واقعیتهای گازی در سرزمین انرژی
کشور ایران در حال حاضر به ترتیب دارای رتبه دوم ازنظر ذخایر گاز، رتبه سوم ازنظر تولید و رتبه چهارم ازنظر میزان مصرف جهانی است؛ که بدون در نظر گرفتن تناسب میان این سه رتبه، جایگاه مناسبی است؛ اما در بخش داخلی، هماکنون گاز طبیعی حدود ۷۴ درصد سبد سوختهای هیدروکربوری و ۷۰ درصد انرژیِ کشور را تأمین میکند که این نیز جایگاه شایستهای است؛ اما نکته اصلی لزوم حفظ تراز تولید، پالایش، انتقال و مدیریت مصرف در داخل است که برنامهریزی و اجرای آن برای رشد متوازن در همه بخشها را دارای اهمیت زیادی میکند. در همین راستا مصرف درست و اصلاح الگوهای جاری مصرف در شرایط فعلی است که کلید حفظ این جایگاهها و به عبارتی حفظ توازن موردنظر است؛ و این امر نیازمند توجه ملی برای اصلاح است و شرکت ملی گاز ایران علیرغم تمامی تلاشها بهتنهایی قادر به رفع این معضل نیست.
در شرایط حاضر اگر خطمشی اصلی در تخصیص گاز را ایجاد ارزشافزوده بیشتر و البته توجه به اقتصاد، رفاه و امنیت داخلی و توسعه روابط بلندمدت بینالمللی بدانیم، صنعت گاز را شاید بتوان یکی از موفقترین بخشهای اقتصادی و صنعتی کشور طی سالیان اخیر نامید. صنعتی که بهرغم محدودیتهای منابع مالی؛ عملکرد قابلقبولی در بخشهای مختلف به جاگذاشته است. این عملکرد موفق محصول تغییر پارادایم حاکم در حوزه تامین منابع سوخت کشور، تامین منابع مالی، اتخاذ رویکرد مبتنی برافزایش تولید گاز از میدانها مشترک، گسترش بهرهگیری از آن در مصارف خانگی و صنعتی و نیز توجه به نگهداری شبکه گاز است.
برخی واقعیتهای عمومی در بخش مصرف انرژی در ایران
ایران سومین تولیدکننده و چهارمین مصرفکننده بزرگ گاز جهان پس از آمریکا، روسیه و چین است. هر سه کشوری که پیش از ایران هم از جهت جمعیت، وسعت و قرار گرفتن در منطقه سرد و نیمه سرد جهان با این قابلمقایسه نیستند. جمعیت ایران حدود ۸۵ میلیون نفر و جمعیت چین ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر است بااینهمه مصرف گاز ایران با چین برابر است.
اتحادیه اروپا متشکل از ۲۸ کشور و مصرف گاز در داخل ایران برابر با ۱۲ کشور اتحادیه است. به عبارتی مصرف گاز خانگی در ایران برابر با مجموع مصارف سه کشور همین اتحادیه است.
روسیه با جمعیتی معادل با ۱۴۴ میلیون نفر با اقلیم نوعا سرد و بسیار سرد درحالیکه سه برابر ایران تولید گاز دارد اما فقط ۱۱ درصد تولید گاز را به مصرف خانگی اختصاص میدهد این رقم برای ایران حدود ۳۵ درصد است. این در حالی است که ایران ۹۴ درصد از گاز تولیدی خود را در داخل کشور مصرف میکند اما روسیه ۶۴ درصد گاز خود را به داخل تخصیص میدهد. همچنین میزان مصرف خانگی ایران دو برابر مصرف خانگی آلمان است و مصرف گاز ایران از مجموع ۱۲ کشور سردسیر ثروتمند اروپا بیشتر است. یکی از دلایل بالا بودن مصرف داخلی پایین بودن قیمت آن است. ازجمله دلایل دیگر بالا بودن مصرف سوخت در داخل پایین بودن راندمان و بهرهوری بیشتر بخشهای مصرفکننده گاز طبیعی بهعنوان سوخت غالب در کشور است. به علت استاندارد نبودن تاسیسات، بناها، سامانههای گرمایشی و عدم رعایت مقررات اتلاف انرژی در ایران را چند برابر متوسط جهانی کرده است. در سالهای اخیر به مدد افزایش تولید از میدانهای کشور، میزان قابلتوجهی به تولید گاز کشور افزودهشده است اما درعینحال با گازرسانی به گسترههای عمیق و وسیعی از داخل کشور، عملاً حجم عمدهای از این افزایش تولید به مصارف داخلی میرسد. هرچند رفاه و آسایش شهروندان بهعنوان غایت اصلی توسعهی صنعت نفت کشور تعریفشده است اما به نظر میرسد این رفاه در همهی ابعاد منجر به توسعهی مطلوب نشده است. یکی از مهمترین دلایل این امر نیز شیوهی مسرفانه مصرف گاز در کشور بوده است. برای مثال چنانکه در ادامه خواهیم دید، با گازسوز شدن اغلب نیروگاههای کشور، این سوخت پاک به مصرف تولید برق میرسد؛ اما دقیقاً در مقاطعی که بهیکباره دمای هوا کاهش مییابد و طبعاً در این زمان نیاز به افزایش مصرف برق وجود دارد، بهیکباره گاز نیروگاهها قطع میشود. البته نهفقط نیروگاهها بلکه گاز صنایع و کارخانهها و مراکز تولیدی و حتی پتروشیمیها نیز قطع میشود.
چرا؟ به این دلیل که باید همهی گاز تولیدی کشور ابتدا به بخش خانگی اختصاص پیدا کند؛ اما نیروگاهها که نمیتوانند حتی یکلحظه متوقف شوند. پس چارهای نمیماند که به سمت سوخت دوم رفته و برای تولید برق از سوخت گازوییل-نفت کوره استفاده کنند که این وضعیت منجر به آلایندگی و کاهش کیفیت هوا میشود.
دلایل فوق و موارد بسیار دیگر باعث تولید بیشتر گاز در شرایط کنونی را امکانناپذیر کرده است. با این شیوه مصرف نهتنها نسلهای آینده از این ثروت ملی محروم میشوند بلکه هیچ بعید نیست که همین نسل فعلی با کمبود انرژی مواجه شوند چراکه تولید و مصرف انرژی در کشور در حال سربهسر شدن است و این یعنی محرومیت از صادرات. خالی شدن و افت تولید گاز طبیعی در مخازن فعلی و نیاز به سرمایهگذاری برای حفظ شرایط فعلی تولید لزوم توجه به اصلاح الگوی مصرف برای جلوگیری از بحران کمبود انرژی در کشور را امری اجتنابناپذیر و الزامی ملی کرده است.