داغ سنگین تعطیلی بر پیشانی کتابفروشیها
تعطیلی کتابفروشیها حرف امروز و دیروز نیست، سالهاست که گاه کتابفروشیها به نفع اغذیهفروشیها و کافهها کنار میروند یا تعطیل میشود که هزینه اضافی برای صاحبش به بار نیاورد. تأسیس کتابفروشی به معنای اختصاصی آن، دارد کمرنگتر میشود و بیشتر کتابفروشیهایی که تقریبا سرپا ماندهاند، در کنار کتاب به فروش لوازمتحریر و گاه اکسسوری و صنایعدستی رو آوردهاند. این قصه پردرد، زمانی دردناکتر میشود که این اتفاقها درگذر فرهنگی تهران یعنی خیابان انقلاب و در مقابل دانشگاه تهران بیفتند، جایی که محل رفتوآمد قشر تحصیلکرده و احتمالا کتابخوانها بیشتر است. تعداد کتابفروشیهای عمومی این راسته به تعداد انگشتان دست رسیده و کتابفروشیهای موجود بیشتر کتابهای درسی و کمکدرسی و آموزشی دارند. بسیاری از مغازهها نیز کافه و اغذیهفروشی شدهاند.
یکی از مشکلات حوزه نشر در ایران، همواره کمبود ویترین برای کتاب عنوانشده است. به گفته یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال گذشته حدود ۱۱۲ هزار عنوان کتاب مجوز نشر گرفتهاند و به گفته علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، در کشورمان حدود ۲۲ هزار مجوز نشر داریم که از این میزان حدود ۵ هزار ناشر فعال هستند، پس تعداد تولیدکنندگان کتاب (ناشران) از تعداد عرضهکنندگان آن (کتابفروشی)ها بیشتر است. یکی از گلههای همیشگی ناشران هم این است که همه کتابهایشان امکان عرضه در کتابفروشیها را ندارند.
اگر به تعداد کتابفروشیها نگاهی بیندازیم، خواهیم دید طبق آماری که توسط خانه کتاب منتشرشده است، تا سال ۱۳۹۷ در کل کشور حدود ۸۰۲۱ کتابفروشی داشتیم که حدود ۱۵۰۳ کتابفروشی در استان تهران مستقر بودند و بر پایه این اطلاعات گفتهاند سرانه کتابفروشیها نسبت جمعیت، یک به ۱۰ هزار است؛ یعنی به ازای هر ۱۰ هزار نفر یک کتابفروشی در کشور وجود دارد؛ که صرفا کتابفروش هم نیستند، بلکه به فروش لوازمتحریر، کارتپستال و خرتوپرتهای دیگر مشغولاند، برخی نیز کتاب درسی و کمکدرسی هم میفروشند.
بر اساس اطلاعات اتحادیه ناشران و کتابفروشان استان تهران هم حدود ۶۰۰ کتابفروشی در سطح تهران داریم که سوای ناشرکتابفروشها، کافه کتابها و کتابفروشیهایی هستند که لوازم جانبی نیز میفروشند که با احتساب آنها بیش از ۱۲۰۰ کتابفروشی داریم.
دراینباره معاون فرهنگی وزارت ارشاد گفته است: بیش از ۲۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در روستاها زندگی میکنند که هیچ روستایی در کشورمان کتابفروشی ندارد، در بسیاری از شهرهای کوچک نیز کتابفروشی وجود ندارد و در حقیقت نیمی از جمعیت کشور به کتابفروشی دسترسی ندارند.
حال همه اینها را در کنار تعطیلی جستهوگریخته کتابفروشیهایی بهعنوان ویترینهای محدود کتاب بگذارید که به دلیل مشکلات اقتصادی دیگر توان ادامه مسیر را ندارند. البته یکی از شعارهای دولت قبل «حفظ کتابفروشیهای محله» بود و طرحهایی برای حفظ کتابفروشیها در نظر گرفته بودند.
مشکلات اقتصادی در سالهای اخیر کتابفروشیها را کم رونق کرده بود و با آمدن کرونا و تعطیلیهای پیدرپی آنها برای کنترل شیوع کرونا، کتابفروشان را با مشکلات بسیاری دست به گریبان گیر کرد. افزایش قیمت کاغذ و بهتبع آن کتاب، افزایش اجاره بهاء، تخفیفهای نامتعارف بعضا سایتهای فروش نیز ضربههایی مداوم و متوالی بر پیکر ضعیف این کتابفروشیها بود؛ بهگونهای که در طی ماههای اخیر چندین کتابفروشی به دلیل مشکلات اقتصادی توان رقابت در بازار را نداشته و عطای این کار را به لقایش بخشیدهاند. در ادامه مروری خواهیم داشت بر تعدادی از کتابفروشیهای تعطیلشده در اصفهان و تهران:
- اواخر سال ۱۴۰۰ کتابفروشی «مروارید» در خیابان انقلاب بعد از ۶۰ سال فعالیت اعلام کرد تصمیم گرفته است کتابفروشی را تعطیل کند.
-کتابفروشی «چهل کلاغ» یکی از کتابفروشیهای تاره نفس در بازار کتاب بود که اواخر اسفند ۱۳۹۷ با همکاری چند نویسنده، یعنی فرشته احمدی، محمد حسینی، امین حسینیون و جواد ماهزاده در مرکز خرید ارگ تجریش آغاز به کارکرد و بیشتر دوران حیات خود را در دوران کرونا گذراند که امسال اردیبهشتماه همزمان با نمایشگاه کتاب تهران بود که صاحبانشان از پایان زندگی این کتابفروشی با عمر سه سال را اعلام کردند.
به گفته محمد حسینی دلیل اصلی تعطیلی آن افزایش غیرمنطقی اجارهبها بود، مالک ملک اجارهبهای ۵۲ میلیون تومانی را به ۱۰۰ میلیون تومان در ماه افزایش داده بود و آنها ناگزیر به فکر تعطیلی آن افتادند.
کتابفروشی «فردوسی» در خیابان سعدآباد تجریش یکی از کتابفروشیهای قدیمی شهر تهران با قدمتی ۵۰ ساله بود که توسط محمدعلی نودهی در سال ۱۳۴۰ شروع به کارکرد و بعد از درگذشت او، فرزندش کار پدر را ادامه میدهد. او هم چندی پیش با اشتراک متنی در شبکه اجتماعی این کتابفروشی اعلام کرد: «روزگار روی خوشش را در قبال این حرفه به ما نشان نداد و محکوم و مجبور شدم که این شغل شریف و فرهنگی بهجامانده از مرحوم پدرم را تعطیل و تغییر دهم.» و اینگونه چراغ یک کتابفروشی ۵۰ ساله خاموش شد.
در ادامه دومینوی تعطیلی کتابفروشیها «کتابفروشی نمایشگاه کتاب کودک» در میدان انقلاب اعلام کرد تا خرداد ۱۴۰۱ فعال هستند و چراغ این کتابفروشی تخصصی کتاب کودک که در سال ۱۳۵۹ روشنشده بود بعد از ۴۱ سال فعالیت خاموش شد.
-کتابفروشی مهرگان در اصفهان یکی دیگر از این تجربههای غمانگیز بود. هرچند مدیریت فعلی کتابفروشی، در سالهای اخیر تلاش کرد باعرضه کتابهای عمومی دانشگاهی به نیاز دانشجویان بیشتری پاسخ دهد، اما افزایش قیمت کتاب، این راهکار را نیز بیاثر کرد. این کتابفروشی قدیمی، از سال ۸۹ مجهز به سیستم کامپیوتری شد و سایت فروش آنلاین کتابش را ایجاد کرد.
ایبنا دراینباره نوشته است: اقدامات نسنجیده مدیریت شهری اصفهان مانند سنگفرش کردن منطقه چهارباغ، بنا بر اظهارنظر تعدادی از کتابفروشان این منطقه بازار اغذیهفروشان را سکه کرده و رکود را برای کتابفروشیها به ارمغان آورده است.
امیدواریم با ایجاد راهکارهای جدید معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حمایت از کتابفروشیها مانند طراحی «سامانه خرید از کتابفروشیها» بهزودی شاهد تحول در حمایت از فعالان حوزه کتاب باشیم.
هرچند کتابفروشان دانشگاهی با آفتی به نام جزوهنویسی و جزوه فروشی در نظام دانشگاهی نیز روبهرو هستند و باید این سیستم از نظام دانشگاهی حذف شود، اما نظام آموزشی و دولت با ارائه راهکارهایی میتوانند از خرید منابع دانشگاهی حمایت کنند تا دانشجویان بتوانند نسبت به خرید و خواندن کتابهای درسی تشویق شوند. راهکاری که میتواند سطح علمی دانشجویان و سرانه مطالعه را همزمان افزایش دهد.
-نشر و کتابفروشی کاریز در خیابان مهرداد اصفهان نیز یکی از نمونههای تعطیلی کتابفروشی در اصفهان است اگرچه خوشبختانه کاریز طبق اعلام مسوول آن بهطور موقت تعطیلشده و بهزودی در مکانی دیگر اما با امکاناتی کمتر از محیط قبل بازگشایی خواهد شد.
در آخرین مورد، این دومینو به کتابفروشی اسم رسید. سعید مکرمی، مدیرعامل انتشارات و کتابفروشی «اسم» در صفحه شخصی خود مطلبی درباره مشکلات پیش روی فعالان این مرکز فرهنگی منتشر کرد؛ اینکه بنا بر شرایط تعیینشده از سوی بانک تجارت، مالک تازه محلی که کتابفروشی در آن دایر شده، تا اواخر شهریورماه سال جاری ملزم به تخلیهشده است. نوشتهای که اینچنین شروعشده: «صبر و مقاومتمان به نهایت رسید، انگار راهی جز تسلیم نیست. چراغی که به بهای عمر و جان روشن کردیم رو به خاموشی است.» هرچند خبر تعطیلی این کتابفروشی حمایتهایی از ارشاد را در پی این موضوع داشت.
اعلام تعطیلی قریبالوقوع اسم اما واکنشهایی داشت که مهمترین آن، انتشار نامه دستنویس وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به وزیر اقتصاد، برای جلوگیری از این اتفاق بود.
هرچند روحالله کریمی، مسوول کافه کتاب آیه در اراک در پستی درباره روند تعطیلی کافه کتاب خود نوشت و از شکل حمایتهایی که از کتابفروشی اسم شد، انتقاد کرد. او نوشت:
« من یک کتابفروش شهرستانی هستم!
راستش اتفاقی کتابفروش شدم؛ همان زمانی که حس کردم بیرون از ساختارهای رسمی کارآمدترم.
آن روزها آیۀ ورشکسته روی دیوار بود؛ آیهای که نردبانی شده بود برای برخی «اصحاب اسم» و حالا که دیگر وقت بالانشینیشان بود، به زیرش انداخته بودند.
میدانستم کأنه مرده زنده کردن است این کار، اما حسی میگفت آیه همانجایی است که میتوانم خودم را در میان مردم پیدا کنم.
اما کرونا، بیمهریهای برخی دوستان، کینهتوزیهای مدعیان پرحرف، سنگاندازیهای متعدد چند رقیب و عیبجوییهای بیمعنای بعضی ساختارها، همه و همه با ضربالاجل ناگهانی مالک، یکهو پتکی شدند بر سر ما و این طفل سهساله تازه از گور بازگشته. هر چه اندیشیدیم، دویدیم، رایزنی کردیم، بالا و پایین رفتیم، نشد که نشد و شد همانی که نباید؛ آیه قربانی شد.
من نه شریک میلیاردر داشتم، نه مدیرعامل فلان شبکه بودم، نه پشتم به روابط قبیلگی قرص بود و نه از تبار تهرانیهای خیابان انقلاب بودم. فقط یک جرم داشتم؛ میخواستم شهرستانی و مردمی بمانم».
همانطور که اشاره شد، این سیاهه از تعطیلی کتابفروشیها در سالهای کرونا رو به افزایش گذاشت و رونق سایتهای فروش آنلاین با تخفیف بالا درحالیکه کتابفروشیها تعطیلات اجباری را پشت سر میگذاشتند آنها را بیشتر به ورطه تعطیلی دایمی هُل داد.
پرسشهایی که این روزها در محافل نشر مطرح میشود بیشتر از این قسم است که: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متولی حفظ و گسترش ویترین کتاب و دسترسی مردم به کتابفروشیها چه اقداماتی انجام خواهد داد؟
حمایتها از این کتابفروشیها کمرمق چگونه خواهد بود؟
آیا حمایتها از قشر خاص خواهد بود؟
جایگاه کتابفروشیهای شهرستان در سیستم حمایتی وزارت ارشاد چیست؟