مساله گرسنگی
شرایط بد اقتصادی، در طول یک دهه، دامنگیر قشرهایی که بالای خط فقر بودهاند هم شده است. این مساله یک نکته مهم دیگر را نیز آشکار میکند، به این صورت که کاهش فاصله غیر فقرا با خط فقر موجب شده خانوارهای نزدیک به خط فقر نیز تفاوت چندانی با فقرا به لحاظ معیشتی نداشته باشند. یعنی مقدار اندکی افزایش در خط فقر موجب میشود تا جمعیت زیادی به فقرا افزوده شوند. در بررسی شاخصهای رفاهی خانوار، خوراک یکی از عوامل تعیینکننده است بهطوریکه در سطوح پایین درآمد، سهم آن از هزینههای خانوار بالا میرود و خانوارها به قیمت کاستن از مصرف دیگر اقلام، سعی میکنند این خاکریز معیشتی را تا حد امکان حفظ کنند. در این خصوص، بررسی دادههای مربوط به تغییرات مصرف اقلام اساسی خانوار ازجمله گوشت، مرغ، تخممرغ، شیر، برنج و کالری دریافتی و هزینه حقیقی خانوار واقعیتی مهم را در طول یک دهه گذشته نشان میدهد و آن اینکه سهم بیشتری از هزینههای خانوار به خوراک اختصاص دادهشده است. علاوه بر سهم بیشتر خوراک در هزینه خانوار، از میزان خوراک خانوار نیز کاسته شده است. در دهه اخیر کاهش رفاه خانوار بهقدری بوده که حتی با اختصاص سهم بیشتری از هزینهها به خوراک و کاهش کالری دریافتی، بازهم خانوار مجبور شده کیفیت کالری دریافتی خود را کاهش دهد.
بر این اساس، مشاهده میشود در دهه ۹۰، مصرف کالاهای اساسی کاهشیافته و بیشترین کاهش مصرف در گوشت قرمز و شیر اتفاق افتاده است. بهطور همزمان، خانوار سیاست جایگزینی مصرف کالاهای جانشین را در پیشگرفته، بهطور مثال،مصرف تخممرغ را جایگزین تامین پروتئین ناشی از گوشت قرمز کرده است. امنیت غذایی فقط رهایی از گرسنگی نیست، بلکه تغذیه سالم و مغذی نیز مهم است. درواقع اعضای خانواده باید میزان کالری و پروتئین کافی در وعدههای غذایی دریافت کرده و سبزیها، میوه و غلات هم طبق هرم غذایی، مصرف کنند. زنان باردار و کودکان زیر پنج سال مهمترین گروههای جمعیتی هستند که در معرض ناامنی غذایی قرار دارند. رژیم غذایی نامناسب، سواد تغذیه پایین جامعه و ضعف در رصد وضعیت سلامت و تغذیه در کشور باعث شده تا کمبود ریزمغذیها در سبد غذایی خانوار، امنیت تغذیه را در بخشهایی از کشور به مخاطره اندازد.
این تغییرات در حالی در طول یک دهه رخداده که بررسی دیگر اقلام رفاهی خانوارها نظیر هتل، تفریح و رستوران افت شدیدی را نشان میدهد. همچنین افزایش فقر و کاهش سهم دیگر هزینهها بهجز خوراک و مسکن تنها معطوف به کاهش هزینههای رفاهی نیست و میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای خانوار داشته باشد و موجب فقر بین نسلی شود. بررسیها حاکی از تلاش خانوارها برای حفظ سنگر «خوراک و مسکن» به قیمت کاستن از سهم دیگر هزینههای رفاهی غیرضروری است و درعینحال، از افت ۶۰ درصدی سهم آموزش از کل هزینهها و پیدایش تهدید فقر بین نسلی حکایت دارد. باید گفت امنیت غذایی فقط به وضعیت خوراک و سوءتغذیه خلاصه نشده و این مقوله مهمترین بخش پدافند غیرعامل است. هرچند وضعیت استفاده از سموم و کودهای شیمیایی، تراریختهها و بیوتروریسم نیز در حیطه امنیت غذایی قرار دارند ولی آنچه در حوزه پدافند غیرعامل حتی بیش از بیوتروریسم اهمیت دارد، مباحث مربوط به ناامنی غذایی است. محدودیت تولید محصولات کشاورزی، مشکلات اقتصادی، چاقی و سوءتغذیه ازجمله عواملی هستند که میتوانند امنیت غذایی را در سطح ملی تحت تاثیر قرار دهند چراکه دسترسی فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی مردم به غذای سالم و مغذی برای تامین نیازهای تغذیهای و یک زندگی فعال، لازم است. سوءتغذیه فقط به کمبود و دریافت مواد غذایی که به شکل کموزنی، کوتاهقدی و لاغری در کودکان، خود را به نمایش میگذارد، محدود نمیشود و چاقی نیز در این حوزه قرار دارد. چاقی حتی در مناطق محروم و کم برخوردار نیز افزایشیافته چون مردم این مناطق به مواد غذایی دارای ارزش غذایی بالا دسترسی کمتری دارند و بنابراین با مواد قندی، نشاستهای، فستفودها و نوشابههای گازدار خود را سیر میکنند. در چنین مناطقی سیری شکمی اتفاق میافتد ولی گرسنگی سلولی خودنمایی میکند.