سید رضا کسایی زاده در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» مطرح کرد
اشتباهات زیرساختی صنعت انرژی
با توجه به تجربه مفصل کاری شما در حوزه نفت و گاز؛ به نظر شما توزیع صنایع زیرساختی حوزه انرژی در ایران بر مبنا چه عواملی بوده است؟ محیطزیست؟ عدالت سرزمینی؟ ژئوپلیتیک؟
در شرایط کنونی موضوع تامین انرژی یکی از دغدغههای مهم کشورها شده است و به جرات میتوان گفت که نقش انرژی بهعنوان پیشران تمامی فعالیتهای اقتصادی، صنعتی و اجتماعی قابلانکار نیست و بسیار در زندگی بشر تاثیرگذار است. لیکن بهرغم وجود منابع عظیم نفت و گاز در کشور هرساله شاهد نا ترازی در حوزه برق و گاز و در آینده بسیار نزدیک شاهد نا ترازی بنزین خواهیم بود. علت اصلی نا ترازی به عوامل زیادی بستگی دارد که علت اساسی و بنیادی آن فقدان متولی در سیاستگذاریهای حوزه انرژی است. این بیتوجهی باعث گردیده سبد انرژی کشور از تنوع لازم برخوردار نباشد. هنوز دنبال سوختهای فسیلی مانند گاز و فرآوردههای نفتی هستیم درحالیکه دنیا به دنبال سوختهای پاک و تجدید پذیر است.
قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ ساخت پالایشگاهها و انبارهای نفت کاملا دولتی بود و انتخاب محل احداث این تاسیسات به زیرساختها و عواملی چون قطب مصرف، تامین آب، شرایط جغرافیایی، تامین نیروی انسانی و راحتی توزیع فرآوردههای نفتی و. بستگی داشت ، نفت خام از طریق خطوط لوله به پالایشگاه میرسید و فرآورده تولیدی را نیز عمدتا با تانکرهای جاده پیما جابجا میکردند؛ بنابراین انتخاب محل پالایشگاههای کرمانشاه، شیراز، تهران، تبریز و اصفهان بر این مبنا بوده است. در آن زمانها آمایش سرزمینی محلی از اعراب نداشته است لیکن بر اساس عواملی که گفته شد شرکت ملی نفت ایران این محلها انتخاب میکرد و میتوان گفت عملا آمایش سرزمینی رعایت میشده است و مکان و محل احداث پروژهها خارج از شهرها که آلاینده آنها اثر مخرب چندانی روی شهرها نداشته باشد انتخاب میشده ؛ اما متاسفانه این شهرها بودند که بیرویه گسترشیافته و خود را به نزدیکی پالایشگاهها رساندند، پالایشگاههایی مانند آبادان و بندرعباس در جنوب کشور که در کنار آب ساختهشدهاند و بیشتر کارکرد صادراتی داشتهاند ولی غیر از نفت کوره و بعضا قیر هیچ محصولی از آنها صادر نمیشود. بعد از انقلاب متاسفانه معیار انتخاب محل و مکانیابی صنایع نفت و پتروشیمی عمدتا بر اساس فشارهای سیاسی بوده است. نمونه بارز آن پتروشیمی اصفهان که این واحد باید کنار پتروشیمی اراک در یک مجموعه احداث میگردید تا ازنظر اقتصادی و نرخ بازده داخلی و سود شرایط بهتری بر این مجموعه حاکم شود.
میدانید که خوراک پتروشیمی اراک نفتا و خوراک پتروشیمی اصفهان پلاتفرمیت است و نفتا ماده اولیه بنزین است که قرار بود خوراک هر دو پتروشیمی از پالایشگاه اراک تامین شود. ولی یا این جدایی و تامین پلاتفرمیت پتروشیمی اصفهان از طریق پالایشگاه اصفهان باعث گردید که بالانس تولید بنزین اصفهان نامتعادل و درنتیجه نفتای اضافی اصفهان به پتروشیمی اراک حمل شود. ابتدا این نفتا را با تانکرهای جاده پیما به اراک حمل می کردند و بعدا لولهای احداث شد تا آنها با لوله منتقل نمایند. اگر این مساله را تجزیهوتحلیل نمایید متوجه خواهید شد که چه چالشی را پتروشیمی اراک متحمل میشود تا نفتا موردنیاز را از اصفهان به اراک حمل کند اما اگر پتروشیمی اصفهان کنار پتروشیمی اراک نصب میگردید این هزینههای اضافی سربار پتروشیمی نمیگردید و از طرفی آلایندگی کمتری نصیب اصفهان میشد. مسائل سیاسی فقط خاص اصفهان نبوده و در سایر استانها شاهد این مقوله بودهایم، برای مثال کارخانه فولاد هم یکی دیگر از طرحهایی ست که قرار بود کنار دریا احداث شود اما سیاستگذار تصمیم گرفت که به اصفهان بیاید.
وقتی پالایشگاه اصفهان با ظرفیت ۲۰۰ هزار بشکه در روز احداث گردید، هر ساعت هزار مترمکعب آب از رودخانه زایندهرود از محل درچه با لوله تامین میگردید ولی وقتی رودخانه زایندهرود خشک شد مشکل بزرگی برای پالایشگاه اصفهان پدید آمد و تا الان با تصفیه آب فاضلاب شاهینشهر خود را حفظ کرده است؛ بنابراین ایجاد صنایع بزرگ و آب بر مشکلات عدیدهای را متوجه اصفهان نموده است.
استانهای مرکزی کشور ازجمله اصفهان در زمینه انرژی توانستهاند اشتغال آفرینی قابلتوجهی داشته باشند با توجه به تجربه شما در سمتهای مدیریتی حوزه انرژی در اصفهان تا چه حد این شهر توانسته است از پتانسیلهای خود برای پیشبرد طرحهای پالایشگاهی و در کنار آن اشتغال آفرینی در این حوزه موفق باشد؟
پروژههای نفت و گاز ازنظر اشتغال زدایی در دوران بهرهبرداری نیازی به نیروی انسانی مشابه سایر صنایع ندارند، مثلاً اگر در شرایط فعلی پالایشگاه نفت ۲۰۰ هزار بشکهای حدود ۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد و اگر کادر بهرهبرداری و تعمیرات و نگهداری را در نظر بگیریم حدود هزار نفر نیروی انسانی نیاز دارد یعنی اینکه برای اشتغالزایی هر نفر حدود ۵ میلیون دلار باید هزینه شود. لیکن در دوران اجرای پروژه نیروی زیادی به کار گرفته میشود که اجرا آن در اوج فعالیت حدود ده هزار نفر نیرو را لازم دارد نتیجتا هدف احداث این سبک از صنایع صرفا اشتغالزایی نیست و بیشتر اهداف اقتصادی موردنظر است. سیاستهای ساخت پالایشگاه و پتروشیمی و نیروگاهها در شرایط فعلی هم از جنبه تامین آب، آلایندگی و صادرات محصولات بر این است که صنایع در جنوب کشور و حداکثر در فاصله بیست کیلومتری از دریا احداث گردد؛ بنابراین در داخل کشور توجیه اقتصادی برای اجرا این طرحها وجود ندارد. نمونه مشخص فشار سیاسی بر این حوزه ساخت پالایشگاهی به نام آناهیتا در کرمانشاه است که نه نیازی به آن وجود دارد و نه توجیه اقتصادی دارد.
فقدان دستیابی به علم روز جهان تا چه حد در زیرساختهای انرژی در ایران بحران ایجاد کرده است؟ آیا ما دچار فرسودگی صنایع و فرسودگی دانش هستیم؟
مسلما در صنایع نفت و گاز چند سالی از دنیا عقب هستیم و بهراحتی نمیتوانیم دانش فنی یا لیسانس موردنیاز را کسب کنیم و از طرفی صنایع انرژی بر هم بهروز نیستند و باراندمآنهای پایین انرژی بیشتری را مصرف میکنند. نمونه بارز آن خود نیروگاههای برق کشور هستند که در حال حاضر میانگین راندمان آنها ۳۵ درصد است این یعنی با فنّاوری روز دنیا در این حوزه فاصله خیلی زیادی داریم. در حوزه انرژی چالشهای زیادی وجود دارد که ازجمله میتوان به عدم مصرف بهینه انرژی یعنی بالا بودن شدت انرژی، وابستگی به سوختهای فسیلی، آلایندگی و هدر رفت انرژی را نام برد.