کتاب برنامهریزی در ایران
جدای از این بحث که انجام همۀ این امور به شکل درست و قابلقبول، توسط یک برنامهریز مرکزی، تا چه اندازه ممکن یا مطلوب است، انجام فعالیتهای ذکرشده، نیازمند آشنایی نسبتاً دقیق با محتوای ذهنی و آرمانهای مقامات سیاسی ازیکطرف و گردآوری و پردازش آمار و اطلاعات همهجانبه در طرف دیگر است. ایفای این نقش منحصربهفرد، سازمان برنامهوبودجه را در موقعیتی بیبدیل قرار میداده که در آن، اجزاء نظام تصمیمگیری در سطوح مختلف بهعنوان بازیگرهای اصلی، و مراکز کارشناسی و تصمیمساز کشور بهعنوان سایر بازیگرها، با نقشهای مشخص تعریفشدهاند. در این فرآیند، سازمانی که برنامهها را تهیهکرده و در جریان جزئیاتِ نحوۀ اجرای آن و موانع پیشرو قرار میگیرد و این تمرین را بهطور مستمر تکرار میکند، به نهادی با پختگی و اِشراف زیاد تبدیل میشود که وقتی عملکرد و چگونگی برخورد با آن از سوی سیاستمداران موردبررسی و تحلیل قرار میگیرد، میتواند بهعنوان یک شاخص از کیفیت ادارۀ امور توسط دولتها، در چارچوبِ نگاه بلندمدت و میانمدت مورداستفاده واقع شود.
در مورد اینکه کشورهای مختلف ازجمله ایران، به چه نحو اداره میشوند، تصمیمات مهم چگونه اتخاذ میشود و آنچه در عمل اتفاق میافتد تا چه حد بهطور مستقیم یا غیرمستقیم باسیاستهای اتخاذشده ارتباط دارد، بهرغم ارزش بالای یادگیری، اطلاعات زیادی وجود ندارد. تجربهی تاریخی نشان میدهد که برنامهریزی در ایران بهعنوان نمونهای قابلتعمیم از شیوهی حکمرانی، دربرگیرندهی اطلاعات مفیدی در این زمینه است. عملکرد سازمان برنامهوبودجه نیز در نقش دستگاه تنظیمکنندهی برنامههای میانمدت و بودجههای سنواتی و بهمثابه محل تلاقی آرمانها و آرزوهای سیاستمداران در یکطرف و منابع و محدودیتها در طرف دیگر، حاوی جلوههایی آموزنده از سقف کیفیت حکمرانی در ایران است. لذا تحولات تاریخی برنامهریزی بهعنوان جلوهای از محتوای حکمرانی و سازمان برنامهوبودجه بهعنوان شاخصی از کیفیت نهادی آن در ایران، درسهای بسیاری برای آموختن دارد که در این کتاب به بخشهایی از آن پرداختهشده است.
فصل اول: تحلیل تاریخی برنامهریزی در ایران
در بخش اول این کتاب، تاریخ تحلیلی برنامهریزی در بسترِ اقتصادی ـ سیاسی آن، با تمرکز بر نقش و جایگاه سازمان برنامهوبودجه و تحولاتی که این سازمان تجربه کرده است موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرارگرفته است. بدین منظور، بازه زمانی ۱۳۱۶ تا ۱۳۵۶ به پنج دوره متفاوت تقسیمشده است.
در دوره اول که سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۴ را دربرمی گیرد؛ چگونگی شکلگیری تفکّرِ برنامهریزی در ایران و مقدمات تشکیل سازمان برنامه موردبررسی قرارگرفته است. موضوعات مهم مربوط به این دوره که سالهای پایانی حکومت رضاشاه و سالهای ابتدایی سلطنت محمدرضاشاه را شامل میشود عبارت است از: تلاشهای اولیه ابوالحسن ابتهاج برای توجیه ضرورت برنامهریزی در ایران و حاصل آنکه در مقطع اولیه، به تشکیل شورای اقتصاد به ریاست رضاشاه و شکلگیری دبیرخانه آن به ریاست ابتهاج میانجامد و فراهم آمدن مقدمات تهیه سندی به نامِ « نقشه اقتصادی کشور » .
دوره دوم، فاصله زمانی سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۷ را دربرمی گیرد که با مصوبه هیات دولت در سال ۱۳۲۵ در زمینه تشکیل هیاتی به نام « هیات تهیه نقشه اصلاحی و عمرانی کشور » آغاز میشود. حاصل کار این هیات به گزارشی تحت عنوانِ « برنامه هفت ساله عمرانی و اصلاحی کشور » منتهی گردید. از وقایع مهم سالهای ابتدایی این دوره، میتوان به فعالیت شرکت مهندسین مشاور موریسن نودسون و گزارش مطالعات آن در سال ۱۳۲۶، مطالعات و بررسیهای شرکت مشاوره ماوراء بحار و تشکیل سازمانِ موقتِ برنامه در سال ۱۳۲۷ اشاره کرد. دوره ذکرشده، مسیر تحولاتِ این سازمان از انتصاب ابتهاج بهعنوان مدیرعامل سازمان در سال ۱۳۳۳ تا پایان دوران مسوولیت او در سال ۱۳۳۷ را شامل میشود. در این دوره، تشکیل دولتِ مصدق، ملی شدن نفت و متعاقب آن، قطع درآمدهای نفتی که منجر به توقف رسمی برنامه هفت ساله عمرانی اول گردید بررسیشده و همچنین در خصوص چگونگی تدوین برنامه عمرانی دوم و شرایطِ محیطی آن توضیحاتی ارائه گردیده است. این کتاب که نوشته آقایان مسعود نیلی- محسن کریمی است توسط نشر نی و در ۳۰۶ صفحه منتشر شده و در در دسترس علاقه مندان به تاریخ برنامه ریزی در ایران قرار دارد.