عدم حرکت به سمت فولاد سبز مساوی با حذف از حیات اقتصادی جهانی
برای این منظور به سمت نوآوریهای جدید و تکنولوژیهای نوینی رفتند که بتوانند محصولات را سبز تولید کنند؛ مثل سوخت هیدروژن و انرژیهای برقی و انرژیهای بادی و استفاده از سولارسیستمها (انرژی خورشیدی) و انواع و اقسام تکنولوژیهای جدیدی که این امکان را در اختیار قرار میدهد که از انرژیهای پاک در تولید محصولات استفاده شده و محیط زیست و جامعهای پاک را فراهم کنند؛ محیطی که در آن بتوانند نفس کشیده و زندگی کنند در کنار تأمین نیازمندیهایشان که در نهایت با تولید سبز برطرف میشود.
(غربیها با محوریت کشورهای اروپایی) در نتیجه برای اینکه دنیا را با خود همراه کرده و در حقیق سایر کشورها را وادار کنند که به این سمت و سو حرکت کنند، در ابتدا با وضع مالیات بر کربن که در واقع در دنیا مطرح شده و مالیات بر انواع و اقسام محصولاتی که در آن از سوختهای فسیلی استفاده میکنند شروع کردند. در واقع هماکنون نیز مالیات بر کربن اخذ کرده و خودِ این مالیاتِ کربن هر روز در حال افزایش است و عملا قدرت رقابت را از خیلی از این محصولات میگیرد. این در حالی است که در آیندهای نه چندان دور دیگر از این حالت کربن tax خارج میشوند و نهایتا جلوی عرضه محصولاتی که از سوختهای فسیلی استفاده میکنند را مثل فولاد و مس و سایر محصولات دیگر گرفته خواهد شد؛ یعنی عملا دیگر کسی که محصولش را به شیوههای انرژی پاک تولید نکرده باشد، امکان عرضه محصولش را در دنیا نخواهد داشت. درنتیجه رسیدن به این نقطه یک شبه اتفاق نخواهد افتاد؛ بنابراین ما هم باید امروز که حتی دیر هم هست شروع کنیم و جهتگیریمان به سمت و سویی باشد که به هر حال ما هم بتوانیم سهمی را در دنیا از کاهش کربن داشته باشیم و تلاش کنیم در آیندهای نزدیک بتوانیم محصولاتمان را بدون کربن تولید کنیم.
این کار مستلزم تغییر نگاه حاکمیت اعم از دولت و مجلس و فعالین بخش خصوصی است و اینکه به هر حال بسترها آماده شود تا فعالین اقتصادی بتوانند به این سمت و سو حرکت کنند. به نظر میرسد یکی از چالشهای اساسی که هماکنون با آن مواجه هستیم بحث تحریمها است و عدم دسترسی به نوآوریها و فناوریهای نوین روز دنیا؛ در این ارتباط که طبیعتا استمرار دارد عدم ارتباط بانکی با دنیا مطرح میشود که طبیعتا اینها چالشهای مهمی است که ارتباط ما را با دنیا به یک نوعی قطع کرده و امکان استفاده از این نوآوریها را برای ما محدودتر کرده و یا بعضا گرانتر کرده که باز قدرت رقابت را از ما میگیرد.
البته این موارد در نوع خود به جهتگیری نوع تفکر حاکمیت و فعالین اقتصادی بستگی دارد نسبت به اینکه محصول باید سبز تولید شود و حیاتمان باید سبز باشد. رفته رفته باید بتوانیم در تجهیزات، ماشین آلات و تمام روندهای تولید ؛ این کربن را به نوعی کمتر و کمتر کنیم تا در واقع در آیندهای نزدیک، کلا انتشار کربن را حذف کنیم.
از این سو دستیابی به این مهم، سرمایه گذاریهای جدید در این حوزه را میطلبد. همچنین حضور شرکتهای دانش بنیان را میطلبد که در این حوزهها ورود پیدا کنند که بتوانیم همین نوآوریها و فناوریها را ارزانتر در اختیار بگیریم یا اگر این فناوریها در دنیا وجود دارد بتوانیم آنها را بومی سازی کنیم همچنین بتوانیم ارزانتر از این نوآوریها استفاده کنیم. قوانین و سیاستگذاریها باید به سمت و سویی متمایل شود که محدودیت کمتری برای فعالین اقتصادی به همراه داشته تا شرکتها بتوانند از درآمد حاصله، بخشی از سودآوری را خرج تغییر و جایگزینی این نوآوریهای جدید کنند. این هم مستلزم این است که دولت کوچک شده، دست از تصدیگری در اقتصاد بردارد تا اینکه درآمدهای مالیاتی کفاف هزینههایش را داشته باشد.
از سویی امروزه امکان فروش نفت که سوخت فسیلی است وجود دارد، ولی در آینده ممکن است این حجم از درآمدزاییها دیگر امکانپذیر نبوده و به همین دلیل باید به سمت اینکه از نفت هم محصولات دیگری تولید کنیم حرکت کنیم، آن هم محصولاتی که قابل عرضه در دنیای نوین بوده و در آن هم باز از سوختهای پاک استفاده کرده باشیم. درنتیجه اگر امروز امکان صادرات نفت و یا گاز و به نوعی سوختهای فسیلی وجود دارد، از این امکان باید بتوانیم استفاده کنیم و از ارز حاصله در بسترسازی و در زیرساختهای کشور استفاده کنیم و به فعالین اقتصادی کمک کنیم که در این جهت(فرایند سبز شدن سوخت) قدم بردارند.
این هم که به هر حال جزو تکالیف قانونی است ولی متاسفانه دولتها به آن عمل نکردند و امروز هم عمل نمیکنند و بزرگ شدن دولتها و هزینههای زیاد آنها اسبابی شده که درآمدهای مالیاتی حتی فروش نفت هم کفاف هزینههایشان را نمیدهد. واقعیت این است که هر روز دریافتیهایمان را از فعالین اقتصادی بیشتر و بیشتر میکنیم و ادامه این روند به نابودی بخش اقتصادی کشور منجر خواهد شد.
در خصوص فولاد سبز در حال حاضر در کشور قدمهای سطحی برداشته شده است. این در حالی است که ماشینآلات در معادن دنیا با سوختهای هیدروژنی در حال تولید هستند و از سویی هوشمندسازی هم سالهاست که در معادن دنیا اجرا شده است و ماشینها به صورت خودران در معادن فعالیت میکنند، این در حالی است که ما هنوز هم با ماشین آلات قدیمی و با کیفیت پایین فعالیتهای معدنکاری را انجام میدهیم. پس به نظر میرسد که خیلی از دنیا عقب هستیم و سرعت تکنولوژی در این روزها آنقدر بالاست که هر شبی که میخوابیم و صبح بیدار میشویم، یک یافته جدید به یافتههای جهان اضافه میشود. البته نه یکی، بلکه صدها یافته جدید اضافه شده و به نظر میرسد با این سرعت کند تکنولوژی ؛ زمان به نفع ما نخواهد بود.
درنتیجه نیاز به یک تحول، دگرگونی، جهش و یا یک خیز داریم که بتوانیم این کار را انجام دهیم؛ چرا که اگر به این سمت و سو نرویم، نقطه مرگ ماست یعنی در آینده، بحث این نیست که ما بخواهیم این کار را بکنیم یا نخواهیم، بلکه بحث یک ضرورت است. اگر این روند را طی نکنیم، طبیعتا از حیات اقتصادی حذف میشویم و نهایتا در اقتصاد دنیا دیگر هیچ گونه سهمی نخواهیم داشت.