تحلیل اشتهای ریسک در سازمان
نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
همانگونه که در مقالات قبلی به آن پرداختیم، فضای کسبوکار کنونی بهشدت دگرگون و غیرقابلپیشبینی است. ویژگیهای بنیادین بازار مانند میزان تقاضا، شیوه مصرف، مدل رقابت و... مدام در حال تغییر است و تنها آن دسته از شرکتها میتوانند در این شرایط دوام آورند و منفعت مناسبی را برای مالکان خود ایجاد کنند که از مزیتهای رقابتی نوظهوری مانند انعطافپذیری و انطباقپذیری سازمانی در سطح مطلوبی برخوردار باشند. مدیران این سازمانها باید قابلیت رصد مداوم و بهموقع دگرگونیهای محیط را در فرهنگسازمانی خود ایجاد نمایند و از عدم قطعیتهای ناشی از آنها بهسرعت استفاده لازم را ببرند.
به تعبیر دیگر راز پایداری و رشد در این فضا، در مفهوم عدم قطعیت نهفته است بیثباتیهایی که در اثر تغییرات شدید بازار به وجود میآید و بالقوه میتوانند توامان منشا فرصت و تهدید برای سازمان تلقی گردد. ازاینرو غلبه بر این عدم قطعیتها یکی دیگر از مزیتهای لازم برای ماندگاری و سودآوری است که به آن قابلیت مدیریت ریسک استراتژیک سازمانی گفته میشود. استراتژیست های شرکت پس از رصد دگرگونیهای به وجود آمده باید در مدتزمان کمی تاثیرات آن را بر کسبوکار سازمان تحلیل کنند و اول مخاطرات ناشی از این عدم قطعیتها را به حداقل برسانند و پسازآن با بررسی تبعات آن دگرگونیها، فرصتهای ایجاد منفعت ناشی از آن را شناسایی کنند. نکته مهم و در این مقوله آن است که معمولا استمرار کسبوکار سازمان با اجتناب از عدم قطعیتهای محیطی آمیخته است درحالیکه کلید رشد و سودآوری جهشی در ریسکپذیری بیشتر و بهرهبرداری از عدم قطعیتها نهفته خواهد بود و این نکته کلیدیای است که تصمیمگیری مواجهه با دگرگونیهای محیطی را برای مدیران دشوار میکند. سوال اساسی آنها این است: سازمان باید تا چه حد ریسکپذیر عمل نماید؟
منفعت پایدار ما در لاک محافظهکاری و اجتناب نهفته است یا در مواجهه متهورانه؟ طییعتا نسخه واحدی برای کسبوکارهای مختلف وجود ندارد و هر شرکت باید چاره خود را با بررسی همهجانبه مزیتهای داخلی و ویژگیهای پیرامونی خود بیابد که به آن تحلیل ذائقه ریسک سازمانی گفته میشود.
اشتهای ریسک (Risk Appetite)
ذائقه یا آستانه تحمل ریسک، به میزانی از ریسکپذیری گفته میشود که مدیریت ارشد شرکت برای دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان آن را میپذیرد. آستانه ریسکپذیری سازمان برای ایجاد تعادل در بهرهبرداری از عدم قطعیتهای محیطی و مواجهه با خطرات ناشی از آن معین میشود. سازمانهای مختلف حسب نوع کسبوکار، استراتژیها و البته گرایش ذینفعان خود، از درجات مختلفی از ذائقه ریسک برخوردارند.
تعیین حد مطلوب ذائقه ریسک، شاید دشوارترین مرحله از فرایند مدیریت ریسک سازمانی باشد بهگونهای که برخی از محققان،اهمیت این قسمت را معادل با مجموع سایر حوزههای مدیریت ریسک سازمانی میدانند زیرا ذائقه ریسک بر فرهنگسازمانی موثر است و شیوه تصمیمگیری استراتژیک سازمان را شکلدهی میکند. رویکرد سازمانها با ذائقه ریسک کم، بیشتر معطوف به استراتژیهای محافظهکارانه خواهد بود که حتا اگر تنها برای اهداف کلان سازمان اندیشیده شد باشد اما بهسرعت در رفتارهای روزمره مدیران میانی نیز تسری مییابد این نوع رویکردها معمولا زمینه خوبی را برای پایداری سازمان - البته در شرایط محیطی با دگرگونی کم - ایجاد میکنند و مدیران این نوع شرکتها اغلب در معرض دشواریهای حقوقی و مطالبات ذینفعان قرار نمیگیرند اما بهمحض بروز یک تغییر اثرگذار، رفتار مدیریتی سازمان از توان کافی برای مواجهه با آن برخوردار نخواهد بود. از سوی دیگر بنگاههای با آستانه ریسکپذیری بالا اگرچه از توان زیادی برای مواجهه با دگرگونیها برخوردارند اما مدیران آنها معمولا در معرض چالشهای پاسخگوییهای حقوقی و قانونی به ذینفعان قرار میگیرند و فرهنگ تهور بیشازحد هم اگر بهینه مدیریت نشود به آشفتگی سازمانی و کاهش بهرهوری دامن خواهد زد.
کاربردهای تعیین اشتهای ریسکپذیری
کاربرد تخصیص منابع: تخصیص منابع به استراتژیها و سرمایهگذاری بر روی آنها بر مبنای سطح ذائقه ریسک انجام میگردد. به استراتژیهایی که از ریسکپذیری مثبت ( ایجادکننده منفعت ) بالاتری برخوردارند و البته در حد قابلقبول ذائقه ریسک قرار دارند سرمایه مالی بیشتری تخصیص داده میشود
کاربرد استراتژی گذاری: ذینفعان ارشد سازمان( مثلا مالکان یا هیات مدیره ) با ابلاغ حد ذائقه ریسکپذیری سازمانی، میزان تمایل خود را نسبت به بهرهبرداری منفعت زا از عدم قطعیتهای محیطی معین نموده و به مدیریت اجرائی سازمان ابلاغ میکنند که بهعنوان یکی از ارکان جهت ساز استراتژیک به شمار خواهد رفت و مدیران میانی تنها در آن چارچوب مخیر به تصمیمگیری متهورانه خواهند بود
کاربرد صحهگذاری استراتژیها: آن دسته از استراتژیها که در محدوده ذائقه ریسک سازمانی قرار ندارند در مرحله صحهگذاری و تشکیل نقشه استراتژی سازمان کنار گذاشته خواهند شد زیرا با رویکرد کلی سازمان و انتظارات ذینفعان اصلی مغایرت دارند.
حفاظت از مدیران میانی در تعادل با پاسخگویی: با تعیین دقیق و ابلاغ اشتهای ریسکپذیری، حیطه پاسخگویی مدیران مجری استراتژیها در سازمان نسبت به ریسکپذیری اتخاذ تصمیماتشان معین میگردد و مسئولیت تصمیمگیریهای متهورانه در سازمان به لایهای بالاتر از مدیران میانی ( مدیران عالی ) گسترش مییابد زیرا آنها در مقطع استراتژی گذاری، سطح ریسکپذیری سازمان را مشخص کردهاند و طبیعتا خود به آن پاسخگو خواهند بود. پس یکی از راهکارهای مفید برای محافظت از مدیران میانی در برابر چالشهای حقوقی پاسخگویی به ذینفعان داخلی و خارجی، تعریف ذائقه ریسکپذیری سازمان توسط مدیران ارشد است.
چه کسانی اشتهای ریسک سازمانی را معین میکنند:
با توجه به سطح اهمیت هریک از ریسکهای سازمانی و تاثیر آن بر عملکرد بنگاه و ذینفعان آن، معمولا اشتهای ریسک در لایههای مختلف توسط افرادی مشخص میشود که در صورت بروز مخاطرات مربوط به ریسک، نسبت به آن پاسخگو هستند. پس در سطح استراتژیهای عملیاتی مربوط به واحدهای کسبوکار (SBU) مدیران آنها و در لایه ریسکهای کلان سازمانی معمولا هیات مدیره سازمان حد مطلوب ذائقه ریسک را مشخص خواهند کرد.
لزوم تبیین دقیق اشتهای ریسک در سازمان
یکی از مهمترین مراحل در دو فرایند مدیریت ریسک و استراتژیک، اشاعه و اطلاعرسانی اثربخش اشتهای ریسک در بدنه سازمان است. زیرا شناخت این آستانه، بر تصمیمگیریهای استراتژیک و جاری مدیران بسیار موثر است و اگر بهدرستی انجام نشود تاثیرات مخربی بر فرهنگ، ارزشهای سازمانی و تصمیمات استراتژیک خواهد داشت و یکپارچگی تصمیمات کلان مدیریتی در سطح سازمان را با مخاطره مواجه خواهد کرد. سازمانی را تصور کنید که مدیریت ارشد آن با توجه به دگرگونیهای شدید بازار استراتژی متهورانهای را اندیشیده باشد اما مدیران اجرائی آن کماکان در لاک محافظهکاری فرورفته باشند طبیعتا آن استراتژی محقق نخواهد شد و حاصلی جز اتلاف منابع نخواهد داشت. اشاعه آستانه ریسکپذیری در سازمان با آموزش و برگزاری جلسات تبیین و از آن مهمتر با مربیگری مدیران ارشد بر مدیران میانی و کارشناسان ارشد قابل انجام است
لزوم کنترل ذائقه ریسک
مانند هر رویکرد مدیریتی دیگر که پس از هدفگذاری، برنامهریزی و اجرا، نیازمند کنترل است تا از اجرای آنچه هدفگذاری و برنامهریزیشده است اطمینان حاصل کنیم، اشتهای مدیریت ریسک سازمانی نیز احتیاج به کنترل مداوم دارد. برای این کار معمولا واحدهایی مانند حسابرسی داخلی، کنترل مدیریت یا مدیریت استراتژیک، انطباق تصمیمات مدیریتی در سازمان را با ذائقه پیشبینیشده را بررسی و به هیات مدیره گزارش میکنند.
* مشاور مدیریت استراتژیک