علی نوذرپور کارشناس مدیریت شهری در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»:
سهم شهروند از پیاده راه
در کلانشهرهای ایران برخی نقاط وجود دارند که تلاشهای نسبی برای این کار در آنها صورت گرفته است. مشخصا در مناطق تفریحی تهران، رشت، شیراز و تبریز که نمونههای قابلتوجهی از این مساله را میبینیم اما بهواقع اصفهان بهعنوان یک کلانشهر مهم و باوجود پتانسیلهای طبیعی و شهری بسیار زیبا در این زمینه، از روند توسعه شهری بهسوی سهم بیشتر برای شهروندان عقبمانده است. این عقبماندگی باعث ارائه یک تصویر شلوغ، پرترافیک و خاکستری از یک شهر گردشگری است. تجربه شهرهای موفق در این زمینه ازجمله رشت ثابت کرده است که پیاده راههای شهری میتوانند بهعنوان یک جاذبه توریستی نیز تعریف شوند. هرچند شاید در اصفهان این ادعا وجود داشته باشد که چهارباغ عباسی و خیابان سپه به پیاده راه تبدیلشدهاند اما برای اصفهان این دو مسیر کفایت نمیکند و نقاط دیگری نیز در شهر وجود دارند که پیاده راه شدن آنها بار ترافیکی و جمعیتی را از چهارباغ و مرکز شهر برمیدارد.
علی نوذرپور، کارشناس مدیریت شهری و شهردار سابق منطقه ۲۲ تهران، در آغاز درباره نقش شهروند و دسترسیهای آن در یک شهر مدرن به دنیای اقتصاد گفت:
در همه طرحهای توسعه شهری که برای شهرهای کشور تهیه میشود، قاعده این است که با مشارکت و مشورت مردم در کنار شوراهای محلات و سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای اجتماعی و بخش خصوصی در طرحهای شهری باید مورد مشورت قرار بگیرند و دیدگاههایشان را ارائه کنند. پسازاینکه طرح تهیه میشود با خواستههای مردم بهصورت عام اجرایی شود. قاعدتا طرحهای شهرسازی باید در خدمت مردم باشد، اگر نیازهای مردم رعایت نشود مشخص است که آن طرح درست نیست. یکی از مواردی که در این طرحها موردتوجه قرار میگیرد بحث سرانههای خدماتی است. سرانه خدمات آموزشی، درمانی، تفریحی، ورزشی، فرهنگی و... این سرانهها یعنی لحاظ کردن نیازهای مردم؛ یعنی مردم در استفاده از امکانات شهر، بهگونهای برنامهریزی میکنند که نیازهایشان را در این حوزه بهخوبی دریافت کنند. یعنی مدرسه بهخوبی در اختیارشان باشد، مراکز درمانی و بهداشتی در دسترسشان باشد و نیازهای مردم بهطورکلی دیده شود. همه دستگاههای اجرایی که مسوولیتی در شهردارند و در طرحهای جامع تکلیفی برایشان مشخصشده، باید مکلف به اجرا طرح باشند. اگر مدیریت اجرایی این طرحها را اجرایی کند، قاعدتا شهر مطابق خواستههای مردم ساخته میشود.
او در ادامه در رابطه با مولفه پیاده راهها و اهمیت آن در یک شهر توسعهیافته اشاره کرد: پیادهرو و پیاده راه، هر دو برای شهرهایی که بنا آن در انسانمحوری و انسانمداری است یک مساله واجب است. ما فضاهای عمومی شهریمان باید به شکلی باشد که مردم بتوانند باهم تعامل داشته باشند و اوقات فراغتشان را در این فضاها بگذرانند. در شهرهایی که بهدرستی طراحی میشوند بنا به استفاده مردم است و رفتوآمدهای دیگر را از طریق حملونقل عمومی پاسخگو هستند. در شهرهایی که مردم محور نیستند، ماشینها نقش جدی پیدا میکنند. اتوبانها زده میشوند و از آنطرف هم اتومبیلها زیاد میشوند و سهم پیادهروها را میگیرند. در دوره گذشته یعنی قبل از این شوراها، توجه خاصی به شکلگیری پیادهروها شد چون هم مدیریت شهری که دارای تحصیلات مرتبط بود و میدانست که این فضا چه اهمیتی دارد و هم شورا که توجه داشت گسترش فضای عمومی چقدر مهم است، مقدار زیادی از این پیاده راهها ساخته شد.
این کارشناس شهرسازی سپس بیان کرد: خود من وقتی شهردار منطقه۲۲ تهران بودم نیز چنین اقداماتی را داشتم. در این دوره شوراها در تهران و اصفهان من اهمیتی به پیاده راهها ندیدم. شهرهای بزرگ ما در مقاطعی به این موضوع توجه کردهاند. مثلا میدان شهرداری رشت که در یک دوره ایجاد شد با سختی و مقاومت برخی از ذینفوذان ساخته شد اما الآن یک فضا عمومی قابلاستفاده مردم است. اما بهصورت عام میتوان گفت که ما به این فضاها کمتر توجه کردهایم، لذا فضای شهری مناسب برای تجمع و گفتوگوی مردم باهم دیگر کمتر وجود دارد. اینیکی از نقاط ضعف نظام شهرسازی کشور است.
نوذرپور سپس درباره اصلاحات کلانشهرها تا رسیدن به یک شهر مدرن اظهارکرد: ما وقتی میگوییم شهر مدرن یا شهر توسعهیافته، شهری مدنظر است که متناسب بافرهنگ ایرانی و دسترسیهای بیشتر مردم، وضعیت اجتماعی و فنی و... ساخته شود. بنابراین وقتی میگوییم شهر مدرن منظورمان شهری است که بر اساس طرحهای توسعه شهری ساخته میشود و امکان تحقق آن وجود دارد. قاعدتا مهمترین مساله در مدیریت شهری انتخاب افراد شایسته در راس امور است. شایستگی و تخصص بسیار اهمیت دارد که مدیرانی انتخاب شوند تا شهرسازی را بفهمند. برنامه نیز باید برای اداره شهر وجود داشته باشد. یک برنامه که متناسب با منابع مالی شهر باشد. برنامه در شهرداریها یک برنامه ۵ ساله است. ما انتظار نداریم که تهران یک شهر توسعهیافته و مدرن شود اما اگر از ظرفیتهای فعلی استفاده شود و شوراها اکثریت مردم را نمایندگی کنند مدیر شهری در این صورت به سمت توسعه حرکت میکند اما مدیری که با رای اندک انتخابشده است مانع توسعه است. نوذرپور در پایان درباره چالش تراکم فروشی و پیشینه آن گفت: تراکم فروشی از اواخر دهه شصت و قبل از شکلگیری شوراها شروع شد. ابداع این حرکت غیرقانونی که در تهران و سایر شهرها انجام شد مربوط به دولت مرحوم هاشمی است. تا آنجایی که اکثریت در شوراها بودند مدیریت شهرها در دست جریانی بود که اکثریت جامعه نیز همراهی کردند. مثلا در دوره پنجم شوراها در تهران نفر اول بیش از یکمیلیون رای آورد اما در همین دوره به دویست هزار نفر رسیدهایم، یعنی اینکه بخش قابلتوجهی از جامعه مشارکت نکردهاند و اقلیتها شورا و مدیریت شهری را به دست گرفتهاند که شهر را به نسبت خواسته اکثریت پیش نمیبرند. توسعه نیز بدون مشارکت مردم نتیجه نمیدهد.