ابزارهای ذهن
وقتی رهبران سازمانی برای همکاری چالش دارند
تحقیقات مجله کسبوکار هاروارد نشان میدهد که دلایل اصلی شکست همکاری شامل عدم برقراری ارتباط بین بخشهای سازمان (۶۷ درصد)، عدم چشمانداز همکاری رهبران(۳۲ درصد) و عدم تمایل مدیران ارشد به رها کردن کنترل(۳۲ درصد) میشود. امروزه محیطهای کاری بیش از هر زمان دیگری مشارکتی شدهاند با مرزبندیهای غیرشفاف عملکردی و تقسیمبندی، اما هنوز ۳۹ درصد از کارکنان سراسر جهان میگویند افراد سازمان آنها به قدر کافی همکاری نمیکنند. اغلب ارزش رقابتی شرکتها در همکاریهای سازمانی خلق و ارائه میشود، جایی که عملکردها در کنار هم قرار میگیرند تا توانمندیها و ظرفیتها را شکل دهند(فکر کنید بازاریابی، آنالیز مشتریان، تحقیق و توسعه با هم ظرفیت نوآوری را توسعه میدهند). این امر مستلزم این است که رهبران سازمانی بخشهای مختلف که نقش آنها هم آهنگی جهت ارائه ارزش در سازمان است با هم همکاری کنند. اگر شما رهبر سازمانی هستید که برای همکاری با همردههای خود در سازمان چالش دارید، ابتدا باید اهمیت این موضوع را درک کرده و سپس برای توسعه این مهارت تلاش کنید.
چرا همکاری آسان نیست؟
فکر کردن به اینکه چرا بهطور طبیعی همکاری شما شکل نمیگیرد حائز اهمیت است. در ادامه چند دلیل مشترک بین رهبران سازمانی که با آنها کار کردهایم، آورده شده است.
شما اهل رقابت هستید و از اینکه تحتالشعاع قرار بگیرید میترسید.
احتمالا از سابقه پیروزی و بهترین بودن لذت بردهاید. با این حال تصور به اشتراک گذاشتن کانون توجه خود با دیگران شما را مضطرب میکند. شاید حس هویت و موفقیت شما با سالها دستاورد شخصی تقویت شده است. لازم است که بدانید در سطوح بالای سازمانی، موفقیت از طریق تلاشهای یکپارچه به دست میآید. به زمانی که میترسید که دیگران احتمالا بر شما پیشی بگیرند یا سهم شما قابل تفکیک نباشد، به دقت توجه کنید. درک راوی درونی که به شما میگوید منحصر به فرد بودن شما از بین خواهد رفت، نخستین قدم برای این تغییر است. در این سطح از سازمان باید شما باور داشته باشید که همکاری شما اگر با دیگر افراد سازمان آمیخته شود، اثری بهشدت تقویتکننده خواهد داشت.
شما بهشدت به سلسله مراتب سازمانی برای انجام کارها متکی بودهاید.
احتمالا شما در بخش خود در حال فعالیت بودهاید و به جای توجه به افرادی که آنها را رهبری میکنید، در هدایت کار سایر افراد برای دستیابی به نتایج خود موفق بودهاید. یا شاید شما در فرهنگی رشد کردهاید که اهمیت به سلسله مراتب و احترام به قدرت در آن ارج نهاده میشود. به یاد داشته باشید که در این سطح از سازمان، تاثیرگذاری بر همکاران همرده بسیار حیاتی است و با اختیار شما در برابر کارکنانتان بسیار متفاوت است. شما باید کمتر دستوری عمل کرده و بیشتر کنجکاو و اهل گفتوگو باشید.
تمرکز شما بر نتایج بیشتر از افراد است.
افراد بهطور غریزی تمایل به ارتباط با یکدیگر دارند، اما افراد پردستاورد، در برقراری ارتباط محافظهکار هستند. اگر به این موضوع افتخار میکنید که نیازی نیست که دیگران شما را دوست داشته باشند، بهتر است در مورد علت آن بیشتر تعمق کنید. زمانی را صرف تامل در روابط خود در زندگی کنید، چه درون کار و چه بیرون آن. کجاها ارتباط معنیداری ساختهاید؟ کجاها از آن دوری کردهاید؟ آیا روابط خاصی وجود دارد که برقراری رابطه در آن برای شما آسانتر باشد؟ به جاهایی که شما به برقراری ارتباط در آنها دوری میکنید دقت ویژه داشته باشید.
شما به سختی میتوانید اعتماد کنید.
شما بر این باورید که توجه به جزئیات نقطه قوت شماست و درگذشته با تفویض اختیار به دیگران به نتایج نامطلوبی دست یافتهاید که باعث میشود اکنون بیشتر مراقب باشید. شما از عدم اطمینان واهمه دارید و میخواهید با اعتماد به نفس و اطمینان تصمیمگیری کنید. با این حال بین داشتن شک و تردید سالم و نیت بد تفاوت وجود دارد. وقتی انگیزههای بد دارید، پیامی قوی از بیاعتمادی ارسال میکنید.
چگونگی حل چالشهای همکاری در سازمان
ممکن است همکاری چیزی باشد که هنوز یاد نگرفتهاید. همکاری مجموعه پیچیدهای از مهارتها و ویژگیهاست. ترکیبی است از گوش دادن فعال، مدیریت تعارض، حل مسائل مشترک، خود تنظیمی، فروتنی، کنجکاوی و مراقبت از دیگران. شاید برخی از این مهارتها را قبلا پرورش داده باشید، اما نه به اندازه کافی که دیگران شما را به عنوان یک مشارکتکننده واقعی ببینند. فهرست دقیقی از رفتارهایی که مهارت کافی در آنها ندارید تهیه کنید. این کار به شما کمک میکند تمرکز برنامه توسعه خود را محدود کنید و یادگیری برای مشارکت بیشتر را در اولویت قرار دهید.
هنگامی که مشخص کردید که چه چیزی شما را از همکاری راحت دور نگه میدارد، میتوانید قدمی برای توسعه این مهارت و بازسازی اعتماد از دست رفته با همکاران خود بردارید. آنچه در بالا در مورد اینکه مشکل شما چیست آموختهاید را به خاطر بسپارید. این بینشها به شما کمک میکند نقطه شروع سفر یادگیری خود را مشخص کنید. مجموعه اول استراتژیها به شما کمک میکند تا سرمایه شهرتی را که میخواهید بسازید یا بازسازی کنید، در نظر بگیرید. مجموعه دوم روی راهکارهای ملموس برای تقویت ارتباطات همکاری شما با دیگران تمرکز خواهد کرد.
ابتدا مشخص کنید که میخواهید به چه چیزی شناخته شوید.
رفتارهای کنونی شما بازتابی از شخصی است که آگاهانه یا ناآگاهانه باور دارید که هستید. بنابراین اگر میخواهید به عنوان فردی توانمند در همکاری و مشارکت شناخته شوید، نخستین گام داشتن طرز فکر یک همکار است. در اینجا چند راه برای شروع آورده شده است:
از تغییرات و ایدههای جدید استقبال کنید.
برای دیگران بهطور مساوی ارزش قائل شوید.
تبدیل به فردی شوید که دیگران به او تکیه میکنند.
در قدم بعدی، براساس چیزی که یادگرفتهاید اقدام کنید.
لحظههایی از سخاوت را خلق کنید.
کانون توجه را به اشتراک بگذارید و به آنها اعتبار دهید.
درخواست مشاوره کنید.