تاریخ مختصر برابری
این سیر تاریخی، بیتردید نه مسالمتآمیز بوده است و نه هموار. خیزشها، انقلابها، مبارزههای اجتماعی و بحرانهایی با ماهیتهای گوناگون نقشی مرکزی در این تاریخ برابری بر عهده داشتهاند. دورههای متعدد بازگشت به گذشته و انزوای هویتی نیز برگهایی از این تاریخ را رقمزدهاند.
بااینحال، جنبشی تاریخی بهسوی برابری دستکم از پایان قرن هجدهم دیده میشود. دنیای آغاز دههی ۲۰۲۰، هرقدر ناعادلانه به نظر آید، برابرگرایانهتر از دنیای سالهای ۱۹۰۰ و ۱۹۵۰ است. این سالها بهنوبهی خود از جنبههایی بسیار برابرگرایانهتر از سالهای ۱۸۵۰ یا ۱۷۸۰ هستند. پیشرفتهای مشخص بسته به دورههای متفاوت و بسته به نگاه ما به نابرابری طبقات اجتماعی فرق میکنند: پایگاه حقوقی، مالکیت وسایل تولید، سطح درآمد یا مدرک تحصیلی، جنسیت، خاستگاه ملی یا قومی نژادی... با بررسی چگونگی پیدایش این جنبش بهسوی برابری، میتوان درسهای باارزشی برای آینده گرفت. میتوان مبارزه و گردهمایی مردم برای ممکن ساختن این جنبش و نیز تدبیرهای نهادی و نظامهای قانونی، اجتماعی، مالی، آموزشی و انتخاباتی را بهتر درک کرد؛ عواملی که برابری را بهعنوان واقعیتی بادوام میسر ساختهاند.
البته که این تاریخ، مسالمتآمیز و تکخطی هم نیست. شورشها و انقلابها، منازعات اجتماعی و بحرانهای مختلفی که قرار است بررسی شوند نقش اساسی در تاریخِ برابری ایفا میکنند. همچنین، این تاریخ در مقاطع مختلف، مراحل متعددی از پسرفت و درونگرایی هویتطلبانه را از سر گذرانده است...
توماس پیکتی اقتصاددان فرانسوی و استاد اقتصاد دانشکدهی مطالعات اجتماعی و مدرسهی اقتصاد لندن است که سالها تحقیقات خود را بر اقتصاد عمومی، بهویژه بر موضوع نابرابری درآمد و ثروت متمرکز کرده که حاصل آن چند جلد کتاب با مضامین کار، ثروت، درآمد و برابری است. کتابی که در دست دارید از آخرین آثار منتشرشده این اقتصاددان است که برای عموم مردم نگاشته شده و به مسائل مهمی ازجمله باز توزیع ثروت در سراسر جهان طی چند قرن اخیر میپردازد.
دستِکم از پایان سده هجدهم به بعد جنبشی تاریخی برای دستیابی به برابری وجود داشته است. در اوایل دهه 2020، جهان صرفنظر از اینکه چقدر ناعادلانه به نظر میرسد، نسبت به سال 1950 یا 1900 عادلانهتر شده و بهنوبه خود، در بسیاری از حوزهها، در سالهای 1850 یا 1780، به برابری بیشتری دستیافته است. پیشرفتهای دقیق از دورهای به دوره دیگر متفاوت است و به این بستگی دارد که آیا نابرابری بین طبقات اجتماعیِ مبتنی بر جایگاه حقوقی، مالکیتِ ابزار تولید، درآمد، آموزش، تبار قومی و نژادی تعریفشده باشد یا نه و آیا این امر میتواند همه ابعاد آن توجّه ما را به خود جلب کند. اما صرفنظر از اینکه کدام معیار را به کار بگیریم، در بررسیهای بلندمدت به نتیجه یکسانی میرسیم. در خلال سالهای 1780 و 2020، زمانی که جوامع را در مقیاس جهانی مقایسه میکنیم، در اکثر مناطق و جوامع روی کره خاکی ازنظر پایگاه اجتماعی، دارایی، درآمد، جنسیت و نژادها شاهد پیشرفتهایی در جهت برابریِ بیشتر هستیم. با اتخاذ دیدگاهی چندبُعدی پیرامون نابرابریها، شاهد این هستیم که از چندین جنبه، در طول دورهی 1980 تا 2020، این پیشرفت برابریخواهانه نیز ادامه یافته و پیچیدهتر و مبهمتر از آن چیزی است که اغلب تصور میشود.
از پایان سده هجدهم، آرزوی دیرین برابری خواهی، اگرچه محدود، اما همواره بهطور واقعی وجود داشته است. خواهیم دید که نابرابریهای مختلف در سطوح شایستهی توجه و بعضاً ناموجه در همهی این ابعاد ـ منزلت اجتماعی، دارایی، قدرت، درآمد، جنسیت، نژاد و غیره ـ ادامه یافته است و علاوه بر این، افراد اغلب با نابرابریهایی چندگانه مواجه میشوند. تأکید بر خواست برابریخواهانه، به معنای بزرگنمایی در دستیابی به موفقیت نیست. در عوض، مستلزمِ ادامه مبارزه بر اساس بنیاد تاریخی و محکم است.
با بررسی چگونگی آغاز جنبش برابریخواهانه، میتوانیم درسهای ارزشمندی برای آینده خود بیاموزیم و کشاکشها و تقلاهایی را که این جنبش ممکن ساخته است، بعلاوه ساختارهای نهادی، نظامهای حقوقی، اجتماعی، مالی، آموزشی و انتخاباتی را که مسیر تبدیل برابری به واقعیتی همیشگی هموار کردهاند، بهتر درک کنیم. شوربختانه، یاد پریشی تاریخی، ملیگرایی عقلانی، منطقی و گسست دانش مانعی بر سر راه این یادگیری جمعی پیرامون نهادهای برابری خواه ایجاد میکند و تحلیلش میبرد. برای تداوم پیشروی بهسوی برابری، لازم است به درسهای تاریخ بازگردیم و پا را از مرزهای ملی و انضباطی فراتر بگذاریم. اثر حاضر- بهمثابه اثری خوشبینانه و هم پیشرو، مبتنی بر تاریخ و علوم اجتماعی- درصدد حرکت در این مسیر است.
بخشی از کتاب
سهل است که در مورد نابرابری بدبین باشیم. میدانیم که در بسیاری از مناطق جهان طی دو نسل گذشته نابرابری بهشدت افزایشیافته است. هیچکس بهاندازه توماس پیکتی به عیان ساختن این مشکل اهتمام نورزیده است. و حالا پیکتی در این اثرِ جدیدِ شگفتانگیز و پرقدرت به ما یادآور میشود که گستره عظیم تاریخ حاوی دلایلی است برای خوشبین بودن. او نشان میدهد که حرکتمان طی قرنها به سمت برابریِ بیشتر بوده است.