد که شکاف بین حوزه فیزیکی و دیجیتال را پر میکنند، بامطالعه خواستهها و نیازمندیهای کودکان، والدین آنها و خردهفروشان، اجرای ابتکارات در حوزه تحول دیجیتال با ماهیت بهبود سفر تجربه مشتری را آغاز کرد و سپس با تحقیقات قوم نگارانه گسترده که با ترکیبی از مصاحبههای ساختاریافته بود توانست طیف وسیعی از نیازهای برآورده نشده مشتریان را کشف کند. این شرکت از شبکه، انجمنها و خدمات آنلاین برای تقویت برند و افزایش سطح رضایت مشتریانش استفاده کرد. این تلاشها آن را به سمت بهبودهای بیشتر در تعامل با مشتری، مانند ارائه راهنما و کمکهای آنلاین برای بازیها از طریق تلفن هوشمند سوق داد و توانست بزرگسالان و کودکان را از طریق ارتباطات آنلاین و تلفن همراه یکپارچه نماید.
چالش مدیریتی کلیدی در این زمینه آن است که نگذاریم کمال طلبی مانع پیشرفت ما شود. راهاندازی پیشنهادهای کمدوام و سپس ارتقا سریع آنها به تحولات ریشهای نکته بسیار مهم در این زمینه است. پژوهشهای متعدد درباره رفتار مشتریان ثابت کرده است که وقتی بر اساس بازخوردشان عمل میکنیم، مشارکت آنها بسیار زیاد میشود، نارساییها را بهتر پذیرا میشوند و بهبودهای عملی و موثر بر روی محصول را پیشنهاد میکنند.
باز تجسم پیشنهادهای ارزش و مدلهای تجاری
پیشنهادهای جدیدی که برای حفظ یا افزایش سهم از کیف پول مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید طراحیشدهاند، در قلب بسیاری از برنامههای تحول دیجیتال قرار دارند. یک تولیدکننده جهانی تجهیزات کشاورزی از فرصت ابتکارات دیجیتال استفاده میکند تا “کشاورزی دقیق” را با معرفی نوآوریهای دیجیتال در صنعت سنتی امکانپذیر کند.
با درک تأثیر بالقوه دیجیتال بر اقتصاد کشاورزی، این شرکت شروع به تقویت تراکتورهای سنتی خود با سنسورها، نرمافزارها و نمایشگرها کرد. این ابتکارات اجرایی، کابین راننده را به یک مرکز کنترل پیچیده تبدیل میکند که قادر به تجزیهوتحلیل مقادیر زیادی از اطلاعات درباره کیفیت خاک، آبیاری و سایر دادهها است. پلتفرم تحلیلی مبتنی بر رایانش ابری هم این دادهها را به همراه پیشبینیهای آبوهوا و سوابق تاریخی مزرعه پردازش میکند تا مخلوط بذر مناسب، الگوهای کاشت بهینه و کارآمدترین و مقرونبهصرفه ترین راهها را برای برداشت انتخاب کند. کشاورزانی که از این فناوری جدید استفاده میکنند از رشد دورقمی در شاخص بهرهوری برخوردار میشوند.
مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار
در سالهای اولی که نیروی الکتریسیته به کار گرفته میشد، کارخانهها، مکانهای جدید خود را در اطراف محل استقرار موتورهای بخار میساختند و امروز همان تجربه در حوزه امکانات دیجیتال در حال تکرار شدن است. بسیاری از شرکتها بهجای اینکه خلاقانه درباره چگونگی تاثیر فناوری دیجیتال با رویکردهای تکنولوژیک جدید بر تغییر محصول و مدل کسبوکار خود بیندیشند به آن فکری میکندد که چگونه بهسادگی میتوانند تسمهها و قرقرههای همان فرآیندهای قدیمی را دیجیتالی (مکانیزه) میکنند. این تمهید قطعا در حد و اندازه خودش برای بالا بردن کارایی موثر است اما بهبود مستمر آن و ایجاد بهرهوری و خصوصا اثربخشی مستلزم طرحریزی فرآیندهای جدیدی است که بر الگوریتمهای هوشمند و سایر ابزارهای دیجیتال متکی هستند.
مهندسی مجدد رادیکال و ریشهای فرایندها نیازمند برنامهریزی استراتژیک دقیق نیروی انسانی است. در عصر دیجیتال، چنین تحولی میتواند بهرهوری شرکتها را افزایش دهد اما این اتفاق تنها وقتی میافتد که شرکت بتوانند بهسرعت نیروهای کار جدیدی را پیدا کنند یا آموزش دهند تا موقعیتهای شغلی جدیدی را پر کنند که قبل از تحول دیجیتال وجود نداشتهاند. ساختار منابع انسانی سازمانها هم باید بداند که تحول دیجیتال بر ویژگیهای بسیاری از پست و شغلهای سازمان اثرگذار است و ازاینرو باید یک بازطراحی سازمانی عمیق و اثرگذار بر آن نیز انجام گردد.
ایجاد قابلیتهای تحول دیجیتال
دگرگونی دیجیتال مستلزم برخورداری از قابلیتهای اساسی و جدید است و ایجاد این قابلیتها، بهویژه در سازمانهای سنتی در صنایعی که به تغییرات سریع عادت ندارند، آسان نیست. برای مثال، شرکتهای خدمات شهری ازلحاظ تاریخی در دنیایی با عدم قطعیت کم، صرفهجویی در مقیاس بزرگ، محیطهای پایدار و بازدهی قابل پیشبینی کارکردهاند. درنتیجه تمرکز آنها بر ملاحظات سنتی کارایی، قابلیت اطمینان و اجتناب از ریسک بوده است؛ اما زمانه تغییر کرده است. قیمتگذاری و ارایه صورتحساب بهصورت خودکار انجام میشود. منابع انرژی تجدید پذیر متناوبا وارد بازی شدهاند. حسگرها و محرکها در تجهیزات تولید برق و در سراسر شبکه در حال گسترش هستند. درنتیجه، شرکتهای نوپا میتوانند از دادههای بزرگ، تجزیهوتحلیل شبکههای هوشمند و محاسبات ابری برای بهبود روشهای تولید، توزیع و فروش به مشتریان بهره ببرند.
یک شرکت اروپایی در تلاش است تا در این دنیای انرژی چندوجهی، هوشمندانه و با تکیهبر انرژیهای تجدید پذیر به شکل واقعی مشتری محور شود. یکی از حیاتیترین قابلیتهای جدید این شرکت درحالتوسعه، معماری فناوری اطلاعات است که فرآیندهای انبوهی مانند صورتحساب را بهطور مؤثر مدیریت میکند و درعینحال بهاندازه کافی انعطافپذیر است تا سریعاً با تقاضاهای در حال تغییر بازار سازگار شود.
برای کوتاهتر کردن زمان عرضه به بازار، این شرکت به روشهای استارتآپ ناب، نمونهسازی اولیه، تیمهای تعاملی و سایر رویکردهای چابک متکی است. این شرکت با درک اینکه بسیاری از این مهارتهای چابک و مشارکتی را در داخل سازمان خود ندارد، با شرکای خارجی برای کمک به تحول و کمک به تعبیه قابلیتهای جدید در سازمان همکاری کرده است.
انجام بازی دوگانه در این زمینه چالشبرانگیز است زیرا نیازمند اقدام همزمان برای حفظ فناوریهای قدیمی، تعبیه ابزارهای دیجیتال جدید و معرفی یک معماری دیجیتالی جدید انعطافپذیر و مقیاسپذیر است که راه را برای آیندهای که حتی بهطور اساسیتر تعریفشده است هموار میکند.